تاریخ دیده نماز عمر سعد بر اشقیا و آه زینب را

تاریخ زینب را دیده كه دلش نماز بر برادر مى‌خواسته، نماز را برادر زاده‌اش بخواند و بعد برسد به تكبیر چهارم و بلند، آن‌جور كه زن‌ها همه بشنوند، بخواند كه خدایا تو خود براى خانواده‌اش جانشین او باش، و بعد زینب بتواند نفسى را كه از دیروز در سینه‌اش حبس مانده، آهى كند و بیرون بدهد.

کد خبر : 577181

سرویس سبک‌زندگی فردا؛ محمدرضا جوان‌آراسته : تاریخ روز یازدهم را كنارى ایستاده و نماز لشكر عمر سعد را بر كشته‌هایش دیده.

عمر جلو ایستاده بوده، یک‌قدم جلوتر و پیش رویش جنازه كنار جنازه كه نیمِ دشت را گرفته و پشت سرش لشكر پشت لشكر. تكبیر گفته و بعد شهادت داده به یگانگى خدا و بعد به رسالت پیامبر، تاریخ ندیده اما خیال عمر یکباره پر شده از خاطراتش با حسین، از روزهایى كه كوچک بوده و در كوچه‌هاى مدینه سرفرازى مى‌كرده كه هم‌بازى نوه نبى بوده، تكبیر گفته و بعد صلوات فرستاده بر پیامبر.

بعد صداى تكبیر بعدى به زینب رسیده و شنیده كه عمر براى همه آن‌ها كه زخم شمشیر حسین و عباس و على اكبر جان از تنشان گرفته، رحمت آرزو كرده، شنیده كه عمر بلندتر از قبل، جورى كه صدا از روى همه كشته‌ها بگذرد خوانده كه ما از كشتگان‌مان جز نیكى نمى‌دانیم و زینب بلندتر در دلش فریاد زده كه خدا از ما به حال‌شان آگاه‌تر است .

تاریخ زینب را دیده كه دلش نماز بر برادر مى‌خواسته، نماز را برادر زاده‌اش بخواند و بعد برسد به تكبیر چهارم و بلند، آن‌جور كه زن‌ها همه بشنوند، بخواند كه خدایا تو خود براى خانواده‌اش جانشین او باش، و بعد زینب بتواند نفسى را كه از دیروز در سینه‌اش حبس مانده، آهى كند و بیرون بدهد .

نقاشی از حسن روح الامین

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: