منطق دوگانه غرب درباره حقوق بشر
کشور فرانسه که مدعی آزادی و حقوق بشر و دفاع همه جانبه و جهانی از آنهاست، اخیراً میزبان بنسلمان، ولیعهد عربستان سعودی بود که نه تنها تشریفات استقبال همراه با گرمی و صمیمیت بود، بلکه در کاخ الیزه به افتخار او ضیافت شام نیز برگزار گردید.
همانگونه که پیش از این هم، بایدن رئیسجمهور امریکا در سفر به عربستان با او دیدار کرده و برای این دیدار توجیهتراشی نیز داشت.
حال آنکه ولیعهد عربستان با دست داشتن در ماجرای قتل جمال قاشقچی که با آدم ربایی، کشتن، بریدن اعضا و قطعهکردن و امحای قطعات بدن در اسید و نابودی آن، یک چهره ناقض حقوق بشری شناخته شده و چند سال پس از آن، در عرصه دیپلماسی کاملاً منزوی بود. علاوه بر این، بن سلمان در به راه انداختن جنگ علیه ملت مظلوم یمن و انجام جنایات آشکار و مسلم و نقض حقوق بشر با کشتار مردم یمن به ویژه کودکان و دانشآموزان یمنی شهرت یافته که منجر به صدور گزارشهایی از سوی سازمان ملل و برخی دیگر از محافل جهانی شده بود. از اینرو، همزمان با این سفر، اعتراضاتی توسط گروههای مدافع حقوق بشری در فرانسه و شکایت یک مؤسسه مردم نهاد به دستگاه قضایی فرانسه از بنسلمان به جرم همدستی در آدمربایی و قتل جمال قاشچقی، انجام گرفت.
اما جالب این بود که هم امریکاییها برای این چرخش عملگرایانه و فراموشی ادعاهای حقوق بشری و مواضع قبلی خود نسبت به بنسلمان توجیه داشتند و هم رئیس جمهور فرانسه از میزبانی قاتل کودکان یمنی و جمال قاشقچی دفاع کرد که البته با خشم فعالان و مدافعان حقوق بشر مواجه بودند. از اینرو، این رخدادها را میتوان نماد و نمود دوگانه معیار و منطق غرب در مواجهه با حقوق بشر دانست که فقط وقاحت و پررویی برآمده از آموزههای تمدن غربی میتواند از پس توجیه بهکارگیری این منطق متناقض برآید.
فهم این منطق در پیوند با ارزشهای ادعایی نظام سودمحور لیبرال – سرمایهداری غربی ممکن خواهد بود که متأسفانه نه تنها دولتمردان، بلکه شهروندان غربی هم پذیرای آن هستند. مثلاً در همین موارد اخیر، امریکاییها و فرانسویها اقدامات بایدن و مکرون را نوعی عملگرایی منطقی تلقی میکنند که به دلایل زیر صورت گرفته است:
۱- اهمیت ثبات بازارهای جهانی انرژی و عرضه امن مواد غذایی در شرایط جنگ اوکراین که همکاری کشورهای بزرگ نفتی از جمله عربستان را با کشورهای غربی طلب میکند و برای ایجاد و تضمین چنین ثبات و امنیتی دیدار و احترام بنسلمان قابل قبول به حساب میآید.
۲- تضمین فروش و سودآوری شرکتهای تولید سلاح و مهمات در شرایط رکود اقتصادی ناشی از کرونا و بحران اقتصادی ناشی از جنگ اوکراین که با تغییر در میزان همکاری و تعامل با کشورهای پولدار و مصرفکننده سلاح و مهمات مثل عربستان ممکن میشود، ولو اینکه این سلاح و مهمات در جنگ یمن با نقض حقوق بشر و کشتار کودکان یمنی بهکارگیری میشود و دریافتکننده آن، پرونده قتل فجیع جمال خاشقچی را داشته باشد.
۳- تقویت موقعیت خود در آینده منطقه غرب آسیا که تنها با پذیرش و همراهی بنسلمان در عربستان ممکن میشود، ولو اینکه لازمه آن بیتفاوتی نسبت به پرونده جنایت در قتل خاشقچی یا رهاسازی مردم و کودکان یمنی در برابر جنایتکاران و مهاجمان جنگ یمن باشد.
چنین منطقی را بیش از همه سران سعودی فهمیده و بازی با آن را تجربه کردهاند که سالها از نزدیک با دولتمردان غربی در تماس بوده و با آنان زیستهاند. در همین ماجرا عادل الجبیر که سالها در امریکا زندگی کرده و به عنوان وزیر خارجه عربستان با آنان در تماس بوده، در مورد دیدار بایدن از عربستان با وجود مواضع انتقادی قبلی و ادعاهای حقوق بشری میگوید؛ ماجرای خاشقچی اتفاقی دردناک و یک اشتباه وحشتناک برای عربستان بوده است. هرچند ریاض مرتکب اشتباهاتی در ماجرای قتل جمال خاشقچی شده،، اما امریکا هم در کشورهای منطقه از جمله عراق اشتباهاتی داشته است.
به عبارتی او هم با تکیه بر همان منطق، از این نوع تعامل و همکاری دفاع میکند و البته به طور ضمنی اعلام میدارد کشورهای غربی به دلیل انجام اشتباهات یا جنایات مشابه و نقض مکرر حقوق بشر نمیتوانند نسبت به آنچه بنسلمان و عربستان در این عرصه مرتکب شدهاند، حرفی داشته باشند.
ضمن اینکه در مواردی که الجبیر به عنوان اشتباهات امریکا در منطقه عراق مورد اشاره قرار میدهد، عربستان و امریکا همکار و شریک بودهاند. در رأس این اشتباهات حمایت از صدام در جنگ علیه ایران اسلامی و داعش در جنگ نیابتی علیه مردم سوریه و عراق بوده که به جنایات وحشیانه و نقض آشکار و مکرر حقوق بشر انجامیده است.
منبع: روزنامه جوان