بنیاسد آمده بودند برای تدفین شهدا که سواری از دور رسید
نوشته سوارى كه ناشناس آمده بود، پیش از آن كه راه آمده را برگردد دست روى خاک قبر پدرش كشید و روضهاى نوشت: این قبر حسین بن على بن ابى طالب است، همان كه لبش تشنه بود و شهیدش كردند.
سرویس سبکزندگی فردا؛ محمدرضا جوانآراسته : تاریخ نوشته بنىاسد كه به كربلا رسیدند انبوهى از شمشیرهاى خرد شده را دیدند و نیزههاى شكسته و تیرهاى به زمین نشسته .
بعد آن سوتر بدن شهدا در گوشهاى كنار خاكستر خیمهها به چشمشان آمده بود. نوشته بنىاسد مانده بودند و اگر سوارى كه به یارى رسیده بود، نمىآمد، شهیدى از شهیدى شناخته نمىشد. همه صد پاره از زخم بودند و بىنماد و نشانى كه معرفىشان كند .
تاریخ بنىاسد را دیده كه سراغ هر بدن كه رفتهاند دور تا دورش را گرفتهاند با اشک شستهاند و در بوریا پیچیدهاند .
تاریخ نوشته سوارِ از راه رسیده، در میانه میدان بر دو پیكر نماز خوانده. یكى را در گودى رزمگاه یافته و دیگرى را نزدیک آب .
نوشته بنىاسد پایین پاى امام قبرى كندند و پیكرها را به خاکسپردند .
تاریخ ننوشته بنىاسد وقتى بدن بنىهاشم را شناخته چه طور جان نداده، ننوشته اما بعدها هریک از بنىاسد روضهخوانى شده از ماجراى كربلا، ننوشته اما روضه همهشان روضه روزها و شبهایى بوده كه بدنها بر خاک مانده بوده، روضه زخمهایى كه خاکاندود بوده، لباسهایى كه نبوده .
نوشته سوارى كه ناشناس آمده بود، پیش از آن كه راه آمده را برگردد دست روى خاک قبر پدرش كشید و روضهاى نوشت: این قبر حسین بن على بن ابى طالب است، همان كه لبش تشنه بود و شهیدش كردند .
منبع: مقتل مقرم، ص ٢٢٠ و ٢٢١