«فردا» گزارش میدهند:
اصلاحطلبان میانهرو با چه گروهی رقابت میکنند؟
به نظر میرسد رقابت اصلی در انتخابات پیش رو میان میانهروهای دو جریان اصولگرایی و اصلاحطلبی خواهد بود.
گروه سیاست سایت فردا: اصلاحطلبان میانهرو میداندار جبهه اصلاحات در انتخابات پیش رو خواهند بود؛ آنهایی که در قبال رادیکالها در اکثریت قرار دارند و اتفاقا در این دوره بیش از دورههای پیشین انتخابات خط و ربطهایشان با شبهاصلاحطلبانی که حالا شبیه به اپوزیسیون شدهاند. اما رقیب این طیف از اصلاحطلبان در انتخابات پیش رو چه جریانی است.
در پاسخ به این پرسش باید چند فرضیه را مطرح و آنها را تشریح کرد. فرضیه اول آن است که اصلاحطلبان میانهرو رقابتی درونجناحی با اصلاحطلبان رادیکال داشته باشند. این فرضیه چندان دقیق نیست زیرا گرچه میانهروها با رادیکالها رقابت دارند اما بر سر اصل انتخابات رقابت دارند؛ یعنی رقابت آنها گفتمانی است، به نحوی که رادیکالها اصل انتخابات در جمهوری اسلامی را انکار میکنند و میخواهند مردم را به سمت تحریم سوق دهند، حال آنکه میانهروها انتخابات را تنها راه ادامه سیاستورزی قانونی میدانند؛ بنابراین رادیکالها و میانهروهای اصلاحات در خود انتخابات رقابتی نخواهند داشت.
میانهروهای اصلاحات در انتخابات با رقیب سنتی خود یعنی اصولگرایان رقابت خواهند کرد اما نه با همه اصولگرایان زیرا اصولگرایان هم یکدست به نظر نمیرسند و در میان آنها هم رادیکال و میانهرو وجود دارد. رقیب اصلی اصلاحطلبان میانهرو، اصولگرایان میانهرو خواهد بود به چند دلیل؛ نخست آنکه گفتمان مورد مطلوب مردم در روزگار کنونی میانهروی و عقلانیت است و مردم از افراطیگرایی چپ و راست خسته شدهاند؛ چه سرمایه اجتماعی اصلاحطلبان که نسخه اصلاحطلبان رادیکال را جز هرچ و مرج اجتماعی و از بین رفتن ثبات و آرامش سیاسی، اجتماعی و اقتصادی نمیبنند و چه سرمایه اجتماعی اصولگرایان که شعارهای سوپرانقلابیها را نهتنها باعث تحکیم اصول انقلاب اسلامی نمیدانند بلکه باعث دفع حداکثری و جذب حداقلی به جبهه اصولگرایی و انقلابی قلمداد میکنند؛ بنابراین رقابت اصلی میان میانهروهای دو جریان اصلی یعنی اصولگرایی و اصلاحطلبی خواهد بود.
حالا کدام یک شانس بیشتری در انتخابات خواهند داشت؟ یکی از موارد منفی در کارنامه میانهروهای اصلاحات انتساب نسبی آنها به دولت حسن روحانی است؛ گرچه از نظر تشکیلاتی روحانی اصلاحطلب نبود اما به هر روی همین میانهروهای اصلاحطلب حامیان اصلی او به شمار میآمدند و عملکرد ضعیف دولتهای یازدهم و دوازدهم نقطهای منفی در کارنامه میانهروهای اصلاحطلب است. از سوی دیگر آنها در سالهای اخیر گفتمانی ارائه ندادهاند تا بتوانند بدنه جامعه را جذب خود کنند. از سوی دیگر این طیف در بزنگاههایی میانهروی را با تساهل و تسامح در برابر غربیها اشتباه گرفتند و در مواقعی نسبت به رعایت اصول انقلاب اسلامی هم همت لازم را نداشتند؛ موضوعی که برای عموم جامعه مهم است. در مقابل میانهروهای اصولگرا یا همان نواصولگرایان علاوه بر تأکید بر اصول انقلاب اسلامی، بر خردورزی، تخصصگرایی و شایستهسالاری و البته به رسمیت شناختن حق مردم برای تعیین سرنوشت خود تأکید کردهاند و رویه عملی آنها در مسئولیتهای مختلف هم باور این جریان به همین موضوعات را نشان میدهد. در واقع امروز مانند سابق طبقه متوسط لزوما مخاطبان اصلاحطلبان نیستند و نواصولگرایی توانسته است توجه طبقه متوسط را به خود جلب کند و علاوه بر آراء سنتی اصولگرایان، آراء طبقه متوسط نیز میتواند همراهش باشد.
با اوصاف مذکور به نظر میرسد گرچه رقابت اصلی در انتخابات میان میانهروهای دو جریان سیاسی کشور است اما در این بین نواصولگرایی با تکیه بر گفتمان روشنش و عملکرد مثبتش اقبال بیشتری از سوی جامعه را میتواند نصیب خود کند.