روزنامه آرمان؛ صادق ملکی*: دو شوک جام زهر و برجام را زیستیم، نباید در سوریه به شوک سوم، فرصت ظهور داد. در جهانی که از یک گذر تاریخی عبور مینماید، نمیتوان سیاستهای ثابت داشت. ما از سوریه قابل حذف نبوده و باید به اندازه سرمایههایی که هزینه کردهایم، دریافتی داشته باشیم. باید با درک پیچیدگیهای بحران سوریه، اتخاذ سیاست چندوجهی، گسترش شعاع میدان بازی، عملگرایی و... مانع از تحقق نگرانیهای پیش رو شد. شوک اول: از شعار جنگ، جنگ تا پیروزی، به پذیرش قطعنامهای رسیدیم که در حکم جام زهر بود. کسانی که جنگ را تحمیل کردند، صلح را نیز تحمیل کردند. جام زهر، تجربه تلخ از دست دادن فرصتها بود. درک موقعیت و شرایط بخش مهمی از موفقیت است. ما باید نگاه خاکستری را جایگزین نگاه سیاهوسفید کرده و از نگاه صفر و صد، رهایی بیابیم. نباید جامعه و رهبران سیاسی، جامعه و مردان دقایق آخر باشند. فرصتها ابدی نیست. فرصت بود که پایان جنگ و پذیرش قطعنامه، مصداق جام زهر نگردد.
ما نتوانستیم یا نشد گامها را به گونهای برداریم که زخم مانده از پذیرش قطعنامه، برایمان جام زهر نشود. شوک دوم: پذیرش برجام از نگاهی شوک دوم بود، با این تفاوت که در قیاس با جام زهر، به فرجامی رسید که یک گام به جلو بود. نگذاشتیم بحران به نقطه گزینههای آخر برسد. عقلانیت برخاسته از تدبیر با بهرهگیری از دستورالعمل نرمش قهرمانانه، نقطه امید دوستان و نامیدی دشمنان شد. تردیدی وجود ندارد که انرژی هستهای حق مسلم ماست، اما روش دستیابی به آن نه در گرو شعارهای سلحشورانه بلکه در سایه بهکارگیری عقلانیت همراه با درک شرایط خویش، نظام بینالملل و... بوده و میباشد.
کاغذپارههای تحریم!؟ اگر پایان نمییافت، آثاری بدتر از جنگ را به کشور تحمیل میکرد. مضاعف بر آن، قبل از برجام در کنار تبعات تحریم، سایه شوم جنگ کشور را فراگرفته بود. تدبیر برخاسته از عزت، مصلحت و حکمت به این تهدید پایان داد. شوک سوم: سوریه نباید شوک سوم گردد. امروز درگیر و در آستانه شوک سوم هستیم. زخمیایم، اما چون داغیم، خونی که از ما جاری است، را نمیبینیم. این سخن به معنای ترک صحنه نیست، هشدار برای اندیشیدن به تدبیری است که نتایج بحران سوریه برای ما غیرمترقبه و همراه با شوک نگردد. سوریه فقط از آن ما نیست. بخش مهمی از بدنه بستر اجتماعی سوریه، علیه ماست. ما ورود جدی مسکو به بحران سوریه را به فال نیک و فتح حلب را جشن گرفتیم.
اما نه حلب همه سوریه است و نه بحران سوریه با فتح حلب، پایان خواهد یافت. عملکرد مسکو پس از فتح حلب، حتی دوستان روسیه در ایران را دلنگران کرده است. مسکو - آنکارا محور اصلی و تهران به حاشیه رانده شده است. درک راهبردی از مرز نهصد کیلومتری ترکیه با سوریه، ملاحظات مختلف و تأثیرگذار متقابل آنکارا - مسکو نسبت به یکدیگر، جایگاه روسیه و ترکیه در نظام بینالملل، نوع رابطه و مراودات مسکو - آنکارا با غرب، اسرائیل، کشورهای عربی و ملاحظات مترتب بر آن، و در این میان تأمل در قطعنامه آتشبس، میتواند عامل تعمق و شاید بازدارنده از دریافت شوک سوم گردد.
* تحلیلگر و کارشناس ارشد سیاسی
دیدگاه تان را بنویسید