جدیدترین ناگفته های قاضی شریفی

جدایی مجتبی شریفی از کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال همراه با حرف و حدیث فراوان بود دقیقا مانند اتفاقی که برای عبدالرحمان شاه حسینی رئیس پیشین کمیته انضباطی افتاد.

کد خبر : 147980

فارس: رئیس پیشین کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال گفت: من با دستور محمد علی‌آبادی به فوتبال آمدم و با اعلام نارضایتی سعیدلو رفتم. جدایی مجتبی شریفی از کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال همراه با حرف و حدیث فراوان بود دقیقا مانند اتفاقی که برای عبدالرحمان شاه حسینی رئیس پیشین کمیته انضباطی افتاد. شریفی با حضور در فارس پاسخگوی سؤالات مطرح شده بود. گفت‌وگوی تفصیلی با رئیس پیشین کمیته انضباطی فدراسیون فوتبال را در زیر می‌خوانید. * گفته می‌شود دو عضو هیات رئیسه فوتبال قرار است به عنوان شاهد علیه حبیب کاشانی در دادگاه حاضر شوند تا از شما دفاع کنند و شنیده شده این مسئله ارتباط مستقیمی به انتخابات آینده فدراسیون فوتبال دارد. من در جریان این مسئله نیستم و فقط می‌خواهم بگویم 4 عضو هیات رئیسه فدراسیون فوتبال قرار است به دادگاه بیایند تا به عنوان تکلیف شرعی و قانونی خود در مورد آنچه که اطلاع دارند توضیح دهند. من می‌گویم ستم دیده‌ام اما کمک نمی‌خواهم. این مسئله هیچ ارتباطی به ستم فوتبال به من ندارد زیرا آن مسئله تمام شده است. می‌گویم چرا فردی به خاطر سخنی نزد برخی افراد، غیرامین جلوه داده می‌شود؟‌ چرا‌ آنها تصور کنند زمانی که من در کمیته مسئول بودم و باید امین این کمیته باشم، امانتداری نکرده‌ام و رای کمیته را قبل از ابلاغ در اختیار دایی قرار می‌دادم؟ این مطلب خلاف واقع است زیرا حبیب کاشانی در هیات رئیسه فدراسیون فوتبال در شیراز گفته "می‌خواهید تلفنم را بر روی بلندگو قرار دهم تا حرف‌های دایی را در این زمینه بشنوید. " معنای این حرف آن است که منبع آنچه که اظهار می‌کنم سخنان دایی است. آن روز که نماینده دایی به فدراسیون آمد و من ایشان را نپذیرفتم به او گفتم چرا چنین مطلب ناروایی را به من نسبت دادی (اینکه احکام کمیته انضباطی را در اختیار علی دایی قرار می‌دادم.) سپس حراست وارد عمل شد و با دایی هم صحبت کرد، دایی متوجه این مسئله شد و در مصاحبه‌ای این مسئله را تکذیب کرد. مطلبی به من نسبت داده شده که خلاف واقع بوده است. اعضای زیادی در آن جلسه هیات رئیسه حضور داشتند و مطلبی را کاشانی گفته که معنایش نشر اکاذیب است و نتیجه‌اش آن است که اعضای هیات رئیسه تصور می‌کنند شریفی با دایی رابطه پنهانی دارد. به همین دلیل گفته‌ام هتک حیثیت و نشر اکاذیب. شما خبرنگارید و هر حرفی که برخلاف وظایف شما گفته شود و اینکه شما امین این جایگاه نیستید، یعنی هتک حیثیت شما. پرسپولیس رویایی، محبوب و دوست داشتنی است اما عملکرد کاشانی در این مورد نادرست بوده است. بنابراین نباید عملکرد نادرست کاشانی را با محبوبیت باشگاه درهم آمیخت. * افرادی که قرار است در دادگاه به عنوان مطلع شهادت بدهند، چه کسانی هستند؟ کفاشیان،‌ عزیز محمدی،‌ نبی و تاج 4 نفری هستند که به دادگاه اسامی‌شان را داده‌ام تا به عنوان مطلع در دادگاه حاضر شوند. حراست فدراسیون فوتبال نیز مطلع است. آقای تاج با دایی در این زمینه گفت‌وگو کرد و به او اطلاع داد که حبیب کاشانی چنین مطلبی را در مورد تو و شریفی گفته است و برای ما هم ایجاد شبهه شده است. رئیس حراست فدراسیون فوتبال و روغنی معاون کمیته انضباطی نیز در آن جلسه حضور داشتند. برخی به من می‌گویند اکنون دنبال چه هستی؟ من دنبال چیزی نیستم و فقط می‌خواهم آن عده‌ای که در آن جلسه حضور داشتند و این ذهنیت‌ برایشان ایجاد شده که من در کمیته انضباطی امین نبودم، در مورد من بد فکر نکنند که من مورد اعتماد آنها نبودم. این مسئله برایم مهم است. نکته دیگر که برایم جای سؤال بود این است که چرا سرپرست یک باشگاه حرف سرمربی تیم خودش را بیان می‌کند آن هم بر فرض اینکه چنین چیزی وجود داشت. مورد دیگر، فرض کنید این موضوع درست بوده است، آیا یک مدیر باید مطلبی را که از سرمربی‌اش می‌شنود در جای دیگر افشا کند؟ انگیزه‌اش از این کار چیست؟ این کار اخلاقی، دینی و وجدانی نیست. * شکایت شما به کدام مرجع بوده است؟ شکایت من به مرجع قضایی است و گفته‌ام علی دایی باید بیاید زیرا کاشانی در آن جلسه خطاب به اعضای هیات رئیسه فدراسیون گفته می‌خواهید تلفن را بر روی بلندگو بگذارم تا حرف‌های دایی را در مورد شریفی بشنوید. حبیب کاشانی نیز باید در جلسه حاضر شود چرا که من از او شکایت کردم. همچنین خواستار حضور آقای ملک‌آبادی رئیس حراست فدراسیون در دادگاه شدم، به این دلیل که روزی که نماینده دایی به کمیته انضباطی آمد و من او را به حضور نپذیرفتم و او داد و بیداد کرد،‌ گفته شده که شریفی هم داد و بیداد کرده در حالی که من همان روز فقط سکوت کردم. ایشان تند شدند و اهانت کردند ولی من یک کلمه هم حرف نزدم. سکوت محض کردم. می‌توانید بپرسید. بعد خود نماینده دایی از من عذرخواهی کرد و گفت: ببخشید که من آمدم و داد و بیداد کردم. اگر شما حرف ناپسند بزنید و من هم با حرف ناپسند جواب شما را بدهم رفتار برابری انجام داده‌ام. روز بعد نیز این آدم به فدراسیون آمد و من آن را به حضور نپذیرفتم. گفتم همان آقای پیش‌بین بیاید کافی است. او در پاسخ به من گفت چرا اینقدر لجبازی می‌کنی. آقای حبیب کاشانی به علی کفاشیان زنگ زد و گفت: همان دوستت را که مشاورت هم بود (آقای حسن‌زاده) رئیس کمیته انضباطی بگذار. * یعنی حسن‌زاده با توصیه کفاشیان سرپرست کمیته انضباطی شده است؟ من به این که توصیه شده یا نه کاری ندارم. من می‌گویم چنین تلفنی انجام شده است. آقای حبیب کاشانی یک جلسه در خبرگزاری فارس بگذارد، نه دوربینی بیاید و نه چیز دیگر. فقط بگوید انگیزه‌اش از بیان جملاتی علیه من چه بوده است آن هم در حالی که من روحم هم خبر نداشت. برفرض مطلبی خلاف واقع سرمربی تیمت به شما گفته چرا باید آن را مطرح کنی؟ هر چند که دایی قرص و محکم در رسانه‌ها گفته من چنین حرفی نزده‌ام. این مسئله، می‌شود کذب یا نمامی که هر دو از نظر فقه گناه کبیره است و شکایتی هم که من کرده‌ام تحت عنوان نشر اکاذیب است. مطلب خلاف واقعی علیه من در جلسه هیات رئیسه در حضور سایر افراد بیان شده و بعد به من می‌گویند چرا برایت چنین چیزی مهم است؟ می‌خواهم آن اعضا بفهمند که من در جریان چنین چیزی نبودم. من از مرجع قضایی خواسته‌ام آن 4 نفری که نام بردم به عنوان مطلع بیایند و آنچه را که می‌دانند بیان کنند. این وظیفه دینی آنهاست. به یک نفر ستم شده است. درباره من گمان بدی زده شده که خدا شاهد است در جریانش نیستم. * رسیدگی به شکایت شما چه زمانی انجام می‌شود؟ مرجع قضایی زمان را مشخص می‌کند و دایی و سایر افراد می‌آیند و صحبت‌هایشان را می‌کنند. حبیب کاشانی و وکیل‌شان هم صحبت می‌کنند. من هم صحبت می‌کنم. جمله‌ای که من نگفته‌ام چرا به من نسبت داده شده است؟ * حاضر به پس گرفتن شکایت‌تان هستید؟ بحث این است که چگونه افراد دیگر یقین کنند من چنین جمله‌ای نگفتم و گمان بد در مورد من نداشته باشند. * اگر اعضای هیات رئیسه در دادگاه گفتند کاشانی چنین اظهاراتی نکرده است، چه خواهد شد؟ من یقین دارم ایشان چنین حرفی زده است زیرا اعضای هیات رئیسه این مطلب را به من گفتند. من که در آن جلسه حضور نداشتم. علم غیب هم ندارم. از طریق اعضا در جریان قرار گرفتم. خودم خواستم که مواجهه گذاشته شود تا حقیقت مشخص شود. این مواجهه صورت نگرفت. الان افراد چگونه باید متوجه شوند این واقعه رخ نداده است؟ در آینده خواهند گفت شریفی در کارنامه‌اش این نقطه تاریک هست که مطلبی را به صورت پنهانی به طرف مقابل داده است. من چگونه باید این را اثبات کنم. شما به من بگویید؟ اگر کارم اشتباه است، بگویید. من چگونه این را اثبات کنم؟ به من بگویید این مسئله را چگونه اثبات کنم؟ من هدفی ندارم. از قول من بنویسید که من به تمام آرزوهایم در کمیته انضباطی رسیده‌ام. کفاشیان هم مکرر صحبت از خواست من برای کناره‌گیری از کمیته انضباطی کرد و حرفش هم ‌درست است. من حرف ایشان را رد نکردم. بارها خواستم قطع همکاری کنم اما اینکه زمان قطع همکاری دو هفته پیش از پایان مسابقه است، ایجاد شبهه می‌کند. در کنار آن این مقدمات رخ می‌دهد و بعد با چهره عبوس خبر می‌دهیم چنین حرفی در مورد شما زده شده است. اینها ناراحت کننده است. من کجا باید حرفم را بیان کنم؟ * در خانواده ورزش آن را بیان کنید. چرا به مراجع قضایی شکایت کردید؟ من به کسی کاری ندارم ولی عده‌ای که باید به این نتیجه برسند که من چنین کاری نکردم از این موضوع باخبر شوند. عناوین مجرمانه است و کمیته انضباطی صلاحیت رسیدگی به این عناوین را ندارد. اعضای هیات رئیسه بیایند بنشینند مشخص کنند که آیا چنین حرفی زده‌ام؟ این مطلب باید به رفع این ذهنیت بیانجامد که شریفی در محل کارش امین بوده است. من به گذشته کاری ندارم. رفع این ذهنیت حق شهروندی من است. شما چه جایگزینی برایش دارید؟ خب من الان هم پناه بردم به مرجع قضایی، منهای مباحث اخلاقی، اینکه آنچه رخ داده نشر اکاذیب بوده و خود نشر اکاذیب کذب یا خبرچینی است و از عناوینی است که با مدیریت در مدل دینی منافات دارد. اگر می‌خواهید در مدل دینی مدیریت کنید، یا مدعی چنین مدیریتی هستید، نباید از ابزارهای غیردینی استفاده کنیم. نکته دیگر این که من نگفتم معاون حقوقی باشگاه نمی‌تواند وکیل حبیب کاشانی باشد. من گفتم سایت باشگاه جزو منابع عمومی است و نمی‌تواند در خدمت منافع فردی قرار گیرد که اقدامش مرتبط با اقدام باشگاه نیست. شما که نمی‌توانید حرف خلاف واقع را جزیی از مسائل باشگاه بدانید و بگویید خلاف واقع گفتن یکی از مسائل مدیریت در باشگاه است، بنابراین سایت باید در خدمتش باشد. * بگذریم. ظاهرا از اظهارات حسین عسگری در مورد خودتان ناراحت هستید؟ ایشان گفته‌اند همه فدراسیون از عملکرد کمیته انضباطی ناراضی هستند. می‌خواهم بدانم ایشان از کجا سخنگو و وکیل همه اعضای فدراسیون فوتبال شده‌اند؟ آیا همه اعضای فدراسیون وکالت شفاهی یا کتبی به عسگری داده‌اند؟ اگر شفاهی بوده یعنی آنکه همایشی برگزار شده و بیش از 100 نفر گفته‌اند آقای عسگری شما از طرف ما وکیل هستید و این را به صورت تک تک به عسگری گفته‌اند. اگر وکالت کتبی بوده که نامه داده شده است. یکی از این دو مورد باید صورت گرفته باشد. دوم اینکه احکام کمیته انضباطی چه ربطی به افراد دارد. ما با افراد در فدراسیون رفیق بوده و هستیم. از آرای‌ ما هیچ نفع و ضرری به اعضای فدراسیون نمی‌رسد. چگونه آنها ناراضی هستند؟ زمان حضور عسگری در کمیته داوران چه مدت است؟ ایشان به رای ذوب‌آهن و مس کرمان اعتراض کردند. این مسئله مربوط به زمان ریاست مسعود عنایت در کمیته داوران و طبق نظر کارشناسان داوری بوده است. او می‌تواند از دوست صمیمی‌اش غیاثی بپرسد. نکته بعدی این است که کسانی که رای صادر کردند سه نفرشان اکنون در فدراسیون حضور دارند. آرا با 4 امضا بوده است. چه طور فقط از یک نفر ناراضی هستند؟ * شما از کفاشیان ناراضی هستید؟ نه ناراضی نیستم. ایشان عین دستور مقام بالادستی را اجرا کردند و گلایه‌ای از ایشان ندارم. در حالی که خودشان می‌دانستند که دارم می‌روم. ایشان منتسب می‌کنند که رئیس سازمان تربیت بدنی از حضور شما ناراضی هستند. ضمن اینکه نارضایتی سعیدلو همسو با خواسته و رضایت من بوده است، این که دیگر من در کمیته انضباطی نباشم. * وقتی شما به دستور مقام بالاتر از خود یعنی رئیس سازمان تربیت‌بدنی گوش می‌دهید و جاسم کرار را می‌بخشید چرا از کفاشیان در این مورد ایراد می‌گیرید؟ بحث جاسم کرار اینگونه نبود. ایشان به من تلفن زدند و تلفن هم روی بلندگو بود. از من پرسیدند که امکان قول دادن برای بخشش بازیکن تراکتورسازی وجود دارد یا نه؟ من هم گفتم اگر دو سوم محرومیتش را گذرانده باشد، امکانش وجود دارد. ایشان گفتند مناسبت تاریخی (22 بهمن) داریم و اگر می‌شود این بخشش انجام شود. گفتم تمام افرادی که در لیگ محروم هستند را بازنگری می‌کنیم تا ببینیم چه تعداد هستند که دیدیم 16 نفر هستند. دوست خود من آنجا بود که سعیدلو از طریق بلندگوی تلفن با من صحبت می‌کرد. * نقدی که به شما در دوره ریاست‌تان وارد است این است که هیچ گاه با محمد مایلی‌کهن برخورد جدی انضباطی نداشتید، آن هم در حالی که او بارها علیه فدراسیون و مسئولانش مصاحبه کرد موضع گرفت. یکی از مسائلی که همیشه می‌گفتم این بود که همه باید حرف‌شان را بزنند اما اهانت نکنند. یعنی ایرادها و کاستی‌ها را بگویند ولی اهانتی نکنند. برای مایلی کهن هم یک جریمه 5 میلیون تومانی در نظر گرفتیم. اگر یادتان باشد دو سال پیش محرومیت سه جلسه‌ای هم برایش در نظر گرفتیم. زمانی هم اولتیماتوم دادیم و گفتیم از این به بعد هر کس صحبت کند به شدت با او برخورد خواهیم کرد و از آن تاریخ به بعد نیز رحم نکردیم. قبل از آن خیلی‌ها صحبت‌های تندی انجام دادند. یکی هم به من می‌گوید از بد حادثه همزمان با ضرب‌الاجل شما من مصاحبه تندی انجام دادم، آیا نباید از مزایای قبل از ضرب الاجل برخوردار باشم؟ نکته دیگر در مورد مایلی کهن این بود که حرف‌هایی که او می‌زد واقعیت‌های فوتبال بود. چند بار هم با مایلی کهن صحبت کردم. به او گفتم ادبیات تبیین واقعیت نیز باید منطبق بر آئین‌نامه انضباطی باشد. خود آن واقعیت‌ها مورد توجه بسیاری از خواص بود. ما به خیلی از مسائل رسیدیم. در جریان بسیاری از مسائل قرار گرفتیم و پیگیری‌ها انجام دادیم اما گاهی اوقات برخی مصاحبه‌ها هیچ فایده‌ای ندارد. اینکه گفته شود او که مربی نیست،‌ میوه فروش بوده، این تبیین واقعیت نیست و صرفا تحقیر است اما گاهی اوقات در برخی مصاحبه‌ها فقط شاهد اهانت هستیم. * اما یادمان هست پرویز مظلومی به دلیل انتقاد از تیم ملی از سوی کمیته انضباطی جریمه شد. آن مصداق‌ها برای مایلی کهن وجود نداشت؟ کولاک جریمه‌هایمان از بعد از ضرب‌الاجل شروع شد که رحم نکردیم که حدود 5-6 ماه پیش بود. اعلام کردیم از حالا به بعد تنبیهات حداکثری در نظر می‌گیریم و دیگر به روی جریمه‌های نقدی متمرکز شدیم زیرا دیدیم هر چه توصیه می‌کنیم و تذکر می‌دهیم ثمری ندارد. مثلا می‌توان گفت یک سرمربی از نظر من توانایی‌های لازم فنی را ندارد اما اینکه گفته شود این مربی در حد آنالیزور هم نیست، در حد کوچک کردن و تحقیر طرف است. این مسئله فرق می‌کند. گاهی اوقات نیز نزدیک به جام ملت‌های آسیا بود و بازیکنان می‌خواستند در خدمت تیم ملی باشند و دو هفته قبل از آن می‌گوییم این مربی در حد آنالیزور هم نیست. این بازیکنان قرار است زیر نظر آن مربی کار کنند. به هر حال هر کدام این موارد باید به طور موردی بررسی و مطالعه شود و همه را نمی‌توان با یک چوب راند. * شما استعفایتان را به سعیدلو دادید در حالی که باید آن را به فدراسیون فوتبال می‌دادید. چرا این کار را نکردید؟ من حکم روز اولم را پیدا نکردم زیرا علی‌آبادی به من گفت می‌روی فدراسیون فوتبال، کمیته‌ات را راه‌اندازی می‌کنی و هر مشکلی هم داشتی به خود من می‌گویی. آیا باید دروغ بگویم؟ این شما و این هم آقای علی‌آبادی، از او بپرسید. علی آبادی به من گفت می‌روی اتاقت را تحویل می‌گیری و کارت را شروع می‌کنی. حالا هم به من می‌گویند سعیدلو از حضور شما ناراضی است خب پس ضمن اینکه می‌نویسم کار نمی‌کنم شبهات را نیز توضیح می‌دهم. من به این حاطر استعفایم را به سعیدلو دادم که آقای کفاشیان گفت رئیس سازمان از شما ناراضی است. به مناسبت کاغذ کارم را شروع نکردم. اصلا دقت هم نکردم که این کاغذ کجا بود. توضیح من هم همین است. فدراسیون که استقلال مالی ندارد مگر می‌تواند از کسی که منابع مالی‌اش را تامین می‌کند تبعیت نکند؟ شما به عنوان تامین کننده منابع مالی، فقط منابع مالی در اختیار می‌دهید و می‌گویید من هیچ کاره‌ام؟ توانایی تامین منابع مالی در واقع به طور خود به خود سیطره و تفوق و توانایی ایجاد می‌کند. لازمه‌اش این است. مگر می‌توان گفت منابع مالی را تامین کن و کاره‌ای هم نباش؟‌تامین منافع مالی یعنی اینکه او مافوق باشد و ما مادون باشیم. * در مورد حسن‌زاده سرپرست جدید کمیته انضباطی صحبت کنید. حسن‌زاده را چند بار دیده‌ام و از همکاران قضایی‌ام است ولی در مورد ایشان هیچ اطلاعاتی ندارم. از صمیم قلب برایش آرزوی موفقیت دارم. از اعضای کمیته انضباطی بپرسید، آنها به من گفتند ما وقتی با شما آمده‌ایم با شما هم می‌رویم زیرا شما ما را آورده‌اید که من گفتم این حرف درست نیست. زمینه خدمت برای من فراهم نیست و برای شما فراهم است. در کنار حسن‌زاده انجام وظیفه کنید تا زمانی که بگویند دیگر به خدمت شما نیاز نداریم. در مورد این همکار (حسن‌زاده) هم چیزی جز آرزوی توفیق ندارم. شناخت جزئی نسبت به امور ایشان ندارم. * حسن‌زاده می‌گوید 20 سال است که در فوتبال حضور دارد... نمی‌خواهم در مورد همکارم، ‌آینده و آرای صادره صحبتی کنم. * به عملکرد خودتان در کمیته انضباطی چه نمره‌ای می‌دهید؟ برای استقرار آموزه‌های دینی و مبادی اخلاقی به کمیته آمدم اما به دلیل آنکه ابزارهای لازم فراهم نبود، تحقق معیارهای اخلاقی به آن شکلی که در باشگاه علم و ادب به دنبالش بودم، اتفاق نیفتاد. * رای اشتباه هم در کمیته انضباطی داشته‌اید؟ رای مالی اشتباه داشته‌ایم. در برخی موارد تنبیه‌مان کمتر از تخلف بوده است. بعد به این نتیجه رسیدیم که ای کاش تامل بیشتری می‌کردیم. در برخی موارد هم تنبیه شدیدتر بوده. خودم برای استیناف نوشتم که من در چند مورد اشتباه کردم. می‌توانید این را از آقای صالحی؛ رئیس کمیته استیناف بپرسید. * بدترین پرونده شما در کمیته انضباطی کدام بود؟ پرونده بد نداشتیم. پرونده‌ای که حواشی زیادی داشت و وقت زیادی از نظر پاسخگویی از ما گرفت پرونده خداداد عزیزی، ‌پرونده نیکبخت واحدی و پرونده‌های مرتبط با حوزه دلالی و تبانی در فوتبال در آن زمانی که مباحثش مطرح شد؛ بود. * گفته‌اید می‌خواهید با دایی آشتی کنید. آشنایی شما با دایی از کجا شروع شد، چگونه قهر کردید و چگونه آشتی خواهید کرد؟ من و دایی مثل دو تا داداش بودیم. چند وقت پیش به سرعین اردبیل رفتم. اول به خانه مادر دایی رفتم. من مثل پسر او می‌مانم. بعد از سر زدن به مادر دایی به سرعین رفتم. خدا می‌داند در این مدت با برادران دایی رابطه‌ام منعقد بود. محمد دایی که داداش بزرگ است، داداش محمد صدایش می‌کنم. با اینها قهر نبودم. مشکلی بین من و دایی پیش آمد. در آن بحث ممنوع‌المصاحبه شدن دایی به عبداللهی گفتیم با یک خبرگزاری مصاحبه کن و بگو دایی فقط در امور غیرفنی مصاحبه نکند که دایی نظر درستی داد و گفت نمی‌شود در رای مطلق بگویید مصاحبه نکن و در یک خبرگزاری حرف دیگر و تفسیر دیگری بگویید. تا رای‌تان را اصلاح نکنید من مصاحبه نمی‌کنم حتی در امور فنی، که بعدها این مسئله باعث شد فایل ممنوع‌المصاحبه شدن مربیان را حذف کنیم. الان فقط جریمه و محرومیت داریم. چیزی به نام منع از گفت‌وگو نداریم. مربی می‌تواند مدام صحبت کند و مدام هم جریمه شود. خداوند جلوی بنده گناهکار را نمی‌گیرد. می‌گوید در ازای هر گناه، کیفر می‌بینی. اراده و اختیار داری. * این رای ارزش داشت که رابطه شما و دایی خراب شود؟ متاسفانه من و دایی نتوانستیم با هم صحبت کنیم. وقتی من از گوانگجو آمدم مسائل و اظهارنظرهایی پیش آمد و جبهه‌گیری‌هایی شده بود که به این نتیجه رسیدیم که عبداللهی صحبت کند. حالا ما یا روی‌مان نمی‌شد در کمیته انضباطی بنشینیم و با دایی صحبت کنیم یا مسئله دیگری. اگر تلفنی هم با دایی صحبت می‌کردم رفع ابهام می‌کردم. رابطه من و دایی به این جا نمی‌رسید اما نحوه ارتباط مجدد من و دایی خیلی راحت است. به مادرش می‌گویم و انجام می‌شود. به هر یک از اعضای خانواده‌اش بگویم انجام می‌شود. هیچ مشکلی هم نداریم. حاج‌آقا قاسمی هم در مشهد خیلی به دایی علاقمند است. ایشان معلم من هم هست که گفته این روزها می‌آیم تهران. باید این مسئله تمام شود. برخی می‌گویند فلانی دوست دارد با دایی عکس داشته باشد. از دایی بپرسید چه سال‌هایی با هم بودیم. کجاها با هم بودیم بنابراین خود وجود مجسم دایی همیشه همراه ما بوده و اگر عکسش مورد نیاز است به دوستان هدیه می‌کنیم.

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: