طلبكاري بي بي سي از اصلاح طلبان!
کیهان در ستون ویژه های خود نوشت : طلبكاري بي بي سي از اصلاح طلبان! تكليف تان را با دين مشخص كنيد وبسايت فارسي رسانه دولتي انگليس از موضع بالا به دعوت اصلاح طلبان از اپوزيسيون براي يادآوري خاطرات خوش گذشته و عدم سرزنش اين جريان پاسخ داد. بي بي سي در پاسخ به نوشته هفته گذشته علوي تبار در سايت كلمه كه خواستار تداوم توافق نانوشته ميان اپوزيسيون و اصلاح طلبان شده بود، به قلم يكي از عناصر ضد انقلاب مقيم پاريس نوشت: آقاي علوي تبار گلايه كرده كه اين توافق در حال زوال است. من توضيح مي دهم كه اين توافق چرا در شرف نابودي است. مخالفان در دوره اصلاحات چك سفيد امضا به اصلاح طلبان داده بودند و از هيچ حمايتي دريغ نكردند. ما به خاتمي رأي داديم و در انتخابات مجلس ششم، چشم بسته به ليست جبهه مشاركت رأي داديم. مخالفان در قبال آنچه مصلحت دولت اصلاحات خوانده مي شد، بلافاصله سكوت مي كردند. حتما خاطرتان هست عطاءالله مهاجراني وزير ارشاد دولت خاتمي براي رهايي از فشار مجلس پنجم چيزي به اين مضمون گفت كه اين روزنامه (روزنامه جامعه به مديريت حميدرضا جلايي پور) مشتي نويسنده غربزده را دور خود جمع كرده است. اين خبر پخش نشده همان نويسنده هاي غربزده به آشكارا يا در نهان گلايه مندان را دعوت به سكوت كردند و گفتند كه شرايط آقاي وزير را درك كنيد و متحد پشت او بايستيد. و چنين هم شد. نويسنده بي بي سي اضافه مي كند: زماني كه هاشمي رفسنجاني و احمدي نژاد در انتخابات 84 به دور دوم رفتند، گروهي از سرشناس ترين روشنفكران از آبروي خود براي حمايت از آقاي هاشمي- كه آن زمان كانديداي اصلاح طلبان هم بود- خرج كردند. اگر صفحه اول ويژه نامه روزنامه شرق براي دور دوم انتخابات سال 84 را در اختيار داريد، لطفا دوباره نگاهي به آن بياندازيد و توجه كنيد كه خرج كردن آبرو براي حمايت از يكي از بي آبروترين چهره ها [!] چندان آسان نيست و نمونه آخر هنگاميكه ميرحسين موسوي از «دوران طلايي امام» گفت، مجددا اين مخالفان خود را به كرگوشي زدند و به كانديداي اصلاح طلبان راي دادند چرا كه صداقتي [!؟] در چشمانش مي ديدند كه اين شعار شگفت انگيز را بخشودني مي كرد. شبكه دولتي انگليس ادامه مي دهد: اما گام به گام به تلخي دريافتيم كه مرز خودي و غيرخودي همچنان براي اصلاح طلبان پررنگ است... آنها دوست داشتند به شخصيت خوب داستان بدل شوند و همين انتخابات ميان خاتمي و حسين شريعتمداري باشد. صحبت هاي ايشان و دوستان شان پس از راي دادن در دماوند به خوبي اين نگراني را بازمي تاباند كه اگر غيرخودي ها جريان را دست بگيرند چه؟ مشكل اين توافق اين بود كه بندهاي مربوط به مخالفان شكيبايي و تحمل و حمايت بدون شرط در اينجا و اكنون بود، و بندهاي مربوط به اصلاح طلبان وعده و آرزوهاي دور از قبيل چيزي كه شما مي گوييد. مخالفان آغوش خود را براي اصلاح طلبان به تمامي گشودند، اين اصلاح طلبان بودند كه هميشه آغوش شان را نيم بند مي گشودند و اين اواخر كه گويا حتي پشيمانند از همين «نيم بند». آنها وعده هاي توخالي مي دهند. بي بي سي سپس دعوت علوي تبار از اپوزيسيون براي مصلحت انديشي و حفظ ظاهر در زمينه اهانت مستقيم به باورهاي مذهبي مردم ايران را نيز به چالش گرفت و نوشت: مخالفان تصور مي كردند اصلاح طلبان، مرز خودي و غيرخودي را از ميان برمي دارند اما شما و دوستانتان از زوال گفتار ديني در جامعه مدني ابراز نگراني مي كنيد و مي نويسيد «نگاهي به سايت هاي اينترنتي بيندازيد. حجم توهين به باورهاي مذهبي عامه مردم را ببينيد. به گونه اي ترويج مي شود كه گويي نوانديشان ديني از موانع اصلي حل مشكلات ايران بوده اند.» آقاي علوي تبار عزيز آنچه در اينترنت مي گذرد نامش برابري است[!؟] نويسنده سپس با تصريح بر اينكه «آنچه مخالفان در دوره اصلاحات گفتند همه حرف شان نبود»! مدعي شد: شما بندهاي بسياري از توافق نانوشته را به درستي درنيافته ايد. اصلاح طلبان از شكيبايي مخالفان سوءاستفاده كردند. وظيفه مخالفان نبود كه به «احكام قطعي فقه» شما گردن نهند اما اين كار را كردند... اكنون توافق نانوشته از بين رفته است و دوران خوش شما به پايان رسيده است. وي در پايان تصريح كرد: آقاي علوي تبار عزيز مي دانم كه انتخابات نزديك است و بحث شما نيز پيامد اين حال و هواست. اصلاح طلبان دوباره به فكر راي افتاده اند. مجبورم به عنوان يكي از آن مخالفان بگويم؛ اين بار اگر راي دادني در كار باشد صورت حسابش را مي فرستيم در منزل تا پرداخت شود. در غير اين صورت راي بي راي. توافق بي توافق.