كاپيتولاسيــون نقـد؟
رسول بهروش/ همين كه آقايان در سايه همجواري با كرش ميآموزند كه بايد اشكالاتشان را بپذيرند يك گام بلند رو به جلو است
1- تنها چند روز بعد از انتقادات تند و تيز و جنجالي كارلوس كرش از فدراسيون فوتبال ايران، علي كفاشيان و همكارانش به اين موضوع واكنش نشان دادند؛ عكس العملهايي بسيار ملايم و به شدت سازشكارانه. رييس فدراسيون فوتبال با لحني آرام و متواضعانه انتقادات كرش را «منطقي» دانست و گفت كه ميكوشد تا توقعات او را برآورده كند.كمي آن سوتر اما، عباس ترابيان اعلام كرد سخنان سرمربي پرتغالي تيم ملي با او «هماهنگ شده» است و كرش با آگاهي مديران فدراسيون چنين سخناني را به زبان ميآورد. در پيش گرفتن اين استراتژي از سوي مديران فوتبال كشورمان، بيش از هر چيز ديگري ميتواند نشاندهنده اين نكته باشد كه آنها قصد ندارند از زبان تند و تيز كرش عقب بمانند و نقش «سيبل» را براي معترض پرتغالي ايفا كنند. كفاشيان و شركا تلاش ميكنند آگاهانه خودشان را در جهتي متفاوت از سمت و سوي اعتراضات آقاي سرمربي قرار بدهند و با اين ترفند، عملا از فشاري كه مستقيما متوجه آنهاست، فرار كنند. براي نمونه، وقتي كرش فرياد ميزند كه «به آدمهاي حرفهايتري در فدراسيون فوتبال نياز داريم»، چگونه ترابيان به عنوان عضوي از همين مجموعه «غيرحرفهاي» ميتواند ادعا كند حملات كرش با وي هماهنگ شده بود؟ آيا دوستان با سرمربي تيم ملي توافق كردهاند كه از سوي او «آماتور» خوانده شوند؟ بعيد به نظر ميرسد! 2- نكته شگفتانگيزتر لابهلاي واكنشهاي مديران فدراسيون به سخنان اخير كرش اين است كه اين مرتبه آنها تغيير رويه دادهاند و در برابر آواي نقد و اعتراض، شيوه رفتاري ديگري در پيش گرفتهاند. پيش از اين، فدراسيون علي كفاشيان موضعي كاملا خشك،انعطافناپذير و حتي انتقامجويانه در برابر انتقادات داشت. از ياد نبريم اين مجموعه نقدستيز، سابقه مجازات مالي شديد چهرههايي مثل حسين شمس، علي دايي، عباس مرادي و پرويز مظلومي را به خاطر اعتراضاتشان به سازوكارهاي مديريتي فوتبال كشور در كارنامهاش داشته است. آنها ستارهاي مثل علي كريمي را دقيقا به همين «جرم» از تيم ملي كشور بيرون كردند و از فرزاد آشوبي به دليل استفاده از عبارت «بيشرمانه» در توصيف اعضاي همين آقاي ترابيان، پنج ميليون تومان جريمه گرفتند. حالا چه اتفاقي افتاده كه آن تشكيلات تندخو كه موفقترين سرمربي فوتسالش را و نيز موجهترين رييس كميته انضباطياش را به جرم «انتقاد» از كار بيكار كرد، چنان در برابر هجمه كلامي كارلوس كرش انعطاف به خرج ميدهد كه حتي حملات او را «هماهنگ شده» تلقي ميكند؟ 3- دوست داريم اين خرق عادت را به فال نيك بگيريم.همين كه آقايان در سايه همجواري با كارلوس كرش ميآموزند كه بايد اشكالاتشان را بپذيرند و گاهي به انتقادات گوش بدهند، يك گام بلند رو به جلو است. همه فايده همكاري با سرمربي سابق رئالمادريد و تيم ملي پرتغال، به ارتقاي امكانات مادي و افزايش سطح داشتههاي فوتبال كشورمان محدود نميشود. وقتي شما از وجود يك آدم تمام حرفهاي در تشكيلات پرعيب و نقص خودتان سود ميبريد، كمكم از روحيه متفاوت او نيز تاثير ميگيريد و خواسته يا ناخواسته، به سمت پندار و رفتار مدرن، ميل ميكنيد. پيشتر وجوه ديگري از حسن همجواري ايرانيان آماتور با لايههاي مختلف فوتبال حرفهاي جهان را ديده بوديم؛ آنجا كه نكونام و شجاعي بعد از تاخير در حضور در تمرينات اوساسونا، از سوي كادرفني مورد مجازات قرار گرفتند، اما بدون اعتراض و پرخاش، جريمهشان را پذيرفتند و عذرخواهي هم كردند و يا آنجا كه علي كريمي براي نيمكتنشيني در شالكه هم 10 كيلو وزن كم كرد و هرگز گامي خلاف منافع باشگاه برنداشت. حالا هم اميدواريم حضور يك عنصر قدرتمند از دنياي مترقي در فوتبال ايران، تاثير مثبت خودش را حتي روي روحيه و رفتار مديران فوتبال ما هم بگذارد و آنان را يك قدم به استانداردها نزديك كند. 4- اي كاش اين «حق مصونيت» كذايي براي نقد كردن و به چالش كشيدن، منحصر به اتباع خارجي و آدمهاي از آب گذشته نشود. اشكال، اشكال است و همانقدر كه غريبهها ميتوانند آن را ببينند، خوديها هم توانايي لمس و درك آن را دارند. قطعا گوش دادن به انتقادات كرش يك «فضيلت» است، اما حتي براي او هم نبايد «كاپيتولاسيون نقد» قايل شد. بهتر است دوستان همانقدر كه در برابر اعتراضات مرد پرتغالي كرنش ميكنند و برخورد جنتلمنانه از خودشان نشان ميدهند، به مظلوميها و داييها و كريميها هم گوش بدهند. گل