افزایش تاسف بار درگیری های خونین در ورزش
فوتبال ایران در یک ماه اخیر آبستن حوادث و حاشیه های فراوانی شده که اغلب آنها را مدعیان زور و مشت و لگد به وجود آورده اند. از همین رو در گزارشی که تهران امروز آن را منتشر کرده به این موضوع پرداخته شده است.
افکار: حال و روز این روزهای فوتبال ایران در حالی به شدت به هم ریخته و وخیم است که هر فردی که خارج از مجموعه ورزش قرار دارد به خود اجازه جسارت به ورزشکاران را می دهد. فوتبال ایران در یک ماه اخیر آبستن حوادث و حاشیه های فراوانی شده که اغلب آنها را مدعیان زور و مشت و لگد به وجود آورده اند. از همین رو در گزارشی که تهران امروز آن را منتشر کرده به این موضوع پرداخته شده است. آنها مرا کتک زدند و از خوابگاه بيرون انداختند. شب هم به خوابگاه راهم ندادند و بازهم تهديدم کردند. ديشب را در خانه يکي ازهمتيميهايم سر کردم.» اين اظهارات بيپرده والبته دردناك محمد رشيد مظاهري، دروازهبان استقلال اهواز است که چند روز پيش مورد ضرب و شتم افراد ناشناس قرار گرفت. دروازه بان تيم ملي اميد اولين نفري نيست که قرباني زدوبندهاي گاه و بيگاه فوتبال ايران شده و مطمئنا آخرين نفر هم نخواهد بود. وقتي در ليگ برتر که در کانون توجه عموم قرار دارد نزاع و درگيري فيزيکي بيداد ميکند بروز اتفاقاتي از اين دست در ليگ دسته اول که حکم حيات خلوت شلوغ فوتبال ايران را دارد عجيب به نظر نميرسد. بهرغم نمايش فاجعه بار استقلال اهواز اوضاع براي دروازه بان جوان اين تيم چندان بد نبود. روزهاي تاريک محمد رشيد مظاهري اما با انتخاب فيروز کريمي به عنوان سرمربي اين تيم آغاز شد. او ماجرايي را روايت ميکند که نشان ميدهد سرمربي جديد براي به سايه بردن دروازهبان اصلي و باز کردن جا براي بازيکني که با او قرابت فاميلي دارد به ترفندهاي عجيب و غريبي متوسل شده است: «در استقلال اهواز براي من اتفاقاتي افتاده که همه بايد از آن باخبر شوند. بعد از بازي رفت با قرقيزستان به اردوي تيم استقلال اهواز در رشت برگشتم. آنجا از سوي مسئولان باشگاه اعلام شد که سه کارته هستم و نميتوانم بازي کنم در حالي که اصلا سه کارته نبودم. آنها ميخواستند من بازي نکنم تا به خواهرزاده فيروز کريمي بازي برسد. مدتي قبل هم عدهاي آدم اجير کردند تا من را کتک بزنند. چون آماده بودم و اجازه نميدادم دروازه بان ديگري جايم را بگيرد. روز سيزدهم اسفند چند فرد ناشناس به همراه ليدرهاي استقلال اهواز به خوابگاه ما آمدند. آنها مرا کتک زدند و تهديد کردند که اگر اين ماجرا را فاش کنم برخوردي بدتر با من خواهند داشت. در تيم ما هرکس حق و حقوقش را طلب کند براي او پاپوش درست ميکنند. براي من هم همين برنامه را دارند و ميخواهند با تهديد و ارعاب از حقم بگذرم.» همه كتك كاري ها چند سال قبل که فرهاد کاظمي، سرمربي مس کرمان در ليگ هفتم مورد ضربوشتم علا عبدالزهرا بازيکن عراقي اين تيم قرار گرفت در محافل خبري هياهوي بسياري به پا شد. در آن مقطع شايد کسي باور نميکرد که سالها بعد، زدوخوردهايي از اين دست به يک اتفاق عادي در فوتبال ايران تبديل شود. مدتي بعد عماد محمدرضا، مهاجم سابق سپاهان در يکي از تمرينات اين تيم با ميله پرچم کرنربه سمت اميرقلعه نويي حمله کرد. اگر وساطت بازيکنان سپاهان نبود چه بسا نام قلعهنويي هم امروز در بين مربيان کتک خورده فوتبال ايران به چشم ميخورد. حدود دو هفته پيش هم فيروز کريمي پس از نزاع خونين با ليدرهاي استقلال اهواز که در کمين او نشسته بودند با سر و صورت خونين از مهلکه گريخت. ليدرهايي که منافعشان در گروي حذف فيروز کريمي بود چند روز بعد پرچم صلح را بالا بردند و امروز براي باز کردن جا براي خواهرزاده او، دروازهبان اصلي استقلال اهواز را مورد ضرب و شتم قرار ميدهند. ناصر فرياد شيران، يکي ازمربيان تيم نفت تهران پس از بازي اين تيم مقابل مس توسط ماموران نيروي انتظامي مورد نوازش گرفت و اعتراف کرد در کرمان کتک مفصلي خورده است. درگيري فيزيکي علي دايي با ليدر باشگاه پرسپوليس به موج منازعات رايج در فوتبال ايران دامن زد. ليدر پرسپوليس در حضور سرپرست موقت باشگاه يک مشت حواله صورت علي دايي کرد اما چند روز بعد در حالي که روي صندلي جايگاه ويژه ورزشگاه آزادي لم داده بود بازي پرسپوليس و فولاد را تماشا ميکرد. آخرين پرده از سريال زد و خوردهاي فوتبال ايران سه روز پيش و در ورزشگاه حافظيه شيراز روي صحنه رفت. درگيري فيزيکي مربي کروات فولاد گستر با مارتين رائول، دروازه بان خارجي برق شيراز صحنههاي اکشن و حيرت انگيزي را در ورزشگاه حافظيه شيراز خلق کرد. جرقه اين درگيري زماني زده شد كه لوكا بوناچيچ سرمربي تيم گسترش در جريان بازي به مارتين رائول دروازبان تيم برق ناسزا گفت و توسط داور از روي نيمكت اخراج شد. در پايان مسابقه رويارويي دو طرف دعوا به درگيري ميان اين بازيكن و چند بازيكن ديگر از تيم گسترش انجاميد. در اين درگيري، دروازهبان برق از ناحيه صورت زخمي شد و شيشه رختكن برق نيز فرو ريخت. متهمان اصلي در اوج درگيريهاي فيزيکي که مدتهاست در فوتبال ايران رايج شده نگاه تمام کساني که دلايل شکل گرفتن چنين فضاي نگرانکنندهاي را جستوجو ميکنند به کميته انضباطي فدراسيون فوتبال دوخته شده. کميته انضباطي که کنترل تماشاگران خاطي و اعمال جريمههاي نقدي را در راس برنامههاي تنبيهياش قرار داده، هرهفته مسابقات ليگ برتر را رصد ميکند اما عكسالعمل خاصي در قبال اتفاقات مذکور از خود نشان نميدهد. در روزگاري که اغلب بازيهاي ليگ برتر در سکوت محض استاديومهاي فوتبال برگزار ميشود و کميته انضباطي دغدغه آرام کردن تماشاگران را ندارد، انتظار عمومي از تنها مرجع رسيدگي به تخلفات آشکار، تلطيف کردن فضاي فعلي و برخورد با منشا تنش و درگيري در فوتبال ايران است. به نظر ميرسد تمام فعاليت اعضاي کميته انضباطي به جلسات گاه و بيگاه براي رسيدگي به تخلفات پنهان بازيکنان و مربيان ليگ برتري خلاصه شده و خبري از برخورد با عوامل تنش زا در دايره فوتبال نيست. مجتبي شريفي، رئيس کميته انضباطي که به عنوان يکي از متهمان اصلي اين ماجرا شناخته ميشود از تمهيدات در نظر گرفته شده براي برخورد با منشا خشونت در فوتبال ايران خبر ميدهد: «ما دراولين اقدام ليدري که علي دايي را مورد ضرب و شتم قرارداده بود از ورود به ورزشگاه محروم کرديم اما محافل خبري به اهميت اين حکم واقف نيستند. سياست کميته انضباطي در قبال نزاع و درگيريهاي فوتبال تعيين تنبيه مطابق با قوانين مندرج در آييننامه است. آيين نامه انضباطي ميگويد افرادي که منشا تنش و خشونت هستند بايد از ورود به ورزشگاهها منع شوند.» بوقچيهايي که تا چند سال پيش در ازاي دريافت دستمزدهاي ناچيز براي تيمهاي مختلف بوق ميزدند و امروز لقب ليدر را يدک ميکشند هم ضلع ديگرمسببان ترويج نزاع و درگيري در فوتبال ايران را تشکيل ميدهند. امروز رد پاي ليدرها در اکثريت قريب به اتفاق درگيريهاي رايج در فوتبال ايران ديده ميشود و بوقچيهاي سابق وسيلهاي براي به سرانجام رسيدن مناسبات پشت پرده محسوب ميشوند. پس از مشت خوردن عليدايي، محمد مايليکهن خطاب به کساني که منشا اين ماجراها را جستوجو ميکردند با طرح اين پرسش اساسي که «چه کساني ليدرپروري را در فوتبال ايران باب کردند؟» تلويحا به نقش عليپروين در پر و بال دادن به بوقچيهاي سابق و کمتوقع فوتبال ايران اشاره کرد. نام عليپروين که پس از حشرونشر با بوقچيها پرسپوليس در اغلب منازعات برنده شد و يک دهه و اندي روي نيمکت پرماجراي پرسپوليس دوام آورد به عنوان متهم اصلي اين ماجرا بر سر زبانهاست. ابراهيم آشتياني، مدافع انگشت نماي پرسپوليس در دهه 50، دليل خالي بودن ورزشگاه را در آزادي ليدرها جستوجو ميکند:« يكي از دلايل مهم قهر مردم با ورزشگاهها همين ليدرها هستند. زمان ما، ليدرها دكتر و مهندس يا استاد دانشگاه بودند اما امروز هر كس بيكار باشد ميرود و ليدر يك باشگاه ميشود.» درگيري فيزيکي بازيکن و ليدر با مربي و افزايش موج خشونت در فضاي فعلي فوتبال ايران آغاز يک ماجراي تازه است. با برخورد سرسري و تصميمات سادهانگارانه مراجع انضباطي در قبال زدوخوردهاي نگرانکننده فوتبال و بيتوجهي به نقش کساني که اين جريان را در مسير تازهاي قرار دادهاند چشمانداز روشني را نميتوان ترسيم کرد.