صدای آمریکائیها از بلندگوی اصلاحطلبان
طیف اصلاحطلب در سالهای گذشته با تأکید بر لزوم مذاکرات هستهای و رسیدن به توافق، تأکید داشتند که اگر توافق هستهای امضا شود، صبح بدون تحریم فرارسیده و تحریمها به تاریخ خواهد پیوست و گشایش عظیم اقتصادی ایجاد خواهد شد. بر همین اساس در صنعت هستهای محدودیتهای گسترده اعمال شد اما نهتنها صبح بدون تحریم فرا نرسید، بلکه در پسابرجام دامنه تحریمها گستردهتر شد.
روزنامه اعتماد روز گذشته در مطلبی به قلم یکی از فعالین سیاسی اصلاحطلب با عنوان «سنگ بزرگ یا شروطی واقعی؟» نوشت: «به گزارش تلویزیون المیادین و نزدیک به بخشی از ساختار قدرت در ایران، هیئت ایرانی در مذاکرات وین 5 شرط برای گروه 1+4 ارائه کرده است. رفع تحریمهای مربوط به توافق هستهای، راستیآزمایی درباره رفع تحریمها، کسب ضمانت عدم خروج آمریکا، جبران خسارتهای ایران و بازگشت تمامی طرفها به تعهدات ذیل توافق برجام... این شروط از دو حال خارج نیست؛ یا اینکه قطعی است یا قابل تعدیل است. اگر قطعی است، میتوان گفت به معنای پایان مذاکرات است. اینکه ایران تحقق این شروط را منطقی و حق خود میداند، درست است؛ البته در عمل به معنای پایان مذاکرات هم هست. ولی اگر این شروط قابلمذاکره و تعدیل است، مشکلی را ایجاد میکند که زیان آن قابلچشمپوشی نیست. تعدیل تا کجا؟ اگر آن را مصداق سنگ بزرگ علامت نزدن بدانیم، طبعاً کوتاه آمدن از این شروط بهنحویکه موارد اصلی آن ازجمله تضمین و جبران خسارت و تقدم رفع تحریمها پیش از انجام تعهدات برجامی ایران، از سوی طرف مقابل پذیرفته نشود، بهمنزله عقبنشینی و شکست تلقی خواهد شد که طرح آنها به لحاظ دیپلماتیک محل پرسش خواهد بود. مگر اینکه براثر گفتوگوها به نحو متعارفی این شروط پذیرفته شوند که بعید میدانم چنین اتفاقی رخ بدهد.»
طیف اصلاحطلب در سالهای گذشته با تأکید بر لزوم مذاکرات هستهای و رسیدن به توافق، تأکید داشتند که اگر توافق هستهای امضا شود، صبح بدون تحریم فرارسیده و تحریمها به تاریخ خواهد پیوست و گشایش عظیم اقتصادی ایجاد خواهد شد. بر همین اساس در صنعت هستهای محدودیتهای گسترده اعمال شد اما نهتنها صبح بدون تحریم فرا نرسید، بلکه در پسابرجام دامنه تحریمها گستردهتر شد.
اهمیت این عناصر داخلی یا شبکه اقتصادی- رسانهای همکار غرب در داخل کشور برای آمریکا ازآنجاست که این جریان تا دیروز با دادن آدرسهای غلط به افکار عمومی و با بزک کردن آمریکا، کلید حل مشکلات را در توافق با آمریکا نشان میداد، اکنون و پس از ۸ سال نقض عهدهای مکرر آمریکا و عدم دستیابی ایران به منافع حداقلی در برجام، به دنبال توجیه خباثت آمریکاییها، ایران را به خاطر مطالبه حقوق بهحق خود در جایگاه متهم مینشانند و ارائه هرگونه شرطی از سوی ایران را غیرواقعی و غیرقابل تحقق میدانند تا ایران را مسئول به نتیجه نرسیدن مذاکرات معرفی کنند.
بهواقع آمریکا به این جریان امید بسته تا بتواند با کمک آنها دوران جدیدی از فشار را دوباره آغاز و کشور را به موافقان سازش و امتیازدهی بیشتر و مخالف آن دوپاره کند. جریانی که آمریکا طمع کرده که دوباره تلاش خواهند کرد در دوران پسا روحانی هم تسلیم را تئوریزه کنند و آنها مهمترین سرمایههای آمریکا در ایراناند./ کیهان