جدال با مرگ

کتاب در جدال با مرگ که از سوی انتشارات نگاه و با ترجمه فرزانه قوجلو منتشر شده، روایتی است از دیوید ریف که البته فرزند سوزان سانتاگ است. کتاب دیوید ریف گزارشی است از شیوه‌ای که مادرش، سوزان سانتاگ با بیماری و مرگ دست و پنجه نرم کرد. مرگ، این واقعیت اجتناب‌ناپذیر هستی، که هیچ موجودی امکان گریز از آن را ندارد، از دیرباز انسانی را به خود مشغول داشته که با همه‌ دانش و توانایی خود در برابر آن بی‌سلاح و درمانده است. شیوه‌ رویارویی ما انسان‌ها با مرگ و جدال انسانی که در آستانه آن قرار دارد در آثار نویسندگان و هنرمندان، هریک به گونه‌ای نمود می‌یابد و این نمود بنابر باورها، معیارها و اندیشه‌های هریک بسیار متفاوت است. این کتاب هراس سوزان‌سانتاگ را از مرگ، اعتقاد به اراده‌ انسانی و اعتماد راسخش را به دانش روز روایت می‌کند. سوزان سانتاگ پس از آن‌که در ۱۹۷۵ به سرطان گرفتار شد و به طرزی شگفت‌انگیز از مرگ رهایی یافت تا ۲۰۰۴ دو باردیگر به سرطان مبتلا شد. او با اتکا به روحیه‌ جنگنده و همیشه معترض خود، باور داشت که این بار نیز از پس بیماری برمی‌آید ولی در سومین بیماری خود، با همه‌ سرسختی، امید و باور به اراده‌ خود در تقابل با مرگ می‌بازد. این کتاب توصیفی است از زیر و بم‌های روحی، روانی و عاطفی نویسنده‌ای که در عرصه‌ هنر و اجتماع، بسیار جسور بود و همواره به نظام سیاسی حاکم بر آمریکا اعتراض داشت. زنی که نمی‌خواست تسلیم مرگ شود و از پذیرفتن سر باز می‌زد اما سرانجام مرگ او را به زانو درآورد. دیوید ریف در این کتاب می‌کوشد تا قضاوتی درباره‌ مادرش نداشته باشد، بلکه از آنچه بر او رفته و باورهایش، سرسختی و مبارزه‌ ناامیدانه‌اش با دشمنی که به هیچ روی هم سنگ او نیست تصویری روشن دهد.

کد خبر : 1179009

کتاب دیوید ریف گزارشی است از شیوه‌ای که مادرش، سوزان سانتاگ با بیماری و مرگ دست و پنجه نرم کرد. مرگ، این واقعیت اجتناب‌ناپذیر هستی، که هیچ موجودی امکان گریز از آن را ندارد، از دیرباز انسانی را به خود مشغول داشته که با همه‌ دانش و توانایی خود در برابر آن بی‌سلاح و درمانده است. شیوه‌ رویارویی ما انسان‌ها با مرگ و جدال انسانی که در آستانه آن قرار دارد در آثار نویسندگان و هنرمندان، هریک به گونه‌ای نمود می‌یابد و این نمود بنابر باورها، معیارها و اندیشه‌های هریک بسیار متفاوت است.  این کتاب هراس سوزان‌سانتاگ را از مرگ، اعتقاد به اراده‌ انسانی و اعتماد راسخش را به دانش روز روایت می‌کند. سوزان سانتاگ پس از آن‌که در ۱۹۷۵ به سرطان گرفتار شد و به طرزی شگفت‌انگیز از مرگ رهایی یافت تا ۲۰۰۴ دو باردیگر به سرطان مبتلا شد. او با اتکا به روحیه‌ جنگنده و همیشه معترض خود، باور داشت که این بار نیز از پس بیماری برمی‌آید ولی در سومین بیماری خود، با همه‌ سرسختی، امید و باور به اراده‌ خود در تقابل با مرگ می‌بازد. این کتاب توصیفی است از زیر و بم‌های روحی، روانی و عاطفی نویسنده‌ای که در عرصه‌ هنر و اجتماع، بسیار جسور بود و همواره به نظام سیاسی حاکم بر آمریکا اعتراض داشت. زنی که نمی‌خواست تسلیم مرگ شود و از پذیرفتن سر باز می‌زد اما سرانجام مرگ او را به زانو درآورد. دیوید ریف در این کتاب می‌کوشد تا قضاوتی درباره‌ مادرش نداشته باشد، بلکه از آنچه بر او رفته و باورهایش، سرسختی و مبارزه‌ ناامیدانه‌اش با دشمنی که به هیچ روی هم سنگ او نیست تصویری روشن دهد. 

 

لینک کوتاه :

با دوستان خود به اشتراک بگذارید: