خانه ناصرالدینشاه؛ پاتوق گوشتفروشان
مالکان قاجاری این بنا را در زمان پهلوی اول میفروشند و پس از آن عمارت از صورتی مسکونی خارج شده و به شکل مدرسه درمیآید که پروفسور محمود حسابی یکی از دانشآموختگان همین مدرسه بوده است. در سال ۱۳۳۰ هم این بنا به مالکیت شخصی به نام نادر اصفهانی درمیآید و از دهه ۱۳۵۰، پاتوق گوشتفروشان تهرانی میشود و اتحادیه تهیه و توزیع گوشت تهران در این عمارت پا میگیرد.
فارس: انیسالدوله؛ همسر عاقله و زیرک ناصرالدینشاه هیچگاه در مخیلهاش نمیگنجید که روزگاری عمارتش تبدیل به "اتحادیه فروشندگان گوشت گوسفندی" شود و به جای ابروقجریهای قهوه قاجاری و خانهنشینهای ناصری، مردان بازاری پاشنه در این خانه را از جا درآورند.
"انیسالدوله" سوگلی حرمسرای ۸۵نفره ناصرالدینشاه پس از ترور شاه قاجار در عمارتی سکنی گزید که امروز در خیابان ولیعصر(عج) تهران بالاتر از خیابان مولوی قرار دارد. عمارتی که دیگر از آن شکوه و عظمت اندرونیها و بیرونیهای قجری کمتر میتوان در آن اثری یافت.
ساختمانی در دو طبقه که دو در ورودی از سمت خیابان دارد یکی به ساختمان و دیگری به حیاط خانه، حیاطی که یک حوض بزرگ با تنه درختان کهن در وسط آن چشمنوازی میکند. تزئیناتی با سرستونهایی به سبک یونانی و ستونهای حجاری شده با پایه ستونهای گچبری و نقاشی شده و شومینههای قدیمی.
مالکان قاجاری این بنا را در زمان پهلوی اول میفروشند و پس از آن عمارت از صورتی مسکونی خارج شده و به شکل مدرسه درمیآید که پروفسور محمود حسابی یکی از دانشآموختگان همین مدرسه بوده است. در سال ۱۳۳۰ هم این بنا به مالکیت شخصی به نام نادر اصفهانی درمیآید و از دهه ۱۳۵۰، پاتوق گوشتفروشان تهرانی میشود و اتحادیه تهیه و توزیع گوشت تهران در این عمارت پا میگیرد.
عمارتی که با ۷۲۱ متر مربع مساحت اول مهر ۱۳۸۲ به شماره ۱۰۴۳۰ در فهرست آثار ثبت شده ملی جا میگیرد.
این عمارت قاجاری که امروز مدیریت شهری گویا از منظر زیباییشناسی تشخیص داده است چندین پاتیل رنگ سفید را بر نمای بیرونی ساختمان نثار کند برای رهگذران دیگر هیچ هویت تاریخی را یادآوری نمیکند، حتی تابلوی فلزی معرفی این عمارت هم از التفات رنگپاشی مدرن "بلدیه"، بینصیب نمایده است.
اما چه سنخیتی بین عمارت تاریخی یک زن قجری با اتحادیه کسب و کار گوشتفروشان پایتخت وجود دارد؟
علیاصغر ملکی؛ رئیس اتحادیه گوشت گوسفندی که سالهاست میز و صندلی خود را در عمارتی قجری جا داده است در این باره میگوید: این خانه از ابتدا جزء میراث فرهنگی نبود بلکه از سال ۱۳۸۲ به عنوان میراث فرهنگی ثبت شد. در همان دهه ۵۰ به دلیل نزدیکی این ساختمان به کشتارگاه ساختمان تبدیل به اتحادیه گوشت گوسفندی تهران شد و تا همین الآن هم تنها کاربریاش همین است.
وی درباره حال و هوای کار کردن در یک عمارت تاریخی میگوید: سخت است، چون هر تغییری در ساختمان بخواهیم ایجاد کنیم باید زیر نظر میراث فرهنگی باشد ما بودجهای برای مرمت اینجا نداریم اداره میراث فرهنگی هم از ما بودجه میخواهد.
------------------------------------------------------------------------------------------------------------ رئیس اتحادیه گوشتفروشان: میراث فرهنگی عمارت را بخرد تا خلاص شویم ------------------------------------------------------------------------------------------------------------
رئیس اتحادیه گوشتفروشان به چندین نامه و دستنوشتهای که به اداره کل میراث فرهنگی تهران ارسال کرده است اشاره میکند که ظاهراً هیچ کدام برای درمان درد آنها افاقه نکرده است.
ملکی میگوید: ما آمادگی کامل داریم که اداره میراث فرهنگی این عمارت را از ما بخرد و ما هم خلاص شویم. با فروش این بنا ساختمانی را خریداری خواهیم کرد که اختیارات بیشتری در آن داشته باشیم.
وی با یادآوری چندین دهه پیش تاکید میکند که آن زمان که اتحادیه گوشتفروشان مالک این بنا شد ساختمان را از یک مالک شخصی خرید و اصلاً آن موقع پای میراث فرهنگی وسط نبود ولی از سال ۱۳۸۲ بنا جزء میراث فرهنگی شد و ما هم چون بودجهای برای حفاظت این بنا نداریم از اداره کل میراث فرهنگی تهران میخواهیم که این ساختمان را هر چه زودتر از ما بخرد تا هم این ساختمان حفظ شود و هم ما در ساختمانی دیگر به کارمان برسیم.
-------------------------------------------------------------------------------------- هزینه میلیاردی تملک خانه انیسالدوله / این خانه جای اتحادیه گوشت نیست --------------------------------------------------------------------------------------
تملک خانههای تاریخی یکی از جنجالبرانگیزترین موضوعات میراث فرهنگی طی سالهای اخیر بوده است که به مرحمت دیوان عدالت اداری حکم خروج یک یک آنها از فهرست میراث فرهنگی ثبت شده ملی صادر میشود و تیشه زیادهخواهی مالکان آن، ریشه تاریخیشان را از جا درمیآورد و برجهای سر به فلک کشیده بر خرابههای آنها قد علم میکنند.
از این منظر شاید بتوان گفت که عمارت انیسالدوله همای سعادت بر سرش بوده و هنوز شانس با آن یار است که مالک بنا به سراغ دیوان عدالت نرفته و خواستار "خروج این بنا از فهرست آثار تاریخی کشور" نشده است تا در اسرع وقت حکم "خروج" صادر شود و بلدیه (شهرداری) هم حکم "تخریب بنا و بازسازی" را دهد.
و اما جواب نامههای اتحادیه گوشتفروشان مبنی بر فروش عمارت انیسالدوله که در حوزه اختیارات حسین فراهانی؛ مدیرکل میراث فرهنگی و گردشگری استان تهران میگنجد، وی با طرح موضوع از همان ابتدا به خبرنگار فارس میگوید: خانه انیسالدوله جای اتحادیه گوشتفروشان نیست.
وی با یادآوری اینکه این اتحادیه پیش از ثبت عمارت در آثار میراث فرهنگی در این ساختمان حضور داشته است تاکید میکند که خانههای تاریخی در صورت تغییر کاربری فقط میتوانند کاربری فرهنگی داشته باشند و کاربری فعلی عمارت انیسالدوله هم مورد تایید ما نیست.
مدیر کل میراث فرهنگی استان تهران تأیید میکند که نامههای رئیس اتحادیه گوشت گوسفندی تهران به دستش رسیده است اما در پاسخ میگوید امکانات مالی ما در میراث فرهنگی این اجازه را نمیدهد که بتوانیم بنا را تملک کنیم چون میلیاردها تومان هزینه آن میشود و میراث فرهنگی به عنوان یک دستگاه دولتی با بودجه اندک چگونه میتواند خانههای تاریخی را خریداری کند؟
فراهانی راهکاری را که پیشنهاد میدهد این است که خود اتحادیه با موسسات فرهنگی برای واگذاری بنا کنار بیاید تا کاربری فرهنگی عمارت زنده شود. میراث فرهنگی هم مسئولیت مرمت بنا را برعهده میگیرد.
------------------------------- عمارت انیسالدوله در برزخ -------------------------------
در تمام دنیا مرسوم است که بناهای تاریخی را تغییر کاربری میدهند و از آن بهرهبرداریهای جدید میکنند از اقامتگاه و هتل گرفته تا کاربریهای فرهنگی. اما تبدیل یک عمارت تاریخی به پاتوق کسب و کار گوشتفروشان از آن مواردی است که نمونهای از آن در تاریخ یافت نخواهد شد.
عمارتی که به گواه رهگذران طولانیترین خیابان خاورمیانه بیشتر از آنکه به خانه قجری متعلق به "انیسالدوله" شهرت داشته باشد به تابلوی چندین متری «اتحادیه تهیه و توزیع گوشت تهران» شهره است و در طی گذر سالها تنها کسانی که سراغی از معماری فاخر آن گرفتهاند دانشجویان رشتههای هنر بودهاند.
حیات دوباره این عمارت نه از شل کردن سر کیسه بودجههای سازمان میراث فرهنگی باز میگردد و نه از اتحادیه گوشت گوسفندی میتوان توقع داشت که میراثبان خوبی برای این عمارت باشد، خانههای تاریخی که تعدادشان هم اندک نیست یا باید به تملک دوستدارن میراث فرهنگی دربیاید و یا باید سازمانهای فرهنگی که نیازمند ساختمانهای اداری با کالبدی تاریخی هستند خریدار آنها شوند تا هم نامشان زنده بماند و هم نشانی آنها.