نکاتی درباره ولایت فقیهی که رئیسجمهور میگوید
باید گفت در اینجا عبارت امام و امت در حالی مطرح می شود که ما پیش از این و در سال های حیات امام راحل عبارت دیگری را می شنیدیم. "امام امت" نه امام و امت.
الف: رئیس جمهور ما، یکشنبه شب هفته جاری، پس از چند هفته جنجال های مخرب و بدتر از همه خانه نشینی 11 روزه خود؛ در تلویزیون و در مقابل مردم ظاهر شد و صحبت های مطوّلی را پیرامون چند حوزه مختلف و البته دو حوزه عمده بیان داشت. احمدی نژاد در صحبت های خود، خواسته یا ناخواسته کدهایی را مطرح کرد که با نگاهی گذرا به رخ دادهای قبل از مصاحبه تلویزیونی او، می توان انگاره هایی را برای احتمالات فرضی این کُدها در نظر آورد. انگاره هایی که پرداختن به آنها و اقامه دلایلی در رد آنها، در مقطع کنونی یک ضرورت است. همه ما این نقل قول را از احمدی نژاد شنیده ایم، مبنی بر این مضمون که "من 35 میلیون رأی دارم". این نقل قول را وقتی در کنار خانه نشینی 11 روزه رئیس جمهور پس از ماجرای عزل و ابقای وزیر اطلاعات، قرار می دهیم، ناخواسته پیش فرض های دیگری در ذهن آشکار می شود. پیش فرض هایی که صحبت های رئیس جمهور در برنامه تلویزیونی اش، ظن ما را در مورد صحت آنها قویتر می کند. قسمت اعظم صحبت های رئیس جمهور در این برنامه، به جای آنکه شبهات اخیر را پاسخگویی کند، پیرامون خدمات دولت بود. در واقع می توان گفت، نزدیک به دو سوم حرف های احمدی نژاد، در مورد خدماتی بود که دولت در عرصه های مختلف و برای مردم انجام داده است. جالب آنکه احمدی نژاد در طول صحبت هایش کلمه "ملت" را که مراد از ملت ایران است، در حدود 16 بار تکرار می کند. در واقع این طرز بیان بدون پاسخگویی به شبهات را آن هنگام که در کنار مدعای برخورداری از رأی 35 میلیونی قرار می دهیم، و در ادامه نیز صحبت هایی را از احمدی نژاد می شنویم مبنی بر اینکه ولی بدون ملت دست بسته است؛ گویی قطعات گمشده ای از یک پازل را می یابیم که یکی یکی می توانند در کنار یکدیگر جفت شوند. و اما قسمت دوم حرف های احمدی نژاد که عمدتا پیرامون بحث ولایت فقیه مطرح شده و برخی انتقادات را متوجه او می سازد. او در اولین جمله خود پیرامون این مسئله می گوید: "اگر تفاهمی صورت نگرفت، ایشان (اشاره به مقام معظم رهبری) مسئله را با یک اشاره حل می کنند." این صحبت احمدی نژاد دارای یک اشکال اساسی است. در قانون اساسی ما برای حل هر مشکلی در بدنه هر قوه ای و یا در ارتباطات 3 قوه، ساز و کارها و نهادهای اجرایی لازم، تدبیر و ایجاد شده اند. ساز و کارها و نهادهایی که متاسفانه رئیس جمهور ما نشان داده است که در زمینه بی اعتنایی به آنها، پرونده قطوری دارد. این احمدی نژاد است که مدت مدیدی است که در جلسات مجمع تشخیص مصلحت نظام هیچ حضوری ندارد و تقابلات وی با مجلس نیز شهره خاص و عام است. از سوی دیگر آیا واقعا دولت در زمینه عمل به اشارات! مقام معظم رهبری عملکرد مطلوبی داشته است. اگر داشته است پس ماجرای عزل مشایی از سمت معاون اولی پس از یک هفته و داستان خانه نشینی 11 روزه رئیس جمهور در جریان عزل و ابقای وزیر اطلاعات چیست؟ او در فرازی دیگر از صحبت های خود در این زمینه می گوید: "نظام... بر دو پایه امام و امت استوار است..." باید گفت در اینجا عبارت امام و امت در حالی مطرح می شود که ما پیش از این و در سال های حیات امام راحل عبارت دیگری را می شنیدیم. "امام امت" نه امام و امت. در واقع باید دانست که مردم همواره در بیش از 2 هزار و 500 سال حکومت شاهان جبار نیز زیسته اند اما آن هنگام لیاقت عروج و تعالی و ایستادگی در مقابل ظلم را یافتند که امام یا به عبارت بهتر، ولی فقیه به میانشان آمد. مردم امام را یافتند و همین یافتن بود که به جامعه زندگی آنان استقلال، عزت و پیشرفت بخشید. رئیس دولت همچنین می گوید:"ولی بدون ملت دست بسته است" در پاسخ به رئیس جمهور و این صحبت او باید گفت که دستان ولی اگر بسته می شود در حالی است که ولی از ایجاد یا تکرار عاشورا ابایی ندارد. اما آنچه که سبب تحمل او در بستگی بازوانش می شود؛ صبری است که ولی برای حفظ نظام و امت دارد. بنابراین این استدلال غلطی است که بسته بودن دست های ولی را به دلیل نبود ملت بدانیم. چه اینکه حتی در لابه لای صحبت های مقام معظم رهبری نیز به مضمون جمله ای نغز برمی خوریم بر این معنا که دشمن اگر خیلی فشار بیاورد شاید حادثه عاشورا دوباره تکرار شود... دستان بسته ولی نه نشانه استیصال او از بدون ملت ماندن که نشانه حماقت مردم از تنها گذاشتن ولی است. پس ولی، ولی می ماند و به وظیفه اش عمل می کند، خواه با مردم که ثمره اش در دست گرفتن قدرت و ایجاد حکومت اسلامی است و خواه بی مردم، که ثمره اش عاشورا و شهادت ولی و آنانی است که ولی شناسند. رئیس جمهور ما در ادامه می گوید:"رابطه بین این دو (ولی و مردم) عشق و محبت است. این صحبت، ذهن را به یاد توجیه کسانی می اندازد که مدعی اند مولا بودن علی (ع) یعنی قرارداشتن محبت او در دل مسلمانان و نه بیشتر. در حالی که این معنای ولی و ولایت نیست. ولایت به تعبیری حکم همیشگی خداست که بر جان تشنه بشریت جاری می شود و او را از حضیض به کرانه های تعالی می برد. رابطه ولی با مردم را باید در نیاز مردم جستجو کرد نه در عشقی که ممکن است عده ای به ولی داشته باشند و عده دیگری هم نداشته باشند. ولی در قبال مردم وظایفی دارد که مکلف به انجام آنهاست. و در اینکه ولی دوستدار مردم است هیچ شکی نیست اما حصر رابطه مردم و ولی تنها در چارچوب عشق و محبت نظر درستی نیست. چرا که عشق و محبت دو امر زائل شدنی محسوب می شوند و می توان گفت که منطق و عقل در آنها بسیار کمرنگ است. ضمن آنکه تأسی صرف به عشق و محبت نیز سبب جمود و تحجر نیز می شود. اما این "وظیفه و تکلیف" است که در رابطه ولی با مردم خودنمایی می کند و با برخورداری از منطق و عقل آن را استحکام می بخشد. رئیس جمهور همچنین در موضع دیگری نیز به خاطره ای از مقام معظم رهبری اشاره می کند و به نقل از معظم له می گوید: "شما با خود من هم می توانید مخالفت و بحث کنید." جناب آقای احمدی نژاد، شیعه اهل تأویل است نه فقط نصّ کلام. به راستی به نظر شما تأویل این جمله مقام معظم رهبری همین است که گفته اید یا همان است که گاهی به آن عمل می کنید...؟! یا اینکه معظم له در واقع حرف دیگری زده اند و این شما بوده اید که چیز دیگری فهمیده اید؟! جناب آقای رئیس جمهور، مشورت و محاجّه در ساحت ولی فقیه اشکالی ندارد اما مخالفت با امر ولی و اجرا نکردن دستورات او به هر دلیل، کاری است اشتباه. اشتباهاتی که ممکن است همین برداشت های اینچنینی زمینه بروز آنها را فراهم کند. مسعود یارضوی