افسوس که این مزرعه را آب گرفته ...
وقایع روی داده در ورزشگاه آزادی، برای اولین بار نبود که صورت گرفت. هر از چند گاهی، فوتبال ایران واقعیت خود را بدون نقاب به ما نشان می دهد. اما تنها اقدامی که صورت می گیرد، سیلی از محکوم کردن ها و اظهار تاسفاتی است که گویا به رسمی تمام ناشدنی تبدیل شده است.
هفته سی ام لیگ برتر با اتفاقاتی همراه بود که واقعیت فوتبال ایران را که کمتر دیده می شود، عیان کرد؛ مرگ اخلاق. به گزارش مشرق، به نظر می رسد، ماهیت اتفاقات دیدار تیم های فوتبال پرسپولیس و استیل آذین در لیگ برتر آنقدر عیان بود که همه با اتفاق نظر از آن صحبت می کنند؛ مرگ اخلاق. اما واقع ماجرا چیست؟ آیا کنش ها و واکنش های صورت گرفته در این مسابقه را باید به صورت مجرد دید و بررسی کرد یا حقیقتی فرای یک بازی وجود دارد. در زمان برگزاری این بازی، شاهد لحظاتی بودیم که اگرچه تلخ، اما حقیقتی غیرقابل کتمان است. آنچه دیروز روی داد، "فوتبال ایرانی بدون نقاب" بود. باید قبول کرد حقیقت فوتبال ایرانی، همانی بود که میلیون ها بیننده را خیره و مبهوت خود کرده بود. آری، آنچه دیروز روی داد، فوتبال ایران بدون روتوش و سانسور بود. • آری، این بود دایی واقعی اگرچه نباید دچار اشتباه شد و حوادث تلخ این بازی را به شخصی یا اشخاصی نسبت داد؛ اما آنچه بیشتر دل فوتبال دوستان را به درد آورد، رفتار علی دایی بود. او که خود را اسطوره می دانست و برای خود شخصیتی جهانی قائل بود، در لحظه ثبت گل، آنگونه رفتار کرد که غیر از تاسف، واکنش دیگری را نمی طلبید. اگرچه به نظر می رسید، رفتارهای سوشا مکانی در میدان چندان جالب نبود؛ اما حرفی زد که به مذاق برخی خوش نیامد. سنگربان تیم استیل آذین گفت: "دایی که روزی اسطوره من بود، مدام از جوانمردی و معرفت دم می زد؛ اما دیشب برای یک پیروزی همه چیز رنگ باخت." البته، واکنش دایی هم خواندنی است: "دوست دارم الگوی کسانی باشم که رفتار و منش خوبی داشته باشند. هیچ وقت خودم را زمین نزدم، به هواداران حریف بیاحترامی نکردم و ادا و شکلک برای مسخره کردن درنیاوردم. شکل ظاهری دروازهبان حریف را نگاه کنید و با من مقایسه کنید. آیا این طور بوده که من در عمرم روی سرم خط بیندازم. همان بهتر که الگوی ایشان نیستم. این خط انداختن روی سر برای گروههای خاصی است که با تیغ این کارها را میکنند. خدا را شکر که من اسطوره این آقا نیستم." اما واقعیت این است که این نسل، دایی را الگوی خود قرار داده اند. واقعیت ها برای سرمربی کنونی پرسپولیس اگرچه دشوار است؛ اما نسل برآمده از آنها، اینگونه اند. خود را زمین می زنند، وقت را می کشند و چهره شان را به هر شکلی در می آورند. دایی نیز باید توجه داشته باشد، شهرت داشتن سوای محبوب بودن است. کاپیتان پیشین تیم ملی فوتبال ایران، در آن روز رفتاری را نشان داد که واقعیت ستاره های این مرز و بوم است. آنها بلد نیستند که ستاره باشند. • خانه ای روی آب وقایع روی داده در ورزشگاه آزادی، برای اولین بار نبود که صورت گرفت. هر از چند گاهی، فوتبال ایران واقعیت خود را بدون نقاب به ما نشان می دهد. اما تنها اقدامی که صورت می گیرد، سیلی از محکوم کردن ها و اظهار تاسفاتی است که گویا به رسمی تمام ناشدنی تبدیل شده است. فوتبال ما بر بستری لغزان بنا شده و فرهنگ و اخلاق، جایگاهی در آن ندارد. این، حقیقتی است که در سال های اخیر نه تنها برای آن تدبیری صورت نگرفته، که هر چه گذشته، بیش از پیش به حال خود رها شده است. نگاهی سطحی به عملکرد کمیته فرهنگی فدراسیون فوتبال، گویای این حقیقت است که معمولا خبری از آن نیست. باید قبول داشت که فوتبال ایران در تمامی ارکان خود دچار اوضاعی آشفته است و مصداق این شعر، افسوس که این مزرعه را آب گرفته/ دهقان مصیبت زده را خواب گرفته. و چه سود از این نوشته و نوشته های مشابه که ثمری ندارد چرا که احتمالا بار دیگر شاهد خنده های مردی خواهیم بود که خود نیز می داند چه بلایی سر این فوتبال آورده است.