یادداشتی از مسعود پیرهادی

بالاتر از تکریم و تبلیغ

بند به بند صفات حاج قاسم را باید نوشت و خواند و گریست؛ همانطور که بعد از چهارسال هنوز بر بدن اربا اربا سیدالشهدای مقاومت گریه می‌کنیم.

کد خبر : 1265026

گروه سیاست سایت فردا - مسعود پیرهادی در یادداشتی نوشت: به سالروز شهادت بزرگمردی نزدیک شده‌ایم که اسم و عکسش هم، دلارام است؛ چه رسد به راه و مکتب و مرامش و چه رسد به وجود ذی‌جودش.

تکریم مقام حاج قاسم، بر ما که مدیون او هستیم واجب است. تبلیغ مکتب حاج قاسم بر هر که این مکتب را شعبه‌ای از مکتب امام (ره)

 و به‌تبع اباعبدالله علیه‌السلام می‌داند، لازم است. اما هیچ وجوب و لزومی بالاتر از تکثیر او و تشبّه به آن مرد خدا، به آن جانفدا و به آن «شهیدالقدس» نیست.

اما به‌صرف ادعا نمی‌شود در این وادی قدم برداشت. تبعیت، تقلید یا تشبّه، آداب و قواعد خودش را دارد. تقلید و تشبّه، زیباست اما ادابازی بی‌ریخت است. نقل از حاج قاسم برای تشبث و اقتدای به این مکتب، عالی است اما خرج از حاج قاسم برای پوشاندن اشتباهاتی که می‌شد نباشد، بی‌معرفتی است. شأن حاج قاسم این نیست که او را برای بقای صندلی‌هایمان مصادره و هزینه کنیم؛ جواب هم نمی‌دهد. مردم حاج قاسم را دوست داشتند چون مرد خدا بود؛ چون خدا وعده داد بود «إِنَّ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحَاتِ سَیَجْعَلُ لَهُمُ الرَّحْمَٰنُ وُدًّا» خدا محبت کسی که مؤمن است و در راه او قدم برمی‌دارد و عمل می‌کند در دل مردم می‌اندازد.

برای شبیه شدن به کسی نمی‌شود فقط یک یا دو‌ خصلت و ویژگی از او اقتباس کرد؛ برای اینکه شباهت به چشم بیاید و لمس شود، باید سر تا پا «او» شد؛ وگرنه چهره‌ای کاریکاتوری از خود می‌سازیم؛ دیگر نه خودمانیم نه اوییم!

بودند و هستند کسانی که مثل حاج قاسم چهل سال لباس نظامی بر تن داشتند ولی کسری از حاج قاسم به نظام خدمت نکردند. بودند و هستند کسانی که اسم و رسمی داشتند اما از این اسم و رسم، دنبال آب و نان برای خود بوده‌اند نه حل مسائل پیچیده کشور. مثال‌های بیشتر فقط غم آدم را بیشتر می‌کند؛ فقط از خود حاجی بگوییم بهتر است. کسی که غیر از خدا از کسی نمی‌ترسید ولی از ظلم به احدی هراس داشت. کسی که مستکبران و داعشیان را به زانو درآورد اما جلوی بچه یتیم یا فرزندان شهدا زانو می‌زد. کسی که در بزرگداشت مقام پدر و مادر، بی‌نظیر بود. کسی که اهل روضه و بکاء و ذکر و توسل بود.

کسی که در میدان جنگ هم چارچوب داشت و از حدود الهی تخطی نمی‌کرد. کسی که طبیب دوار بطب بود و می‌گشت دنبال یار تا دور ولی گشته باشد. کسی که ابایی نداشت دست آن‌که موضع مقوم رهبری می‌گیرد را ببوسد ولو آن فرد، دستش را در جبهه‌های نابرابر، خالی گذاشته باشد.

بند به بند صفات حاج قاسم را باید نوشت و خواند و گریست؛ همانطور که بعد از چهارسال هنوز بر بدن اربا اربا سیدالشهدای مقاومت گریه می‌کنیم.

سخت است قسمت‌قسمت وجودمان را مثل حاج قاسم طراحی و زندگی کنیم اما باید خود را در این کهکشان راه سلیمانی بیندازیم و به‌قدر وسع و استطاعت، یار شویم تا باری برداریم از دوش ولی مظلوم تنهای مقتدر.

 

منبع: روزنامه رسالت

 

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: