فرار از بحران بی پولی/ راه جلوگیری از کوچ ستاره ها چیست؟

خروج بازيكنان اسم و رسم دار از ليگ باشگاهي فوتبال ايران اما با شرايط اقتصادي كشور و افزايش سرسام آور نرخ ارز بي‌ارتباط نيست. آنچنان كه شمار فوتباليست‌هايي كه پس از بحراني شدن شرايط اقتصادي به تيم‌هاي خارجي پيوستند در مقايسه با دو سال قبل به شكل قابل ملاحظه‌اي افزايش يافته است.

کد خبر : 324044
سرویس ورزشی « فردا »- حميدرضا رسولي: كوچ ستاره‌هاي فوتبال ايران و مهره‌هاي تاثيرگذار تيم‌ملي به ليگ سوت و كور قطر براي فوتبال ايران كه جام‌جهاني 2014 را پيش رو دارد،آغاز يك ماجراي تازه است. در روزهايي كه اهالي فوتبال ايران و محافل رسانه‌اي تيره شدن مناسبات سياسي ايران وامارات را كه به مسدود شدن جاده ترانسفر فوتباليست‌هاي نخبه ايراني به ليگ بي‌كيفيت اين كشور منجر شد، يك توفيق اجباري مي‌دانند، اين بار ليگ 14 تيمي قطر است كه ستاره‌هاي فوتبال ايران را يكي پس از ديگري مي‌بلعد. پس از مجتبي جباري كه پس از حضور چند ماهه در الاهلي قطر، حالا پيشنهاد سه ميليون دلاري اين تيم را در جيب دارد، پژمان منتظري هم حدود يكماه قبل به تيم‌ام صلال قطر ملحق شد و آندرانيك تيموريان هم تا آستانه امضاي قرارداد با الاهلي پيش رفت اما در نهايت تصميم گرفت تا انتهاي فصل استقلال را همراهي كند. اين اما پايان ماجرا نيست و سيد جلال حسيني هم كه هفته قبل به قطر سفر كرده بود براي پيوستن به جمع بازيكنان ايراني ليگ اين كشور به صرافت افتاده است. باشگاه‌هاي ليگ برتري اين روزها به لحاظ مالي روزهاي نزاري را سپري مي‌كنند و كفگير اغلب تيم‌ها به ته ديگ اصابت كرده است. طبيعي است كه در چنين بستري بازيكنان دانه درشتي كه به‌واسطه حضور در ويترين پر زرق و برق تيم‌ملي زير ذره بين تيم‌هاي متمول عربي مي‌روند و معمولا پيشنهادهاي اغوا كننده‌اي در جيب دارند، عطاي كلنجار رفتن با مديران بي‌پول را به لقايش مي‌بخشند و به ليگ ديگر كشورها پناه مي‌برند. كوچ تدريجي ستاره‌ها اما براي فوتبال باشگاهي ايران كه اين روزها با حداقل تماشاگر برگزار مي‌شود يك هشدار جديد و خطري بالقوه محسوب مي‌شود. آنچه تيم‌هاي ليگ برتري اين روزها به تماشاگران عرضه مي‌كنند فرسنگ‌ها با آنچه در ليگ‌هاي حرفه‌اي ديده مي‌شود تفاوت دارد و قابل پيش‌بيني است كه چنانچه بازيكنان محبوب و دانه درشت مقصد تازه‌اي را براي ادامه فوتبال شان انتخاب كنند، اندك تماشاگراني كه اين روزها به استاديوم مي‌روند هم خانه‌نشين خواهند شد. پيش به سوي قطر خروج بازيكنان اسم و رسم دار از ليگ باشگاهي فوتبال ايران اما با شرايط اقتصادي كشور و افزايش سرسام آور نرخ ارز بي‌ارتباط نيست. آنچنان كه شمار فوتباليست‌هايي كه پس از بحراني شدن شرايط اقتصادي به تيم‌هاي خارجي پيوستند در مقايسه با دو سال قبل به شكل قابل ملاحظه‌اي افزايش يافته و به نظر مي‌رسد پيوستن به تيم‌هاي خارجي بي‌كيفيت، سرنوشت محتوم ستاره‌هايي باشد كه به‌واسطه احترام به هوادار حاضر بودند تا پايان ليگ سيزدهم به تيم‌هاي خود وفادار بمانند. با يك حساب سرانگشتي ارزش قرارداد بازيكنان تاپ ليگ برتري براي هر فصل كمتر از دو ميليارد تومان نيست اما دست آخر پنجاه درصد اين مبلغ دست آنها را مي‌گيرد. اوضاع در ليگ فوتبال قطر اما به كلي متفاوت است و به‌طور مثال بازيكني مثل پژمان منتظري كه كمتر از 20 بازي ملي در كارنامه دارد با يك قرارداد 4 ميليارد و 500 ميليون توماني به‌ام صلال پيوست و قرارداد مجتبي جباري هم آنقدر پر و پيمان بود كه تا ريال آخر ضرر و زيان جدايي‌اش از سپاهان را به اين باشگاه پرداخت كرد. آندرانيك تيموريان هم پيشنهاد دو ميليون و 200 هزار دلاري الاهلي قطر را در جيب داشت اما پيوستن به اين تيم را به پس از پايان ليگ سيزدهم موكول كرد. از سوي ديگر جواد نكونام هم در ازاي دريافت 500 هزار دلار (معادل يك و نيم ميليارد تومان)براي 4 ماه به تيم الكويت پيوست. هادي عقيلي، مدافع سابق تيم‌ملي كه دو فصل قبل در ليگ قطر به ميدان مي‌رفت مي‌گويد وقتي قيمت هر دلار به حدود 3 هزار تومان مي‌رسد چرا بازيكن ايراني نبايد به پيشنهاد ميليون دلاري جواب مثبت بدهد؟ هادي عقيلي اما پر بيراه نمي‌گويد. حدود دو سال قبل كه او حضور در يك تيم قطري را به پوشيدن پيراهن سپاهان در ليگ قهرمانان آسيا ترجيح داد، قيمت هر دلار 1200 تومان بود و دو ميليون دلار چيزي حدود دو ميليارد و 400 ميليون تومان مي‌شد. در همان برهه فوتباليست‌هاي مطرح بيش از 5/1 ميليارد تومان در ليگ برتر ايران درآمد داشتند و طبعا به‌واسطه چند هزار دلار بيشتر زندگي دشوار در شرايط آب و هوايي قطر را انتخاب نمي‌كردند. ابراهيم قاسمپور، بازيكن سال‌هاي دور تيم‌ملي كه سابقه بازي كردن در ليگ فوتبال امارات را دارد، پول را دليل اصلي جدايي ناگهاني بازيكنان كليدي تيم‌هاي مدعي مي‌داند و مي‌گويد: «وقتي مي‌گوييم فوتبال حرفه‌اي بايد تمام مولفه‌هاي فوتبال حرفه‌اي را هم در نظر بگيريم. در فوتبال امروز دنيا پول در اغلب موارد حرف اول و آخر را مي‌زند اما در فوتبال ايران بازيكن با زحمت به‌حق و حقوق و مطالباتش مي‌رسد. نگاهي به فهرست تيم‌هاي مقروض ليگ برتري و پرونده قطور بازيكنان خارجي كه از تيم‌هاي ايراني به فيفا شكايت كرده‌اند نشان مي‌دهد كه فوتبال ايران به لحاظ انضباط مالي چه وضعيت اسفناكي دارند. به جز سپاهان، ذوب‌آهن، نفت و تراكتورسازي ساير تيم‌هاي ليگ برتري با مشكلات مالي دست و پنجه نرم مي‌كنند و بازيكنان براي دريافت اقساط قراردادشان مدام با مديران باشگاه‌ها سر و كله مي‌زنند. متاسفانه حجم قابل‌توجهي از انرژي بازيكنان صرف همين رفتن و آمدن‌ها به دفتر مديران مي‌شود و طبيعي است كه بازيكنان اسم و رسم دار چنين شرايطي را برنمي تابند.» بسكتبال در مسير فوتبال كوچ ستاره‌ها به تيم‌هاي متمول آسيايي صرفا به ليگ برتر فوتبال ايران محدود نمي‌شود و بسكتبال ايران هم اين روزها وضعيت مشابهي را تجربه مي‌كند. پيوستن صمد نيكخواه‌بهرامي و حامد حدادي به تيم‌هاي چيني نمونه روشن اين ماجراست. كاپيتان تيم‌ملي بسكتبال پيش از پيوستن به تيم فوجيان چين در زمره ستاره‌هاي گران‌قيمت ليگ برتر بسكتبال كه هر فصل حدود يك ميليارد تومان دستمزد مي‌گيرند قرار داشت اما وسوسه قرار داد يك ميليون و 300 هزار دلاري او را براي جدايي از مهرام به صرافت انداخت. حامد حدادي هم پس از بازگشت به ليگ بسكتبال ايران پيشنهاد يك ميليارد توماني مهرام را در جيب داشت اما سرانجام پاي قرارداد دو ميليون دلاري با تيم سي چوان چين را امضا كرد. در حال حاضر ارزش بازيكن تاپ و ملي‌پوش در ليگ برتر بسكتبال ايران بين 600 تا 700 ميليون تومان برآورد مي‌شود و پيش از بالا رفتن قيمت ارز، پيشنهاد تيم‌هاي خارجي هم از چنين ارقامي تجاوز نمي‌كرد. اين روند اما قيمت بازيكنان مطرح و ملي‌پوش را به شكل قابل‌توجهي افزايش داده و گفته مي‌شود حامد حدادي پس از بازماندن تيم چيني از صعود به مرحله نيمه نهايي ليگ اين كشور با قراردادي يك ميليارد و 200 ميليون توماني به مهرام پيوسته و فصل آينده عنوان گران‌قيمت‌ترين بازيكن تاريخ ليگ برتر بسكتبال ايران را يدك خواهد كشيد. شرايط اقتصادي كشور و تهي شدن خزانه باشگاه‌ها را مي‌توان به عنوان مهم‌ترين دلايل پيوستن بسكتباليست‌ها به ليگ چين برشمرد اما داستان فوتباليست‌ها كمي متفاوت است و آبشخور اصلي كوچ ناگهاني آنها را بايد در بندهاي قراردادهاي آماتور گونه‌اي كه با مديران غيرفوتبالي امضا مي‌كنند جست‌وجو كرد. در قرارداد پژمان منتظري قيد شده بود كه اين بازيكن در صورت دريافت پيشنهاد خارجي مي‌تواند در پايان نيم فصل از استقلال جدا شود. از آنجا كه ليگ باشگاهي ايران بي‌وقفه و بدون تعطيلات نيم فصل برگزار شد، منتظري چند بازي هم در نيم فصل دوم براي استقلال انجام داد اما پس از باز شدن پنجره نقل و انتقالات ليگ قطر، طبق يكي از بندهاي قراردادش جدا شد و به‌ام صلال پيوست. قرارداد جواد نكونام هم به گونه‌اي بسته شده بود كه اين بازيكن در صورت دريافت پيشنهاد خارجي با پرداخت 100 هزار دلار مي‌توانست از استقلال جدا شود. نكته جالب‌تر اينكه در قرار داد آندرانيك تيموريان هم قيد شده كه اگر اين بازيكن تا اول بهمن ماه 40 درصد مطالباتش را دريافت نكند مي‌تواند به صورت اتوماتيك وار از استقلال جدا شود و به يك تيم خارجي بپيوندد اما پيشنهاد تيم قطري پنجم بهمن ماه به دست او رسيد. آماتور‌ترين مدير هم مي‌داند كه امضاي چنين قراردادهايي در نهايت محصولي جز هرج و مرج در بر نخواهد داشت اما علي فتح‌الله‌زاده كه در پنجره نقل و انتقالات با دست خالي به جنگ رويانيان رفته بود، ناچارا يكسري امتيازهايي مثل افزودن بندهاي نامتعارف در قراردادها را به بازيكنانش داد تا از قافله عقب نماند. برآيند تمام اين ماجراها هر مخاطبي را به اين نتيجه مي‌رساند كه فوتبال ايران صرفا عنوان حرفه‌اي را يدك مي‌كشد و به لحاظ تشكيلاتي تا رسيدن به حد استاندارد فاصله بعيدي دارد. منبع: تهران امروز
لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: