فردا گزارش میدهد؛
چندپارگی در جبهه اصلاحات
اصلاحطلبان در انتخابات 28 خرداد کاملا به هم ریخته و سردرگم نشان دادند، پالسهایی بعضا متفاوت و متناقض به جامعه ارسال کردند که بیشتر از ناتوانی آنها در تصمیمگیری حکایت داشت تا سیاستورزی حداقلی.
گروه سیاسی فردا: انتخابات ریاست جمهوری شاید برای برخی در اصولگرایی فرصتی برای وزن کشی بود اما برای اصلاح طلبان سطح و قالبی راهبردی داشت. آنها تصور می کردند در موقعیت سال 1384 قرار گرفتهاند که یکی پس از دیگری در حال واگذاری سنگرهای قدرت به رقیب سیاسی هستند، بنابراین تصمیم گرفتند برای پیشگیری از پراکندگی آرا حول یک مکانیزم تشکیلاتی قوی گرد هم آیند تا نتیجه بازی را به نفع خود تغییر دهند اما اصلاح طلبان در محاسبات خود یک اشتباه بزرگ مرتکب شدند و آن اینکه مشکل اصلی پراکندگی آرا نیست بلکه فقدان اعتماد جامعه به شعارهای این جریان سیاسی است.
پایگاه اجتماعی اصلاح طلبان در طول 8 سال گذشته تضعیف شد. علت آن هم بر کسی پوشیده نیست. عملکرد نامناسب دولت روحانی، بلاتکلیفی مدیریت شهری ناشی از ضعف تصمیمگیری در شورای شهر پنجم و روزمرگی مجلس دهم با محوریت اصلاح طلبان همه جامعه را به این نتیجه رساند که با وجود شعارهای به ظاهر زیبا، از جریان اصلاحات آبی گرم نمی شود.
بالاگرفتن تعارض منافع در جریان اصلات
هر چند برخی شخصیت های اصلاح طلب ماه ها پیش از انتخابات ریاست جمهوری اعلام می کردند که پیروز قطعی انتخابات اصولگرایان هستند و اصلاح طلبان به جای تمرکز بر رقابت 28 خردادماه 1400 باید پاسخگوی عملکرد 8 ساله خود باشند و بکوشند با ارتباط گیری مناسب در یک دوره زمانی، سرمایه اجتماعی اصلاحات را دوباره احیا کنند، اما طیف هایی به کنشگری در صحنه انتخابات ریاست جمهوری و شوراها به هر قیمتی تأکید داشتند و در نهایت اصلاح طلبان مدل بینابینی را انتخاب کردند که هم به صحنه آمده باشند و هم در صورت شکست مسئولیت قبول نکنند اما نتیجه این تاکتیک انتخاباتی هزینه های هنگفتی را به آنها تحمیل کرد. هزینه های شکست سنگین برای جریان اصلاحات به قدری گزاف بود که نشانه های چند پارگی در این جریان سیاسی از هم اکنون بروز و ظهر کرده است. از طرفی بسیاری کارگزاران را باعث و بانی این شکست می دانند و معتقدند اگر اصرار کارگزاران و همفکرانش در اصلاحات نبود، تصمیمات معقول تری اتخاذ می شد، از طرف دیگر کارگزارانی ها می گویند «اگر اصلاح طلبان تردیدها را کنار می گذاشتند و قوی و صریح به میدان می آمدند، نتیجه می توانست طور دیگری رقم بخورد.
علی صوفی دبیرکل حزب پیشروی اصلاحات با انتقاد صریح از کارگزاران و گروه های همسو با این حزب در این رابطه به «خبرنگار فردا» گفت «زمان انتخابات ریاست جمهوری و شوراها تعارض منافع در جریان اصلاحات بیداد می کرد، عده ای به ثمن بخس اصلاح طلبی را هزینه کردند و هیچ ابایی هم از تبعات آن نداشتند، حالا باید اصلاح طلبان تکلیف خودشان را با این بخش که همواره دنبال کسب قدرت به هر قیمتی است، روشن کنند».
موضوع زمانی بیشتر روشن شد که این فعال اصلاح طلب جزئیات بیشتری را بیان کرد، او گفت «عده ای دنبال مشارکت در انتخابات شورای شهر بودند، آنها طرح پرایراد "سرا" را اجرا کردند آن هم با کلی پیش بینی های آنچنانی که با این طرح 600 هزار نفر به عنوان بدنه اجتماعی اصلاح طلبان در انتخابات شورا وارد می شوند و به لیست جریان اصلاحات رأی می دهند. همین آقایان بعد گفتند که باید از عبدالناصر همتی حمایت شود چون انتخابات شورای شهر بدون ریاست جمهوری محلی از اعراب ندارد اما جبهه اصلاحات ایران مخالف بود».
صوفی درباره اینکه چه طور با وجود مخالفت جبهه اصلاحات در نهایت تلویحا حمایت از عبدالناصر همتی اتفاق افتاد، به این نکته اشاره کرد که «جبهه اصلاحات ایران با وجودی که حمایت از همتی را نپذیرفت اما وقتی اصرارها را دید اجازه داد احزاب از هر نامزدی که می خواهند حمایت کنند، با این وجود آقایان در سطح خیلی مبتذل و بچه گانه ای جوسازی کردند و عکس العمل های شرم آوری را از خود نشان دادند تا پیش بینی های آنها درست از آب در نیامد، هرچند آقای همتی در تهران نزدیک به 400 رأی آورد، نفر اول لیست اصلاح طلبان برای شورای شهر تهران تنها 36 هزار کسب کرد.»
اما کارگزارانی ها نیز موضع سکوت ندارند، آنها از رویکرد خود در انتخابات ریاست جمهوری دفاع می کنند و طیف منتقد خود را منفعت طلب می خوانند که فقط حاضر است در برد شریک باشد و زمان باخت خود را کنار می کشد. محمد عطریانفر عضو ارشد حزب کارگزاران اخیرا پاسخ تندی به اصلاح طلبان منتقد کارگزاران داد و گفت «در جبهه اصلاحات ۴-۳ حزب کلیدی داریم که یکی دو احزاب کلیدی از همتی حمایت کردند و باقی حمایت نکردند. به نظر من، این بی توجهی و کم لطفی که از ناحیه برخی دوستان در احزاب ذیل اصلاح طلب در حق آقای همتی صورت گرفت، ناشی از این بود تصور می کردند اگر مشارکت کنند می بازند پس نباید مشارکت کنند.برخی از دوستان دوست دارند روی اسب برنده شرط ببندند و زمانی در انتخابات مشارکت میکنند که پیروزی خود را قطعی بدانند که این نگاه باطلی است. این نگاه سیاست ورزی مسئولانه نیست و نوعی منفعت طلبانه است.»
جبهه اصلاحات در آستانه فروپاشی
رصد اظهارنظر فعالان سیاسی اصلاح طلب نشان می دهد که حزب کارگزاران و حزب اتحاد ملت در یک وزن کشی قرار گرفته اند و هر روز سطح دعوای این دو دیدگاه غالب در جریان اصلاحات بالاتر می رود. همین مسئله جبهه اصلاحات ایران را در آستانه فروپاشی قرار داده است که روز جمعه 4 تیرماه نخستین ترک عمیق در بدنه آن با استعفای علیرضا علوی تبار نمایان شد.
ناصر ایمانی تحلیلگر مسائل سیاسی وضعیت تشکیلاتی جریان اصلاحات را نامطلوب خواند و به «خبرنگار فردا» یادآور شد «اصلاح طلبان در انتخابات ریاست جمهوری چند پاره بودند، عده ای تحریم کردند، برخی گفتند مشارکت می کنیم اما نامزد نداریم، گروهی هم با معرفی نامزد وارد میدان رقابت شدند، بعضی نیز همچون آقای خاتمی گرچه از نامزد خاصی در انتخابات ریاست جمهوری حمایت نکردند اما لیست اصلاح طلبان برای شورای شهر را مورد حمایت قرار دادند، در نهایت نیز ناسا یا همان جبهه اصلاحات ایران نتوانست هیچ کاری انجام دهد. این نشان می دهد مرجع درایت سیاسی در جریان اصلاحات محل خدشه جدی قرار گرفته است و پیش بینی می شود از این پس شاهد چند تابلو اصلاح طلبی باشیم».
با این تفاسیر جبهه اصلاحات امروز هم به لحاظ پایگاه اجتماعی و هم به لحاظ تشکیلات سیاسی در شرایط حضیض خود به سر می برد. حتی می توان گفت ساختار تشکیلاتی آنها اوضاع بحرانی تری نسبت به بدنه اجتماعی شان دارد و به نظر می رسد بعد از پایان کار دولت روحانی و شورای شهر پنجم اوضاع در این اردوگاه سیاسی وخیم تر هم بشود.