آقای مایلی کهن چه کسی را قبول دارید؟
مایلیکهن که همواره پس از هر باخت، ضیافت ویژهای برای خبرنگاران دارد و معمولا جملاتی جنجالی به زبان میآورد، خود متهم ردیف اول برای بر هم زدن آرامش فضای فوتبال ایران به شمار میرود و ظاهرا از نگاه او «مرگ خوب است اما برای همسایه».
افکار: ذات فوتبال این است که دوستیها بیشتر شود. این جمله قصار از آخرین اظهارات محمد مایلیکهن، منتقد قدیمی و سازش ناپذیر فوتبال ایران است که پس از آخرین بازی سایپا در لیگ و شکست دربرابر فولاد خوزستان به زبان آورده. مایلیکهن که همواره پس از هر باخت، ضیافت ویژهای برای خبرنگاران دارد و معمولا جملاتی جنجالی به زبان میآورد، خود متهم ردیف اول برای بر هم زدن آرامش فضای فوتبال ایران به شمار میرود و ظاهرا از نگاه او «مرگ خوب است اما برای همسایه». سرمربی پرحاشیه باشگاه سایپا هر از گاهی در مقام دانای کل ظاهر شده و درباره موضوعات مختلف حرف میزند و دستورالعمل صادر میکند. جوری هم رفتار میکند و به دیگران نگاه عاقل اندر سفیه میاندازد که انگار موفقترین مرد فوتبال ایران یا حتی جهان بوده وهست. آخرین مورد آن نیز داستان ورود کارلوس کرش به ایران است و حکایت قرارداد او با فدراسیون فوتبال. اینطور که پیداست مایلیکهن نیزمثل تعدادی از مربیان لیگ، از حضور یک مربی خارجی بالای سر تیم ملی ناراحت است و در همین راستا بهانههای عجیبی را طرح میکند. مایلیکهن که معمولا در تیمش هم از بازیکن خارجی خبری نیست ظاهرا نسبت به جنس خارجی حساس است و حضور آن را پیرامون خود نمیتواند تحمل کند. در عین حال چنین به نظر میآید که کارنامه موفقیتآمیز مربی پرتغالی را هم قبول ندارد. حالا نوبت به هزینه قرارداد و دستمزد کرش است که بهانه تازهای دست او داده تا با آن، یک بار دیگر کفاشیان و فدراسیون را به چالش بکشد. او گفته است که طبق اطلاعاتی که به او دادهاند دستمزد کرش 15 میلیون دلار است و در مملکتی که بعضیها 10 سال است میوه نخوردهاند و رئیسجمهور با هلیکوپتر به سفر استانی میرود این جور ولخرجیها محلی از اعراب ندارد. خوب است از ایشان پرسیده شود که تکلیف لیگ فوتبالی که سالی 200 میلیارد تومان از سرمایههای عمومی را به باد میدهد در این بین چیست؟ از نظر ایشان عایدی باشگاه سایپا که سالی حداقل 200 میلیون برای استفاده از مایلیکهن هزینه میکند برای مردم فوتبالدوست چقدر است؟ با هزینه تیمهای لیگ برتری چقدر میوه تازه میتوان به خورد نیازمندان داد؟میتوان پرسید در مملکتی که بازیکن معمولی فوتبال(در مقیاس جهانی) سالی یک میلیارد تومان اسکناس تانخورده دریافت میکند آیا پرداخت دستمزد به یک مربی کاربلد آنهم برای سه سال زیاد است؟ اگر پرداخت این دستمزد به یک مربی درجه یک جهانی، با کسب نتایج خوب و افزایش طراوت و شادابی عمومی همراه شود آیا سود آن قابل محاسبه خواهد بود؟ چنین تحلیلی از سوی مربی سابق تیم ملی واقعا شگفتآور و البته ناراحتکننده است. رواج چنین دیدگاهی نه تنها باعث انزوای فوتبال ایران در عرصه جهانی میشود که در مدت کوتاهی منجر به سرخوردگی عمومی در حوزه تیم ملی فوتبال خواهد شد. ضرر از دست دادن جامجهانی 2010 برای توده پرشمار طرفداران فوتبال در ایران که دستپخت مربیان داخلی بود را چگونه میتوان محاسبه کرد؟ محمد مایلیکهن که فوتبال را وسیله آشتی میپندارد خود ذرهای از این ظرفیت فراموش شده استفاده نمیکند. نه آقای مایلیکهن با ما روراست نیستی...