عمادافروغ: مردمایرانبه تغییر رایمیدهند
وی در پاسخ به این سوال که آیا مردم در انتخابات 24 خردادماه محافظه کار خواهند بود یا تغییرخواه، باید با اطمینان گفت که نمیتوان به پیشانی مردم ایران باتوجه به تجربیات سالیان اخیر، رخدادهای پس از انقلاب و تحولات بعد از جنگ مارک محافظه کاری چسباند و من تصور میکنم که مردم خواهان دگرگونی هستند، اما دیگر اسیر صرف شعار یا شعارهای صرف تحولخواهی هم نخواهند شد.
عماد افروغ در یادداشتی در مثلث نوشت: چپ و راست، حافظ وضع موجود و خواهان تغییر و امثال این تقسیمبندیها و عناوین، در جامعه ایران قابل طرح نیست و بهتر آن است که چنین تعابیری برای توصیف تقسیمبندیهای سیاسی در کشور به کار گرفته نشود، چراکه نه چپهای ایران به واقع چپ هستند و نه راستهای ما که بعضا از لاک راست بودن خارج شدهاند و عملکرد و نظریات راستهای شناخته شده در سایر کشورها را دارا هستند. به نظر میرسد راست و چپ متعارفی که در عرف سیاست استعمال میشود، در ایران کاربرد ندارد؛ چراکه اقتصاد نفتی و تمرکزگرایی در کشورمان حاکم است. در ایران به آن صورت که باید و شاید ایدئولوژی یا مسلک سیاسی تعریف نشده و حزب به معنای مشخص آن موجود نیست. ما در ایران نوعی متناسب با شرایط روز حرکت کردن را شاهدیم. در پاسخ به این سوال که آیا مردم در انتخابات 24 خردادماه محافظه کار خواهند بود یا تغییرخواه، باید با اطمینان گفت که نمیتوان به پیشانی مردم ایران باتوجه به تجربیات سالیان اخیر، رخدادهای پس از انقلاب و تحولات بعد از جنگ مارک محافظه کاری چسباند و من تصور میکنم که مردم خواهان دگرگونی هستند، اما دیگر اسیر صرف شعار یا شعارهای صرف تحولخواهی هم نخواهند شد. به بیان دیگر تجربه هشت سال دولت آقای احمدینژاد را در کنار تجربه سالیان و دولتهای قبلی دارند و با کسب بصیرت و آگاهی بیشتر، بهدنبال برنامههایی هستند که بتواند تحول ریشهای و مبنایی و جمعالاطراف را در حیات اقتصادی و سیاسی و فرهنگی آنها ایجاد کند. باید اطمینان داشته باشیم که مردم در انتخابات ریاست جمهوری پیشرو دست به تحول خواهند زد و اقداماتی غیر محافظهکارانه را از سوی آنها شاهد خواهیم بود. در عین حال اقدام تحولخواه مردم در انتخابات پیشرو عطف به یک آگاه ریشهدار و تفکر برنامهای خواهد بود. مردم به نام عدالتخواهی، هشت سال دولت احمدینژاد را تجربه کردند و متوجه شدند که اجرای عدالت در توزیع و در تولید بهطور کامل اتفاق نیفتاد. اکنون هیچ فردی نمیتواند مدعی وجود عدالت توزیعی در کشور شود یا عنوان کند در اثر توزیع منصفانهتر، شکافهای طبقاتی از میان رفت. به هیچوجه چنین استدلالی مطرح نمیشود و بنیان واقعی هم ندارند. زمانی که یارانه را به تمامی اقشار اختصاص دادهاند، دیگر عدالت توزیعی معنایی ندارد و پر کردن شکافها بیاساس است. زمانی که همه طبقات از یارانه برخوردار هستند، نمیتوان از چنین امیدی به عنوان تجلی عدالت حتی در بعد توزیع یاد کرد.