سلطان و شبان
اردوغان از جنبه اقتصادی و امنیتی امکان ادامه پروژه بلندپروازانهاش در سوریه را دارد؟
سیدمهدی طالبی در گزارشی نوشت: ترکیه از سقوط نظام سیاسی کشور همسایهاش خوشحال است. به زعم آنکارا این دولت مانع نفوذ گسترده این کشور بر سوریه میشد. ترکیه اما فراموش کرده که به جای نظام سیاسی پیشین سوریه، تروریستها بر دمشق حاکم شدهاند و هرگونه قدرت یا ضعفشان تبعات سنگینی برای ترکیه خواهد داشت؛ قدرت آنها تروریسم را به ترکیه سرایت داده و ضعفشان با ایجاد هرجومرج، پیرامون این کشور را ناامن میکند.
آنکارا به قدری از اتفاقات سوریه خرسند است که همراه با ارتش رژیمصهیونیستی که از جنوب در حال پیشروی به سمت نواحی جنوب سوریه است، استقرار نظامیاش را در شمال این کشور تقویت و گستردهتر کرده است. رجب طیب اردوغان، رئیسجمهور ترکیه خود نیز میداند به تروریستها اعتمادی نیست و از این رو یگانهای بیشتری از ارتش خود را به سوریه گسیل کرده است. رئیسجمهور ترکیه میدانست میخواهد نظام سیاسی سوریه را سرنگون کند اما نمیداند در آینده چه خواهد شد. به همین دلیل او در روزهای اخیر برای بستن دهان منتقدان و اپوزیسیون داخلی، بدون آنکه بتواند به فرصتهای سقوط نظام سیاسی سوریه برای کشورش اشاره کند، صرفاً خروج اسد از دمشق و ورود جولانی به آن را دستاورد خود معرفی کرده است. ترکیه امروز در موقعیت حساسی قرار گرفته که بدون فرصتی قابل توجه، تنها هزینههای سنگینی برایش خواهد داشت. در ادامه این گزارش به هزینههای سنگین و رو به افزایش ترکیه در سوریه اشاره شده است.
1. هزینههای سیاسی
دیدگاههای اسلامی رادیکال در ادلب که مجاور مرزهای جنوبی ترکیه است، میتواند تبعاتی برای این کشور داشته باشد، به ویژه آنکه در ترکیه به طور سنتی جمعیتی از عربها نیز حضور دارند. این اقلیت 4 تا 6 درصد جمعیت ترکیه یا حدود 5 میلیون نفر را شامل میشود. همسر رجب طیب اردوغان و ابراهیم کالین، رئیس سازمان اطلاعات ترکیه هردو از اقلیت عربتبار ترکیهاند.
اسلامگرایان رادیکال که بر سوریه دست یافته و منشأشان ادلب است، میتوانند در میانمدت و بلندمدت اثرگذاری بدی بر ترکیه داشته باشند و اگر در ارتباط با ارکان سیاسی و جامعه ترکیه، دیدگاههای خود را به آنها منتقل کنند، این کشور نیز رادیکالیسم را تجربه خواهد کرد.
از سوی دیگر باید توجه داشت، بخش بزرگی از مهاجران سوری با وجود سرنگونی نظام سیاسی سوریه در ترکیه خواهند ماند. این مهاجران نه بهخاطر ضدیت با نظام سیاسی سوریه و یا ترس از انتقامجوییها، بلکه به دلیل ناامنی عمومی و بحران اقتصادی به ترکیه آمدهاند و شاید طرفداران و نظامیان نظام سابق هم در میان آنها به وفور یافت شوند.
بر همین اساس امروزه نزدیک به 10 میلیون عرب و عربتبار در ترکیه زندگی میکنند که احتمال میرود با رخ دادن فروپاشی اجتماعی در سوریه، تعداد آنها بازهم افزایش یابد. در فقدان امکان بازگرداندن آنان به سوریه و یا تخلیهشان به سمت اروپا، ترکیه ناگزیر از تحمل آنان برای مدتزمانی طولانی خواهد شد.
خطر جدی به لحاظ سیاسی، تولید نمونههای مشابه با تحریرالشام در ترکیه است. قطعاً با توجه به آزادی بیشتر و رواج فرآیندهای دموکراتیک در ترکیه، آنها اسلحه به دست نخواهند گرفت، اما رادیکالیسمشان میتواند صحنه سیاسی این کشور را عرصه آشوب و تندروی کند.
ترکیه در ادلب برای تحریرالشام یک حکومت محلی ایجاد کرده بود تا آنها برای تسلط بر سوریه یا اقلیمسازی ادلب آماده شوند. این مسئله نشان میدهد آنها با توجه به سابقه دولتداری با فنون سیاسی آشنا شده و ارتباطات درهمتنیدهای نیز با مقامات و جامعه ترکیه یافته باشند.
نهادهای دولتی و اسلامگرایان ترکیه در آینده تحتتأثیر دیدگاههای تحریرالشام و تفکرات سلفیگرایانه قرار میگیرند که لازمه تشکیل لابی حاکمان فعلی دمشق در آنکاراست.
2. هزینههای اقتصادی
به نظر میرسد هزینه اداره استان ادلب در شمال سوریه را قطر تقبل کرده و ترکیه در حوزه پشتیبانی عمل میکند. هزینههای چنین حکومتی از جنبههای مختلف، ورای اداره معمول یک استان بود.
جمعیت ادلب در سالهای اخیر شامل 2 میلیون و 400 هزار نفر محلی بوده که علاوه بر آن یک میلیون و 300 هزار نفر نیز از استانهای دیگر به آنجا آمده بودند. از این میزان یک میلیون و 200 هزار نفر در اردگاههایی نزدیک مرز ترکیه زندگی میکنند. این افراد اغلب از مخالفان اسد و خانوادههایشان هستند. جمعیت کلی این استان امروزه تقریباً نزدیک به 4 میلیون نفر است.
تأمین غذا، دارو و خدمات عمومی برای ساکنان، بخشی از هزینههای ایجاد دولت خودگردان در ادلب توسط ترکیه و قطر بود. در میان ساکنان، به طور تخمینی 70 تا 80 هزار فرد مسلح هم حضور داشتند که ماهانه صدها دلار دستمزد میگرفتند.
در کنار تأمین معیشت و امکانات برای ساکنان و افراد مسلح، هزینههای نگهداری نظامی از ادلب هم بالا بود. در اطراف این استان، نیروهای ارتش سوریه و ارتش روسیه حضور داشتند که در سال 2019 موفق شده بودند تقریباً یکسوم جنوبی این استان را از وجود تروریستها پاکسازی کنند. استقرار نظامی سنگین در اطراف ادلب، هزینههای گستردهای به تروریستها تحمیل میکرد. قطعاً ترکیه خود از پس تمام هزینههای نگهداری ادلب برنمیآمد و احتمالاً سهم بزرگی از هزینهها را قطر پرداخت میکرده است.
ادلب بزرگترین و پرجمعیتترین منطقه تحت کنترل ترکیه و تروریستهای وابسته به این کشور در سوریه است، اما تنها مورد نیست. ترکیه کمی آنطرفتر از ادلب و در شمال حلب، یک نوار مرزی دیگر را هم کنترل میکند.
اگر در نیمه غربی شمال سوریه، تحریرالشام سردسته تروریستهای وابسته به ترکیه است، در نیمه شرقی شمال سوریه، این گروه تروریستی موسوم به «ارتش ملی سوریه» است که تحت اراده آنکارا فعالیت میکند. در مقابل تحریرالشام که با دولت سوریه مبارزه میکرد، ارتش ملی سوریه علیه کردها میجنگید.
هزینه تأمین نیازهای ادلب و نوار مرزی در شمال سوریه برای ترکیه کمرشکن بود و از این پس آنکارا مسئول معیشت و هزینههای مناطق گستردهتری از این کشور است. امروزه بیشتر از 15 میلیون نفر در مناطق تحت تصرف تروریستهای وابسته به ترکیه زندگی میکنند. به معنای دیگر، هزینه فعالیتهای برونمرزی ترکیه دستکم سه برابر خواهد شد. اگر قطر در نگهداری از ادلب مبالغی در اختیار ترکیه قرار میداد، باید دید آیا میزان کمکهایش را به همین نسبت سه برابری افزایش خواهد داد یا نه.
3. هزینههای نظامی
ارتش ترکیه به طور گستردهای در شمال سوریه و عراق استقرار دارد. یگانهای ارتش ترکیه همراه با زرهپوشها، تانکها، توپخانه، پهپادها و بالگردهای خود در این مناطق مستقر شده و پایگاههای دائمی ایجاد کردهاند. تخمینها نشان میدهد ترکیه در سوریه 10 هزار نیرو و در عراق بین 5 تا 10 هزار نیرو دارد. مجموع این تعداد به 20 هزار نفر میرسد.
هزینه نگهداری این میزان از نیرو که معادل یک لشکر کامل است، شامل موارد زیادی مانند ایجاد پایگاههای نظامی مستحکم، تأمین امنیت محیط چند کیلومتری اطراف آنها که نیازمند نصب تجهیزات مراقبتی و پرواز مداوم پهپادهاست، نقل و انتقالات گسترده و گران هوایی و استفاده مداوم از مهمات و سلاحها برای مقابله با گروههای محلی میشود. با توجه به بغرنج شدن اوضاع امنیتی در شرق سوریه و تهییج ترکیه برای گسترش حضور نظامی مستقیم در سوریه، آنکارا باید بودجه بیشتری را برای امور نظامی در خارج از مرزهای خود اختصاص دهد.
4. هزینههای اجتماعی
از جمعیت تقریباً 25 میلیون نفری سوریها، بین 5 تا 7 میلیون نفر به دنبال جنگ از کشورشان خارج شدهاند. این جمعیت معادل یکچهارم تا یکسوم سوریه است. احتمال بالایی وجود دارد که به دنبال تسلط تروریستها بر حکومت که از هم گسیختگی امور را در پی دارد، وضعیت اقتصادی بیشتر از گذشته رو به وخامت برود.
گفته میشود یکی از دلایل فروپاشی سریع نظام سیاسی سوریه، مشکلات اقتصادی بود. به عنوان نمونه حقوق نظامیان سوریه به ماهانه 25 دلار میرسید که کمتر از حداقل هزینه ماهانه برای زندگی بود. پیشبینی میشود به دنبال فروپاشی نظام سیاسی و در پیامد آن، یک فروپاشی اجتماعی با چاشنی مشکلات اقتصادی و امنیتی رخ دهد.
در این صورت، میلیونها سوری آواره خواهند شد. این جمعیت راهی جز اسکان در کشورهای همسایه ندارند. از میان همسایگان، لبنان و اردن وضعیت اقتصادی مناسبی ندارند و مهاجرت به عراق نیز دشوار است. مناطق شرقی سوریه تحت تأثیر کردها، ارتش آمریکا و داعش است و از این رو وضعیت امنیتی اجازه مهاجرت در تعداد بالا به عراق را نمیدهد؛ چه اینکه پس از پشت سر گذاشتن مسیر طولانی شرق سوریه، غرب عراق نیز تا حدی ناامن است. همچنین رسیدن به مرزهای عراق به معنای اسکان نیست زیرا جمعیتهای انبوه آوارگان باید به مناطق مرکزی و جنوبی عراق حرکت کنند که امکانپذیر نیست. در مقابل ترکیه اقتصاد و امنیت بهتری داشته، دسترسی به آن از سوریه آسانتر است و آوارگان میتوانند بلافاصله پس از ورود به خاک آن، در شهرهای مرزیاش ساکن شوند.
5. هزینههای بینالمللی
به طور آشکاری مسئولیت سقوط نظام سیاسی سوریه و تبعات اقدامات تحریرالشام بر عهده ترکیه است. روز پنجشنبه هفته گذشته «هاکان فیدان»، وزیر خارجه و «ابراهیم کالین»، رئیس سازمان اطلاعات ترکیه به دمشق سفر کرده و به طور نمادین از مسجد اموی بازدید کردند. آنها با این سفر رسماً خود را در جایگاه متولی امور نشاندند.
هرگونه مشکل مردمی، اقتصادی، سیاسی و امنیتی در سوریه و تقویت تروریسم به ترکیه مربوط خواهد شد. از این رو جامعه بینالملل همانطور که پاکستان را مسئول فروپاشی نظامی سیاسی و اغتشاش در افغانستان تشخیص داد، ترکیه را نیز درباره مشکلات آتی سوریه مقصر خواهد شناخت.
6. هزینههای حیثیتی
سقوط نظام سیاسی سوریه تاکنون هزینههای حیثیتی زیادی برای ترکیه داشته و باعث شده این کشور متهم به همکاری با رژیمصهیونیستی و پادویی برای آمریکا شود.
در وهله اول، تنها ساعاتی پس از اجرایی شدن آتشبس میان لبنان و رژیمصهیونیستی، تروریستهای وابسته به ترکیه به حلب حمله کرده و توافقات آتشبس را نقض کردند. این اقدام ترکیه تلاشی برای تضعیف مقاومت لبنان در برابر صهیونیستها در طول آتشبس ارزیابی شد؛ هرچند تبعات این همکاری برای حیثیت ترکیه سنگین بود اما اتفاق بعدی اوضاع را بدتر کردند.
دومین ضربه حیثیتی به ترکیه، اقدامات سنگین رژیمصهیونیستی علیه سوریه با سکوت رضایتبخش تروریستهای وابسته به ترکیه و همچنین خود آنکارا بود. رژیمصهیونیستی با بمبارانهای شدید، داراییهای نظامی سوریه را منهدم کرد که به نابودی تمام نیروی هوایی، پدافند هوایی، نیروی دریایی و قوای موشکی این کشور منجر شد. همزمان نیروهای ارتش رژیمصهیونیستی سه مرحله پیشروی زمینی در خاک سوریه انجام دادند. آنها در ابتدا منطقه حائل در جولان را تصرف کرده و در گام بعدی تمام جولان تحت کنترل سوریه را اشغال کردند. صهیونیستها در مرحله سوم به نزدیکیهای دمشق رسیدهاند. گفته میشود یگانهای پیشرو ارتش رژیمصهیونیستی که در استان ریف دمشق مستقر شدهاند، فاصلهای کمتر از 20 کیلومتر با مرکز پایتخت دارند.
هنوز مشخص نیست ترکیه چه دستاوردی از سقوط نظام سیاسی سوریه کسب کرده است، اما مشخص شده بیشترین استفاده ظاهری را تاکنون رژیمصهیونیستی و «بنیامین نتانیاهو»، نخستوزیر آن کسب کردهاند.
استفاده رژیمصهیونیستی از فرصت نابودی نظامی سیاسی سوریه، یک جنبه از ضربه به حیثیت ترکیه است. مردم سوریه که به دلیل نقش ترکیه در نابودی کشورشان دل خوشی از آن ندارند، با مشاهده جنایات تروریستها و از هم گسیختگی امور، تظاهرات علیه تروریستها را آغاز کردهاند. طی روزهای گذشته این تظاهرات از دمشق گرفته تا حمص و حتی ادلب برگزار شده است. رسانههای پشتیبان تروریستها تلاش کردهاند این تجمعات و اعتراضات را اغلب و به دروغ، جشن سقوط نظام سیاسی سوریه جا بزنند.
7. هزینههای داخلی
افزایش تعداد کشتهها، هزینههای نظامی، اختصاص منابع مالی برای حمایت از تروریستها و مواردی از این دست میتواند به بروز مخالفتهای داخلی در ترکیه منجر شود. اردوغان طی روزهای اخیر تلاش کرد با اعلام سقوط نظام سیاسی سوریه بهعنوان دستاورد خود، به مخالفان داخلی حضور نظامی و نیابتی ترکیه در سوریه پاسخ دهد. نوع پاسخها و استدلالهای اردوغان نشان میدهد این فشارها به میزانی بودهاند که رئیسجمهور ترکیه تند و برافروخته به آنان تاخته است.
اردوغان در جریان یکی از سخنرانیهای خود اعلام کرده است: «رهبران اپوزیسیون ترکیه همیشه میپرسند که ترکیه در سوریه چه میکند؟» او در ادامه تحولات سوریه را بهعنوان دستاوردی برای خود معرفی کرده و خطاب به مخالفان گفته است: «بشار اسد، رهبر سوریه در حال حاضر کجاست؟ و مخالفانی که ما از آنها حمایت کردیم، کجا هستند؟»
رئیسجمهور ترکیه درباره سوریه همچنان جوابی قانعکننده به مخالفان داخلی نداده است. مخالفان داخلی به دنبال خلع اسد یا نشاندن رهبر تروریستها بر کرسی حکومت سوریه نبودند، بلکه استدلال میکردند ترکیه برای حمایت از تروریستها هزینههای همهجانبه سنگینی را متحمل میشود اما درنهایت نیز توفیقی نخواهد یافت.
اردوغان نیز به دلیل خالی بودن دستش از استدلالهای مؤثر، به سقوط اسد و روی کارآمدن جولانی بهعنوان دستاورد خود اشاره کرده است.
8. هزینههای منطقهای
ترکیه با دخالتهای خود و اشغال خاک یک همسایه، نظام سیاسی آن را ساقط کرده است. سوریه تنها همسایه ترکیه و تنها دولتی که در شعاع تأثیر این کشور قرار میگیرد، نیست. فعالیتهای ترکیه در سالهای اخیر به شدت برای کشورهای منطقه گران تمام شده است. بر همین اساس، بلوک امارات و عربستان در همراهی با مصر در مقابل بلوک ترکیه و قطر در منطقه صفآرایی کرده است. از سوی دیگر محور مقاومت نیز با وجود ارتباطات با ترکیه، وقایع سختی را پشت سر گذاشته است. اشغال شمال سوریه و عراق توسط ترکیه، نشاندهنده رقابت زیانبار و غیراصولی آنکارا با دولتهای مجاور خود است.
اگر دولت ترکیه بهعنوان یک دولت هیمنهگر شناخته شود، یکی از تبعات آن شکلگیری ائتلافهای ضدترکیهای و تلاش دیگران برای دخالت در این کشور خواهد بود. برخی معتقدند در جریان رقابتهای منطقهای میان امارات و ترکیه بود که ابوظبی در جریان کودتای 2016 ترکیه تلاش کرد اردوغان را سرنگون کند.
منبع: روزنامه فرهیختگان
دیدگاه تان را بنویسید