«تاریخ» پشت آب سد‌ها غرق می‌شود؟

در حالی ‌که پژوهشکده باستان‌شناسی، مجوز آبگیری سد گتوند خوزستان در نیمه دوم تیرماه را صادر کرده است، این دلنگرانی‌ها از سوی باستان‌شناسان و دوستداران میراث ابراز می‌شود که تکلیف آثار، محوطه‌های تاریخی و آداب و رسومی که زیر آب می‌رود چه خواهد شد؟

کد خبر : 153544

هنرنیوز: چندی قبل در خبرها آمده بود سد گتوند خوزستان در نیمه دوم تیرماه با حضور هیأت دولت آبگیری خواهد شد.از سویی دیگر ابتدای‌هفته گذشته‌ در پایگاه اطلاع‌رسانی شرکت توسعه منابع آب و نیرو ایران آمده بود: «پژوهشکده باستانشناسی سازمان میراث فرهنگی طی نامه‌ای به مجری طرح سد و نیروگاه گتوندعلیا، رسماً آبگیری این طرح را تا تراز 140 متر بلامانع اعلام نموده است.» دکتر محجوب مدیر مطالعات و دبیر کمیته آبگیری طرح سد و نیروگاه گتوندعلیا نیز با تاکید بر اینکه با صدور این مجوز یکی دیگر از پیش نیازهای لازم جهت آغاز فرایند مهم آبگیری طرح فراهم شده،افزود: با توجه به اینکه مرحله اول آبگیری سد تا تراز 140 متر پیش‌بینی شده، پژوهشکده باستانشناسی سازمان میراث فرهنگی، آبگیری تا این تراز را بلامانع اعلام نموده است. وی یادآور شد: با کسب این مجوز، مرحله اول آبگیری آغاز و پس از یک دوره سه ماهه ضمن حفظ ارتفاع آب مخزن تا تراز 140 ، عملیات تکمیلی کاوش نیز انجام پذیرفته و با کسب مجوز لازم، مرحله بعدی آبگیری تحقق خواهد یافت.» ***رییس که نیست جواب بی جواب! با تایید این خبر از سوی وزارت نیرو این پرسش مطرح می‌شود آیا تا‌ کنون هیچ‌ مطالعه‌ای بر روی جوامع کوچ‌رو و نیمه یکجا‌نشین کنار گتوند توسط پژوهشکده صورت پذیرفته است؟ آیا محوطه‌های بیشتری نیازمند کاوش نیستند؟ آیا مطالعات پژوهشکده بر روی بخشی از تاریخ ایران زمین در سه شهر مسجد سلیمان، لالی و گتوند که بخشی از تاریخ آن‌ها با این آبگیری به ورطه نابودی می‌رود تکمیل شده ‌است؟ چه بخش‌های تاریخی با آبگیری سد زیر آب می‌روند؟ آیا مانند کشورهای دیگر می‌توانیم به سدها صرفاً نگاه عمرانی ‌نداشته باشیم و حال که ناگزیر به آبگیری سد هستیم آیا پژوهشکده و مسوولان میراث فرهنگی در حال رایزنی با وزارت نیرو برای ایجاد یک سایت موزه از آثار تاریخی و محوطه‌های کشف شده قابل نجات‌بخشی هستند؟ پیگیری‌های هنرنیوز از روابط عمومی پژوهشکده به اینجا ختم شد که میراسکندری در ایران نیست، بنابراین پژوهشکده نمی‌تواند به این پرسش‌ها پاسخ دهد! اصرار بر اینکه با رفتن رییس نمی‌توان یک بخش را تعطیل کرد و متقاضیان را بی‌پاسخ گذاشت نیز به اینجا ختم شد که با روابط عمومی تهران تماس بگیرید، هر تصمیمی آن‌ها گرفتند سمعاً و طاعتاً. اما پیگیری‌ها در تهران نیز به اینجا‌ ختم شد که از آنجایی‌ که فعلاً سازمان میراث فرهنگی مدیر روابط عمومی ندارد! باید با آقای مقیسه هماهنگ کرد! که ظاهرا وی نیز تمایلی به پاسخگویی نداشت. ***پیشنهاد سایت موزه دکتر حمید رضا ولی‌پور سرپرست هیات باستان شناسی کاوش های نجات بخشی محوطه‌های ‌باستانی گتوند در پاسخ به پرسش‌های مطرح شده‌، می‌گوید:« این‌ها پرسش‌هایی است که پژوهشکده باید پاسخگو باشد نه من. بنده به عنوان یک باستان‌شناس و پژوهشگر می‌توانم در باره ماهیت علمی کاوش ومواد فرهنگی حاصل از کاوش در این محوطه اظهار نظر کنم. اینکه این محوطه مربوط به چه دوره ای است و عملیات کاوش چه دستاوردهای علمی به همراه داشته است ». او در پاسخ به این پرسش که تاکنون چه یافته‌هایی کشف شده است می‌گوید:« ما هم اکنون در حال کاوش در یک گورستان ایلامی هستیم که علاوه بر معماری و ساختار سنگی مقابر، در این محوطه مواد فرهنگی چون ظروف سفالی به دست آمده است. هیات باستان شناختی ما در حال تداوم کاوش ومستند نگاری یافته های حاصل از حفاری است و در نهایت گزارش علمی کاوش به پژوهشکده باستان شناسی ارسال خواهد گردید..» این عضو هیئت علمی دانشگاه شهید بهشتی بعد از گفتگویی کوتاه مبنی بر اینکه مگرممکن است شما با داشتن درجه دکترای باستان‌شناسی از دانشگاه تهران و سالها‌ تدریس و کار، نتوانید نظر کارشناسی بدهید که آیا مطالعات تکمیل شده و آیا هنوز محوطه‌های بیشتری نیازمند کاوش هستند؟ در پاسخ می‌گوید:« قاعدتاً مسؤلان برای ایجاد یک سد و یا هر سازه عمرانی در مقیاس بزرگ دست به مطالعات گسترده در زمینه های مختلف می زنند، یکی از این زمینه های مطالعاتی که باید پیش از انجام هر نوع عملیات عمرانی صورت پذیرد و در اولویتهای مطالعالتی وزارت نیرو قرار گیرد، بررسی و مطالعه وضعیت تاریخی، باستان شناختی و حتی مردم شناختی آن منطقه است. لذا برای این منظور مراتب به اطلاع سازمان میراث فرهنگی و پژوهشکده باستان شناسی گزارش می گردد. این پژوهشکده نیز دست به بررسی باستان شناختی منطقه زده و وضعیت آثار تاریخی و فرهنگی محدوده مورد نظر را مورد مطالعه قرار می دهد و در نهایت باید با توجه به نظرات کارشناسان موافقت یا عدم موافقت خود را با مسؤولان مربوطه در میان بگذارد. در صورت موافقت با انجام پروژه باید به فکر کاوش و مطالعه محوطه های مدفون شده در زیر آب باشد و طرح کاوش این محوطه ها را فراهم نماید. باستان شناسان نیز پس از کاوش گزارشات علمی کاوش را به پژوهشکده ارائه می‌کنند. درمورد سد گتوند هم علی القاعده این مراحل طی شده است. من دو مجلد گزارش در مورد کاوش های فصل پیش در محدوده سد گتوند به پژوهشکده ارسال کرده ام، قبل از من نیز آقای پیمانی این کار را انجام ‌داده‌اند. اما این‌که آیا پژوهشکده و وزارت نیرو برای کاوش‌های بیشتر تفاهم کرده‌اند یا نه ،نمی‌دانم! من کارم را انجام می‌دهم.اینکه آیا کاوش باید ادامه پیدا کند و یا خیر، بنده نظر خود را به پژوهشکده باستان شناسی اعلام می کنم و پژوهشکده باید نظر نهایی را اعلام کند» او معتقد است که شاید یک باستان‌شناس به‌خاطر نوع و خصلت کارش هرگز نخواهد هیچ محوطه‌ تاریخی زیر آب برود و یا اگر زمان‌های طولانی روی یک محوطه مطالعه کند بازهم معتقد است چیزهای زیادی برای کشف شدن وجود دارد. او اضافه می کند « آنچنانکه از نام این کاوش ها معلوم است هدف اصلی این کاوش ها نجات بخشی است و این در حالی است که معمولاً باستان شناسان چندین فصل که گاهی بیش از دو دهه نیز طول می کشد در یک محوطه باستانی کاوش و مطالعه می کنند تا بتوانند ساختار فرهنگی و اجتماعی جامعه مورد مطالعه را شناسائی نمایند. به همین دلیل این کاوش ها ماهیتاً ناقص هستند و فرصت لازم را برای مطالعات عمیق تر فراهم نمی سازند. با وجود این باستان شناسان تلاش دارند تاآنجا که ممکن است اطلاعات بیشتری در باره محوطه مورد نظر طی این کاوش ها به دست آورند.» این استاد دانشگاه در نهایت از علاقه‌مندی رئیس پروژه آب نیرو مبنی بر برپایی موزه و اعلام آن به سازمان میراث فرهنگی خبرمی‌دهد.به گفته ولی‌پور رئیس پروژه سد گتوند مهندس معنوی‌فر علاقمند به ایجاد موزه ای است که فقط شامل آثار باستانی نیست بلکه ابزارآلات اکتشاف نفت را هم در برمی‌گیرد. او همچنین از پیشنهادش مبنی بر تشکیل یک سایت موزه به اداره میراث فرهنگی خوزستان سخن می‌گوید:« بعد از کاوش، آب نزدیک 2 - 3 متر بالاتر از سطحی که ما کار می‌کنیم، قرار می‌گیرد. شاید بتوان با تمهیدات و ایجاد یک سازه معماری، سایت موزه‌ای در این مکان تشکیل دهیم که قابلیت گردشگری هم داشته باشد.» ***تراز140 ،آری تراز240،نه به گفته ولی‌پور دکتر محجوب -دبیر کمیته آبگیری طرح سد گتوند- همکاری لازم و بسیار خوبی با باستان‌شناسان و پژوهشکده انجام داده است، اما اینکه آیا پژوهشکده در زمان لازم توانسته‌ کار خود را به پایان برساند یا نه پرسشی‌است که ولی‌پور بی‌پاسخ می‌گذارد. بنا بر نظر این دکترای باستان‌شناسی در مرحله نخست آبگیری تا تراز 140،مشکلی برای باستان‌شناسان بوجود نخواهد آمد و کار آنها در این قسمت به پایان خواهد رسید. مرحله بعدی کاوشها روی تراز 220 صورت می‌گیرد، این درحالی است که مرحله بعدی آبگیری تا تراز 240 را در برخواهد گرفت یعنی 20 متر بالاتر از مکان مورد کاوش باستان‌شناسان. و حال این پرسش مطرح می‌شود که کاوش‌ها در این مناطق چقدر زمان می‌خواهد؟ آیا پژوهشکده در این زمینه با وزارت نیرو وارد شور شده است؟ ***زیرآب رفتن 800 نقطه بدون کاوش حمیدرضا فرخ احمدی-مشاور سابق مدیر اداره کل میراث فرهنگی خوزستان- درباره آبگیری سدها و به زیر آب رفتن بخشی از هویت تاریخی با اشاره به آبگیری سد سیمره استان ایلام می‌گوید:« در دوره مدیریت آقای مشایی، در محل آبگیری سد سیمره سازمان میراث فرهنگی برای بیش از 800 نقطه مطالعاتی، بدون کاوش، مجوز آبگیری صادر کرد.» او در مورد سد جره رامهرمز نیز از باستان‌شناسی به نام خانم شریفی نام می‌برد که گزارشاتش مربوط به 6 نقطه پیش از تاریخ، یک نقطه تاریخی مربوط به دوره ساسانی و یک روستای دوره قاجار می‌شده که کاملاً سالم بوده، اما کسی به گزارشات وی وقعی نگذاشته و مجوز آبگیری صادر شده است. هرچند به گفته او در جره رامهرمز هرگز کار درست و پژوهشی انجام نگرفته و علی‌رغم اختصاص بودجه کلان، پژوهش‌های کوچکی انجام شده است.. این باستان‌شناس معتقد است این سرنوشت همه آثاری است که به زیر آب می‌روند و کسی مسوولان بالا دستی را بابت این‌مجوز‌ها هرگز محاکمه نمی‌کند.سرنوشت شومی که در انتظار آثار سد گتوند هم هست. ***حفاری نفتی بلایی تاریخ سوز به نظر فرخ احمدی تعیین ضرب‌الاجلی کوتاه برای یک محوطه تاریخی و پیش تاریخی در مورد همه سدها رخ می‌دهد اما ظاهراً اگر تاکنون نگران غوطه‌ور شدن تاریخمان در زیر آب بودیم ،حال باید نگران پودر شدن آن در اثر تشعشعات انفجارات حفاری‌های چاه‌های نفت هم باشیم. به گفته این مشاور اسبق اداره میراث شهر عسگر مُکرَم و شهر ارجان در بهبهان از جمله ‌محوطه‌های درگیر با مشکل حفرچاه نفت هستند.او حتی محوطه جهانی چغازنبیل را از این خطر مستثنی ندانسته و می‌گوید: « زمانی ‌که آقایان مجوزحفرچاه نفت در چغازنبیل را صادر می‌کنند، آیا نمی‌دانند تشعشعات حاصل از انفجارات برای دستیابی به اعماق زمین آثار تاریخی را نابود می‌کند؟! چگونه و با چه دلیل علمی و منطقی چنین مجوزی صادرمی‌شود؟» او از گزارشات مهرکیان باستان‌شناس طرح نجات بخشی کارون 3 که توانسته بود یکسری از آثار دوره ایلامی را از زیر آب رفتن نجات دهد به عنوان « رنج نامه زیرآب رفتن آثار» یاد می‌کند و اظهار می‌دارد در جلو سد گتوند یک سد تنظیمی قرار دارد که با افزایش ارتفاع آب این سد، «قلعه رستم» بنای مربوط به دوره ساسانی به زیرآب می‌رود. از نظر فرخ احمدی بر روی کانالها، آسیاب‌ها و قنات‌های اطراف گتوند هیچ کار تحقیقاتی انجام نشده و مشخص نیست این کانال‌ها و قنات‌ها آیا به شهر تاریخی ختم می‌شوند یا خیر. *** دایه دلسوزتر از مادر او که مدیر اسبق گنجینه آب سازمان آب و برق خوزستان نیز بوده است به این نکته اشاره می‌کند که وزارت نیرو برای جلوگیری از محو کامل و زیرآب رفتن کامل سد جره رامهرمز( سد باستانی) حاضر به پرداخت مبالغی برای جابجایی این سد و یا ساخت یک یکم یا همان نمونه ماکت در ابعاد واقعی سد جره شد اما از سوی سازمان میراث فرهنگی هیچ درخواستی مبنی بر استقبال از این پیشنهاد نشد و به راحتی بخشی از میراث فرهنگی کشور به زیر آب رفت؟! *** بودجه نجات بخشی وزارت نیرو صرف چه کاری می‌شود؟! به گفته او آنچه مسلم است نوع برخورد سازمان با طرح توسعه در پشت سد گتوند مانند سایرسدها است. در واقع وزارت نیرو که خود میلیاردها تومان صرف بودجه عمرانی‌اش می‌کند اصلاً مشکلی با تخصیص بودجه دو سه میلیارد تومانی به پژوهشکده ندارد و با اختصاص این بودجه‌ها حتی امکان اعزام هیئت‌های بین‌المللی نیز به مناطق تحت کاوش وجود دارد کما اینکه در سد سیوند این اتفاق رخ داده و روستا‌های هخامنشی اطراف سد مورد مطالعه قرار گرفته اما در واقع این سازمان میراث است که با انتخاب هیئت‌های کوچک و تخصیص بودجه‌های ناچیز علی رغم دریافت بودجه کلان از وزارت نیرو پرونده ‌سدها را یکی پس از دیگری می‌بندد. به نظر فرخ احمدی در مجموع برای گتوند هیئت‌های بزرگ و قوی مطالعاتی و کاوش فرستاده نشده است و به طور کلی سازمان میراث در زمینه نجات بخشی علی رغم اعلام آمادگی وزارت نیرو به شدت ضعیف عمل می‌کند. 8 تا 10 منطقه قابل کاوش‌اند حسین عزیزی یکی از باستان‌شناسان مسوول بررسی‌های باستان شناسی سد گتوند علیا، تعداد محوطه‌های قابل کاوش در این منطقه را بین 8 تا10 محوطه عنوان می‌کند و می‌افزاید : «بررسی باستان شناسی سد گتوند50 روز طول کشید .این منطقه به دلیل داشتن دره‌های تند صعب العبور با شیب زیاد به شکل V ،امکان استقرار بزرگ را نداشته و اکثر استقرارها در این اماکن توسط عشایر به صورت مقطعی، کوچک و فصلی بوده و بنابراین اصلاً محوطه شاخصی در این منطقه شکل نگرفته است.» او بیشتر آثار کشف شده را مربوط به دوره ایلامی، اشکانی و بخشی را مربوط به سازه‌های سنگی به نام وارگه ( جایگاه عشایر) و مربوط به دوره قاجار می‌داند. به گفته عزیزی تا کنون یک منطقه مربوط به دوره ایلامی و 2 منطقه مربوط به دوره اشکانی کشف شده که دوره اشکانی یک مجموعه سه بخشی از گورستان‌هایی است که متوفیان آن در دامنه کوه تدفین شده اند. ظاهراً گورستان ایلامی و اشکانی گورهایی با دیواره‌های سنگی و خشکه چین هستند که از نظر عزیزی از خطر حفاری‌های قاچاق در امان نمانده‌اند. *** چه مناطقی زیر آب می‌روند این باستان شناس معتقد است علاوه بر زیر آب رفتن گورهای دوره ایلامی و اشکانی یک پل به نام «زیبارو» که قدمت پایه‌های آن به دوره هخامنشی می‌رسد با آغاز آبگیری سد به زیر آب می‌رود. پایه‌های این پل از سنگ‌های تراش خورده خشکه چین است که روی آن را در دوره ساسانی و اشکانی بازسازی کردند و در زمان کنونی فقط چند پایه از آن باقی مانده است. به نظر این کارشناس تپه پیش از تاریخ «شوشان الف» مربوط به هزاره چهارم قبل از میلاد و گور دخمه‌های مربوط به دوره ایلیمایی ( حکومت‌های دوره میانه اشکانی) از جمله مکان‌هایی هستند که با آبگیری این سد به زیر آب نمی روند. ***بدون اجازه سازمان هرگز عبدالرضا پیمانی مسئول بررسی محوطه های باستانی سد گتوند، که در فصول قبلی کاوش حضور داشته است ، درپاسخ به این پرسش که به نظر شما به عنوان یک باستان شناسی که در این محوطه کار کاوش انجام داده‌اید ، آیا کاوش در این محدوده به پایان رسیده و یا به نظر شما چقدر زمان برای اتمام کاوش‌ها نیاز است ؟ می‌گوید:« ما اجازه مصاحبه نداریم ، باید با روابط عمومی اداره میراث خوزستان هماهنگ کنید.» *** دقیقاً نمی‌گویم چه مناطقی زیرآب می‌رود! پرویز پورفرخی، مدیر کل میراث فرهنگی، صنایع دستی و گردشگری خوزستان درباره اینکه با آبگیری سد گتوند چه مناطقی زیر آب می‌رود نظریه جالبی ارائه می‌دهد و می‌گوید : « ما می‌دانیم که بخشی از قبرستان‌هایی با قدمت ایلامی در این طرح به زیر آب می‌روند، اما اینکه دقیقا کجا و چه چیز‌هایی به زیر آب می‌رود را مشخص نمی‌کنم چون انعکاس رسانه‌ای آن باعث گسیل عوامل انسانی به این سمت می‌شود و کار را مشکل‌تر می‌کند.» او نیز در پاسخ به پرسش‌های مطرح شده مسوولیت را متوجه پژوهشکده می‌داند و زمانی که از او پرسیده می‌شود با توجه به حضور جوامع کوچ‌رو آیا این اداره تاکنون مطالعاتی در این زمینه انجام داده؟ الویت را نجات بخشی محوطه‌های باستانی عنوان می‌کند و می‌گوید :« ما از پژوهشکده خواهان تسریع و از وزارت آب ونیرو خواهان تنظیم جدول‌های دقیق تراز آب برای نجات بخشی کامل آثارهستیم.» زمانی که به پور فرخی گفته می‌شود دکتر محجوب در اظهاراتش عنوان کرده «عملیات شناسایی و کاوش در مخزن سد در سه مرحله پیش بینی شده که تاکنون دو مرحله از آن انجام و مرحله سوم و مرحله پایانی این کاوش طی سه ماه آینده صورت خواهد گرفت.» آیا باتوجه به این سخنان شما پیش بینی می‌کنید برای اتمام کاوش این مقدار زمان کافی باشد در جواب می‌گوید شما خبرنگاران به دنبال مچ‌گیری هستید بسته به تراز آب کار مطالعات ممکن است متغییر باشد در ضمن مرحله دوم آبگیری 6- 7 ماه زمان می‌برد. *** چه کسی زنگ‌ها را به صدا در می‌آورد؟ به راستی سرنوشت شوم آثار تاریخی پشت سدها چه زمانی به پایان خود نزدیک می‌شود؟ پژوهشکده‌ای که با توجه به ساختار پژوهشی - علمی ‌و شأن مدیریتی‌اش هر روز گریبانگیر اسباب کشی از تهران به مرودشت و از مرودشت به شیراز است و ظرف مدتی کوتاه به سرعت مدیرانش تغییر می‌کنند آیا می‌تواند تصمیماتی چنین گسترده بگیرد و آثار تاریخی را در آب غوطه ور سازد ؟ آیا چنین تشدد آرا و ساختاری می‌تواند پیش بینی‌های لازم را به درستی انجام دهد به عنوان نمونه مگر نه اینکه کار کاوش در محوطه سد گتوند باید در زمستان انجام می‌شد نه در ایام تابستان و زیر گرمای 50 درجه پس چرا همچنان این کاوش‌ها در تابستان و در شرایط سخت آب و هوایی انجام می‌شود؟ آیا به راستی می‌توان نتایج ارگانی را که اکثر پژوهشگرانش را دور کار کرده است، پذیرفت؟از سویی برخی از کشورها که قدمت آثارشان به 2 هزار سال هم نمی‌رسد برای حفظ و نگهداری آن حاضر به پرداخت هزینه‌های هنگفت هستند و سالیانه گردشگران بی شماری را از سراسر جهان با افتخار به سوی این آثار گسیل می دهند تا با آنها هویت و تمدن خود را به اثبات به رسانند حال ما با این سبقه تاریخی و فرهنگی در کنار زیرآب فرستادن هویت و تاریخمان چه چیز با ارزشی بدست می آوریم؟ و پرسشی اساسی تر چرا ایران به یکی از برترین کشورهای سد ساز دنیا مبدل شده مگر نه این است که کشورهای جهان به این نتیجه رسیده‌اند که سدسازی روشی کارساز برای مدیریت آب نیست؟ به راستی سد سازی چه تغییرشگرفی در رونق کشاورزی و مدیریت آب ایران ایجاد کرده است ؟یادمان باشد یادگارهای فرهنگی و تاریخی و طبیعی زیادی در مخزن سدها به زیر آب رفته اند آیا زمان آن فرا نرسیده که سدسازی در ایران متوقف شود؟

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: