چرا سودان برای رژیم صهیونیستی مهم است؟
تنش اخیر در سودان و مداخله آشکار رژیم صهیونیستی در امور این کشور این سؤال را ایجاد کرده که تلآویو و دستگاه جاسوسی آن در این کشور آفریقایی به دنبال چه چیزی هستند و چرا سودان برای آنها از اهمیت برخوردار است.
سودان همواره در کانون توجه رژیم صهیونیستی قرار داشته و این رژیم از هیچ فرصتی برای مداخله در اوضاع داخلی و مواضع خارجی این کشور فروگذار نکرده؛ مسئلهای که در سالهای گذشته بیشتر احساس شده است.
تنش اخیر میان «عبدالفتاح البرهان» فرمانده کل ارتش سودان و «محمد حمدان دقلو» فرمانده نیروهای پشتیبانی سریع در این کشور نوعی خلل در نقشههای رژیم صهیونیستی ایجاد کرده است. چیزی که برای تلآویو اهمیت دارد این است که سودان به طور کامل از جمع کشورهای دشمن فاصله بگیرد و به کشوری ضعیف مبدل شود تا این رژیم به آسانی بتواند بر اساس منافع خود در آن اقدام نماید.
رژیم صهیونیستی در چند روز گذشته عملا وارد بحران سودان شده است، بهنحوی که برخی مقامات وزارت امور خارجه این رژیم در گفتوگو با وبگاه عبری «والا» خبر دادند «الی کوهن» وزیر خارجه رژیم صهیونیستی از عبدالفتاح البرهان و محمد حمدان دقلو خواسته که با حضور در اراضی اشغالی فلسطین و با میانجیگری تلآویو به یک توافق آتشبس دست پیدا کنند.
وبگاه آمریکایی «آکسیوس» نیز این پیشنهاد تلآویو را تایید و اشاره کرد که چنانچه دو طرف این میانجیگری را پذیرند، این روند با هماهنگی دولت «جو بایدن» رئیسجمهور آمریکا و امارات عربی متحده صورت خواهد گرفت.
«عبدالرحمن نصار» تحلیلگر امور منطقه در گفتوگو با شبکه «المیادین» درباره نگاه تلآویو به سودان میگوید: «کسی پاسخ دقیقی درباره اینکه اسرائیل چه میبیند، ندارد، چراکه بخش بزرگی از افشاگریها و اخباری که از طرف منابع اسرائیلی نقل شده، به یک جای نامعین هدایت میشوند. شاید اسرائیل نیز مانند آمریکا و بریتانیا بخشی از این جنگ یا یک عامل دامنزننده به آن باشد. هیچ چیز در کشوری که هم آمریکا در آنجا سفارت دارد و هم با اسرائیل روابط دارد، بعید نیست.»
نصار در ادامه میافزاید که آنچه آشکار است، این است وزارت امور خارجه رژیم صهیونیستی به حمایت از عبدالفتاح البرهان میل دارد، چراکه توافق عادیسازی روابط مستقیما با او منعقد شده است؛ اما دستگاه جاسوسی رژیم صهیونیستی میل به حمایت از محمد حمدان دارد، زیرا او پیشتر از طریق امارات خدماتی مستقیم به رژیم صهیونیستی ارائه کرده است. با این حال، این تفاوت در مواضع بیانگر اختلاف بنیادین دو طرف نیست، زیرا تلآویو از همان آغاز اعلام کرد که پیروزی هر یک از آنها به نفع این رژیم است.
این تحلیلگر امور منطقه بر این باور است که مصلحت تلآویو و دستگاه اطلاعاتی آن این است که سودان ضعیف باشد و تجزیه شود و از آنجا که این رژیم با اتیوپی روابط خوبی دارد و منافع اتیوپی نیز در تعارض با سودان و همسو با تلآویو است، رژیم صهیونیستی میخواهد خود را به عنوان فرشته نجات و اصلاحکننده اوضاع سودان معرفی کند.
عبدالرحمن نصار ادامه میدهد: «در زمان جنگ، اسرائیل به هر دو طرف سلاح و اطلاعات امنیتی میدهد. اما در زمان صلح، با پروژههای سرمایهگذاری و مانند کشاورزی وارد میشود. از اورانیوم هم استفاده میکند زیرا مسئله اورانیوم در کنار برخی دیگر طمعورزیها برای آنها بهویژه در آفریقا مهم است.»
وی در ادامه اشاره میکند که آنچه اساسا برای تلآویو مهم است، این است که سودان کامل از کشورهای اسلامی و محور مقاومت فاصله بگیرد و به یک کشور ضعیف تبدیل شود که بتوان بهآسانی در آن نقشهها را عملی کرد.
«ثابت العمور» پژوهشگر حوزه علوم سیاسی و روابط بینالملل نیز به نوبه خود میگوید که در برآوردهای تلآویو پیرامون سودان امکان درگیری مسلح میان دو طرف دور از ذهن بود، بهویژه آنکه تلآویو با هر دوی آنها در ارتباط بود و هدفش از این ارتباط اولا آگاهی از مواضع آنها و ثانیا سوق دادن این دو ژنرال به سمت عادیسازی روابط بود.
العمور در ادامه اضافه میکند که این برآورد بر پایه حرکت سودان به سمت عادیسازی روابط و امضای نهایی این توافق بنا شده است. این برآورد، اظهارات وزیر خارجه رژیم صهیونیستی در ماه فوریه گذشته درباره اینکه سودان چند ماه دیگر در واشنگتن توافق عادیسازی را امضا خواهد کرد، تفسیر میکند.
این پژوهشگر اعتقاد دارد که تنش میان البرهان و حمدان هر گونه صحبت درباره عادیسازی روابط و امضای این توافق را به تعویق خواهد انداخت. این بدان معناست که نقشههای تلآویو در سودان نقش بر آب خواهد شد. العمور همچنین احتمال میدهد که چهبسا این جنگ منجر به ظهور فرماندهانی جدید در سودان شود و در نتیجه توافق عادیسازی روابط دوباره میان دو طرف منعقد شود.
فروپاشی یا انعقاد عادیسازی روابط
وبگاه المیادین به نقل از روزنامه صهیونیستی «یسرائیل هیوم» مینویسد که تلآویو از تعلیق عادیسازی روابط که دریچه نفوذ و حضور در قاره آفریقا به حساب میآید، هراس دارد. عبدالرحمن نصار در این باره میگوید: «اسرائیل تمایلی به تاخیر عادیسازی روابط سودان ندارد، بخصوص بعد از شکست سیاسیای که اسرائیلیها دچار آن شدند، از جمله توافق عربستان سعودی و ایران. ازاینرو آنها علاقهمند به جبران آن در چند کشور بودند. امروز، به علت مشغولیت جنگی سودان، توجهها به نیجر و موریتانی جلب شده، اما این مسئله دیگر همچون سابق مؤثر نیست، زیرا مسئلهای که برای اسرائیلیها اهمیت دارد، این است که وضعیت در سودان به جایی نرسد که کسی نتواند آن را کنترل بکند، چراکه در این صورت این کشور به محیطی ناامن مبدل خواهد شد.»
المیادین در ادامه مینویسد که عادیسازی روابط سودان و رژیم صهیونیستی هماکنون مورد نیاز «بنیامین نتانیاهو» نخستوزیر این رژیم است؛ نخستوزیری که هماکنون با بحرانهای داخلی دست و پنجه نرم میکند و به دنبال یک دستاورد است تا آن را به افکار عمومی عرضه کند.
ثابت العمور بر این باور است که عادیسازی روابط سودان و رژیم صهیونیستی چند بُعد دارد که این ابعاد عبارتند از: «اولا، دستاورد در پایتختی که به سه نه گفتن معروف است (نه به صلح، نه به رسمیت شناختن و نه به مذاکره). ثانیا، این گام یک دستاورد نیز در قاره آفریقا محسوب میشود که یک جای پا برای اشغالگران اسرائیلی در منطقهای بسیار راهبردی و مهم است؛ منطقهای که دامنه حضور اسرائیل در آفریقا را تضمین مینماید. ثالثا، این گام یک امتیاز سیاسی برای نتانیاهو در مواجهه با بحران سیاسی کنونی [رژیم] اشغالگر به شمار میآید.»
العمور ادامه میدهد: «اما تمام این موارد بعد از تنش و درگیری گروههای سودانی بیاثر میشوند و در نتیجه، فرایند عادیسازی روابط کاملا و دستکم تا پایان جنگ و پیروزی یکی از طرفین درگیر یا شناخت رهبر جدید سودان در آینده متوقف خواهد شد.»
وی در عین حال اشاره میکند رژیم صهیونیستی هماکنون در تلاش برای ارتباط با جامعه مدنی سودان، پرش به عمق بحران سیاسی جاری و چرخش ناگهانی و کسب یک تواق عادیسازی دیگر است که عادیسازی پیشین را جبران کند.
سودان عامل نگرانکننده برای تلآویو
این پژوهشگر حوزه علوم سیاسی و روابط بینالملل همچنین اعتقاد دارد که هر گونه ناکامی یا تعویق در عادیسازی روابط با سودان، دامنه حضور تلآویو در کشورهای عربی و قاره آفریقا را تحتالشعاع قرار خواهد داد.
العمور درباره علت این امر میگوید که به دلیل جایگاه سودان و این مسئله که این کشور دروازی ورود اسرائیل به قاره آفریقا محسوب میشود. از نظر اقتصادی نیز سودان یک محل جدید برای سرمایهگذاریهای اسرائیل است که میتواند یک بازار جدید و بزرگ نیز برای آنها باشد. در بُعد ژئوپلیتیک نیز حضور اسرائیل در سودان به معنای حضور علنی و دائم آنها در دریای سرخ است.
العمور در پایان خاطرنشان میکند که سودان میتواند در مسئله رود نیل اهرمفشاری علیه قاره یا اهرمی برای اخاذی از آنها باشد که این یعنی یک چالش امنیت ملی نهتنها برای مصر، بلکه برای کشورهای عربی. از طرف دیگر، عادیسازی روابط میتواند فرصتی برای راهی کردن اغلب پناهندگان آفریقایی به سودان باشد که تعداد آنها ۱۵۰ هزار نفر برآورد میشود./فارس