پیشگیری از اضافه وزن بر اثر افسردگی
آیا افسردگی می تواند منجر به چاقی ما شود چه مواردی روی اضافه شدن وزن ما تاثیر میگذارند چگونه باید از اضافه شدن وزن خود در اثر مشکلات روحی پیشگیری کنیم چه کارهایی در این زمینه به ما کمک می کنند.
کد خبر :
500351
دکتر سلام: چاقی و اضافهوزن در دنیای امروز به یک معضل تبدیل شده که علت آن همیشه در آنجایی یافت نمیشود که ما بهدنبال آن میگردیم. گاهی برای درمان چاقی، رژیم غذایی یا ورزش کردن کافی نیست؛ گاهی اوقات لازم است بهدنبال علت واقعی اضافهوزن خود باشید و مشکل اصلی را حل کنید. شاید ندانید که مبتلا بودن به برخی بیماریها چه جسمی و چه روانی میتواند عامل اصلی چاقی باشد و با درمان آن میتوانید کمک بزرگی به کاهش وزن خود کنید. افسردگی هم از آن دست بیماریهایی است که اگر بگوییم میتواند باعث اضافهوزن شود، شاید تعجب کنید. در تصور بسیاری از ما، افسردگی با کاهش اشتها، کاهش وزن و بیخوابی همراه است. اما باید بگوییم که همیشه هم اینطور نیست. برخی افراد همراه با ابتلا به افسردگی دچار افزایش اشتها و افزایش وزن میشوند. دکتر زینب علیمددی، متخصص اعصاب و روان و متخصص تغذیه، ارتباط بین افسردگی و اضافهوزن را توضیح میدهد. شکست عاطفی جرقه ابتلا به افسردگی افسردگی نوعی اختلال روانی است که دو عامل ژنتیک و محیط میتواند آن را بهوجود بیاورد. برخی عوامل محیطی مثل اتفاقات ناگواری که در زندگی بهوجود میآید، میتواند دست در دست
استعداد ژنتیکی داده و افسردگی را بهوجود بیاورد. مثلا شکستهای عاطفی که در زندگی افراد، خصوصا در جوانها اتفاق میافتد میتواند استعدادی که بالقوه وجود دارد را فعال کند. در حقیقت میتوان این مثال را بهکار برد که استعداد ژنتیکی بیماری افسردگی مثل یک توده مواد آتشزاست که یک جرقه (همان شکستهای عاطفی یا اتفاقات ناگوار دیگر) میتواند آن را شعلهور کند. فردی که زمینه و استعداد ژنتیکی ابتلا به افسردگی دارد در برخورد با یک مسئله کوچک هم ممکن است مبتلا شود. چه زمانی میگوییم فرد افسرده است؟ وقتی یک نفر شکست عاطفی را تجربه میکند یا فردی از عزیزانش فوت میکند، یک نوع ازدست دادن را تجربه میکند. پس از این حادثه ناگوار، فرد وارد فاز سوگواری برای این ازدست دادن میشود و در حقیقت برای آن عزاداری میکند. ما انتظار داریم وقتی افراد با یک حادثه ناگوار یا یک شکست عاطفی مواجه میشوند، پس از دو ماه به حال عادی بازگشته و یک زندگی روتین را داشته باشند. در حقیقت زمان نرمال برای سوگواری، نباید بیش از دو ماه به طول بینجامد. اگر این قضیه طولانی شود و فرد بیش از دو ماه برای آن حادثه ناراحت و غمگین باشد، با درنظر گرفتن برخی
علائم، برای آن فرد بیماری افسردگی را تشخیص میدهیم، بنابراین برای بیماری افسردگی هم استعداد ارثی برای ابتلا و هم موضوعات دیگر محیطی موثر هستند. افسردگی همیشه با کاهش وزن همراه نیست بیماری افسردگی به شکلهای مختلفی بروز مییابد. معمولا افسردگی باعث کاهش اشتها و خواب میشود اما در برخی افراد هم باعث افزایش اشتها، پرخوری و افزایش وزن میشود. بهعلاوه آنچه باید به آن توجه کنید این است که بین چاقی و افسردگی یک ارتباط دوسویه برقرار است. همانطور که افسردگی ممکن است باعث چاقی شود، چاقی هم میتواند افسردگی را با خود بههمراه بیاورد (بهدلیل کمشدن اعتماد به نفس و افزایش التهاب بر اثر افزایش بافت چربی). نوعی از افسردگی که با اضطراب همراه است، بیشتر از سایر انواع این بیماری چاقی را بهدنبال خواهد داشت. باید بدانید اگرچه تمام افراد افسرده دچار اضافهوزن نمیشوند، اما تعداد این افراد رو به افزایش است. یعنی همانطور که چاقی در جامعه رو به افزایش است، تعداد افراد افسردهای که دچار اضافهوزن میشوند نیز روزبهروز بیشتر میشود. اختلال هیپوتالاموس و افزایش اشتها بیماری افسردگی گاهی بر اثر فرایندهای فیزیکی باعث افزایش
وزن میشود، یعنی این بیماری از طریق اثر بر هیپوتالاموس مغز (مرکز کنترل خواب، اشتها و غرایز)، فعالیتهای این قسمت را مختل میکند. این تغییرات میتواند سبب افزایش اشتها و سیریناپذیری شود، بنابراین اشتهای برخی بیماران افسرده بسیار زیاد میشود و این افراد پس از مدتی افزایش وزن زیادی را تجربه خواهند کرد. همچنین این بیماری میتواند تعادل هورمونها را در بدن بههم بریزد مثلا هورمون کورتیزول بر اثر افسردگی بیشتر ترشح میشود. عدم مهار ترشح هورمون کورتیزول هم باعث چاقیهای موضعی خصوصا در ناحیه شکم میشود. «خوردن عاطفی» نتیجه افسردگی است افسردگی اگر شدید باشد و به شکل بیماری بروز پیدا کند، میتواند باعث نوعی خوردن بهنام «خوردن عاطفی» شود. برخی افراد بهدلیل اینکه روشهای چندانی برای حل مشکلات خود بلد نیستند از خوردن استفاده میکنند. به این معنا که این افراد در برخورد با مشکلات نمیدانند که چه عملکردی باید داشته باشند و یاد نگرفتهاند در برخورد با مشکلات چطور عکسالعمل نشان دهند. درنتیجه برای حل تمام مشکلات خود از یک روش که همان غذا خوردن است، بهره میگیرند. این افراد آنقدر غذا میخورند تا به احساس بهتری برسند.
در حقیقت این افراد پس از شکست عاطفی یا یک اتفاق ناگوار، دچار پیامدهای وابستگی میشوند، رفتارهای کودکانه از خود بروز میدهند و به اصطلاح به دوران کودکی بازمیگردند. این افراد غر میزنند، گریه میکنند، خودخواه، بیطاقت و آسیبپذیر میشوند و… یعنی دقیقا همان رفتارهایی که در دوران کودکی از خود بروز میدادهاند. برای کسب آرامش نیز مثل دوران کودکی که با تغذیه (از پستان مادر) آرام میشدند، باز هم بهدنبال غذا خوردن و کسب آرامش از این طریق بر میآیند. آیا غذا خوردن باعث احساس بهتر میشود؟ شاید گفته شود که غذا خوردن احساس بهتری به این افراد میدهد اما در حقیقت این کار نوعی مسکن موقتی و تاثیر آن ناچیز است. چیزی شبیه مصرف موادمخدر اتفاق میافتد. غذا خوردن ممکن است بهطور لحظهای حال افسردهها را بهتر کند، اما این یک احساس حقیقی نیست. اتفاقا این پرخوری میتواند پس از مدتی احساس تنش هم در فرد ایجاد کند؛ یعنی دقیقا بدتر شدن وضعیت عاطفی فرد. بنابراین برای حل این معضل، افسردگی باید درمان شود نه اینکه از مسکن برای بهبود حال آنهم بهطور موقت استفاده شود. افسردگی فعالیت بدنی را کاهش میدهد افراد افسرده، بیحوصله و
بیانرژی بوده و از حرکت کردن و فعالیت فراری هستند. افراد افسرده معمولا عادت پیادهروی و ورزش را کنار میگذارند و خانهنشین میشوند. همین باعث میشود که تحرک و جنبوجوش بدنی کاهش پیدا کند و سوختوساز کالری کمتر شود، بنابراین کالری اضافی به شکل چربی و اضافهوزن خود را نشان خواهد داد. تصور کنید یک فرد افسرده که فعالیت بدنی کمی دارد، اشتهای زیادی هم داشته باشد و به پرخوری دچار شده باشد، در این حالت مشکل دو چندان خواهد بود. افسردهها چه کنند که چاق نشوند؟ رواندرمانی که شامل درمان شناختی و رفتاری میشود تا حد زیادی برای افراد افسرده کمککننده است. در حقیقت این نوع درمان به افراد کمک میکند افسردگی را درمان کنند و بهدنبال آن اضافهوزن خود را اصلاح کنند. افسردههایی که دچار اضافهوزن میشوند ابتدا باید تمرکز خود را بر درمان افسردگی بگذارند و بعد از آن سراغ درمان چاقی بروند. این افراد تا زمانی که از افسردگی رنج میبرند، نمیتوانند به وزن دلخواه خود برسند. پس از درمان افسردگی و چاقی، باز هم همه چیز تمام نمیشود. پس از این مراحل باید در جلسات آموزشی دیگری نیز شرکت کنند که انواع روشهای حل مسئله را بیاموزند. در
این صورت در برخورد با مشکلات دیگر میتوانند راهحل منطقی و مناسبی یافته و از روشهای نادرستی مثل خوردن دور شوند. وقتی مشکلات به شکل صحیح حل و فرد به مهارت حل مسئله مجهز شود، دیگر نیازی ندارد به روشهای کسب آرامش نامناسب متوسل شود.