مسیر صهیون برای سوریه سازی ایران/ نقشه پلکانی اسرائیل برای رسیدن به ایران ؟
اسرائیل که روزی با رویای تبدیل شدن به "قطب اقتصادی غرب آسیا" از طریق پروژههای عادیسازی روابط با کشورهای منطقه، بهویژه عربستان سعودی، برنامهریزی میکرد، اکنون درگیر بزرگترین بحرانهای داخلی و منطقهای خود است. طوفان الاقصی نهتنها این رؤیا را به چالش کشید، بلکه اسرائیل را در موقعیتی قرار داد که اولویت اولش، بازگرداندن آوارگان از شمال سرزمینهای اشغالی و آزادی اسرای خود از دست حماس شده است.
اسرائیل که روزی با رویای تبدیل شدن به "قطب اقتصادی غرب آسیا" از طریق پروژههای عادیسازی روابط با کشورهای منطقه، بهویژه عربستان سعودی، برنامهریزی میکرد، اکنون درگیر بزرگترین بحرانهای داخلی و منطقهای خود است. طوفان الاقصی نهتنها این رؤیا را به چالش کشید، بلکه اسرائیل را در موقعیتی قرار داد که اولویت اولش، بازگرداندن آوارگان از شمال سرزمینهای اشغالی و آزادی اسرای خود از دست حماس شده است. هدف اسرائیل این بود با تبدیل شدن به یک قدرت اقتصادی و سیاسی در منطقه به سراغ ایران بیاید ولی طوفان الاقصی نه تنها آرزوهای اقتصادی تلآویو را برباد داد بلکه به اعتبار سیاسی این رژیم چنان ضربه ای زد که علاوه بر تظاهرات میلیونها نفر علیه اسرائیل حتی نخست وزیر رژیم صهیونیستی در محاکم بین المللی محکوم شد. اما هدف اسرائیل برای ضربه زدن به ایران از بین نرفت بلکه به یک برنامه پلکانی برای تضعیف محور مقاومت و آمادهسازی حمله به ایران تبدیل شد.
چگونه استراتژی توسعه اقتصادی رژیم صهیونیستی تغییر کرد؟
با پیچیدهتر شدن معادلات منطقهای و تغییر توازن قدرت، اسرائیل از مسیر دیپلماسی و پروژههای اقتصادی مانند کریدور "آیمک" فاصله گرفت و بر راهبردهای نظامی و امنیتی متمرکز شد. طوفان الاقصی بهعنوان یک نقطه عطف استراتژیک، اسرائیل را از آرزوی تبدیل شدن به قطب اقتصادی منطقه به بازنگری در اولویتهای امنیتی سوق داد. این رخداد، ضمن برهم زدن محاسبات اسرائیل در مسیر عادیسازی روابط با کشورهای عربی، نیاز به واکنش قاطع و بازدارنده را در اولویت قرار داد. اسرائیل که زمانی رویای تسلط اقتصادی بر غرب آسیا را از طریق همکاریهای منطقهای در سر داشت، بعد از طوفان الاقصی به مدیریت بحرانهای امنیتی داخلی و منطقهای مشغول شد و به جای دیپلماسی نرم و اقتصادی، ابزارهای سختافزاری و عملیاتهای نظامی جایگزین شدند تا تهدیداتی مانند حماس، حزبا... و محور مقاومت خنثی شوند. این تغییر مسیر، نشاندهنده واقعیتی است که در آن امنیت برای اسرائیل بر توسعه اقتصادی پیشی گرفته و این رژیم را به سمت اجرای نقشهای پلکانی برای مهار تهدیدات منطقهای سوق داده است؛ راهبردی که بازتابدهنده نگرانیهای عمیق از تحولات اخیر و اهداف بلندمدت این رژیم در منطقه است و از آن جا اسرائیل تمام این تهدیدات را ناشی از حضور قدرتمند ایران در منطقه می داند آخرین پله این نقشه را ضربه اساسی به ایران طراحی کرده است.
نقشه پلکانی؛ از لبنان تا ایران
شوک به حزبا... لبنان
اسرائیل در چارچوب راهبرد نظامی خود برای تضعیف محور مقاومت، عملیاتهای پیچیده و هدفمندی را علیه حزبا... لبنان طراحی و اجرا کرد. این رژیم در گام نخست، با یک حمله اطلاعاتی-عملیاتی، پیجرها و مراکز ارتباطی حزبا... را هدف قرار داد و تعدادی از فرماندهان ارشد این گروه را به شهادت رساند یا مجروح کرد. این اقدام، شوک بزرگی به ساختار عملیاتی و فرماندهی حزبا... وارد کرد و بخشی از برنامه اسرائیل برای تضعیف بدنه این گروه بود. پس از آن، تلآویو وارد فاز ترورهای هدفمند شد و رهبران ارشد حزبا... را یکییکی از میدان خارج کرد. این اقدامات، همراه با حملات سنگین به زیرساختهای استراتژیک جنوب لبنان، نشاندهنده تلاش اسرائیل برای بهزانو درآوردن حزبا... و کاهش نفوذ این گروه در منطقه بود. اما پاسخ حزبا... سریع و سهمگین بود؛ این گروه با انجام ضدحملات دقیق و مؤثر، خسارات سنگینی به اسرائیل وارد کرد و نهایتاً توانست تلآویو را مجبور به پذیرش آتشبس کند.
تضعیف و عقیمسازی سوریه
اسرائیل در ادامه اجرای نقشه پلکانی خود برای مهار محور مقاومت، تمرکز ویژهای بر سوریه داشته است. هرچند ارتباط مستقیم این رژیم با گروههای تکفیری همچون "تحریرالشام" هنوز اثبات نشده، اما رفتار این گروهها بهطور چشمگیری با اهداف اسرائیل همخوانی دارد. نابودی زیرساختهای نظامی و امنیتی سوریه، اولویتی استراتژیک برای تلآویو است که بهصورت مستقیم و غیرمستقیم بعد از سقوط دولت بشار اسد دنبال شده است. پس از فروپاشی حکومت بشار اسد، اسرائیل با سرعت عمل کمنظیری زیرساختهای نظامی و مراکز پژوهشی سوریه را هدف قرار داد. این اقدامات شامل حملات هوایی به تأسیسات استراتژیک و حتی ترور دانشمندان سوری مانند دکتر حمدی اسماعیل ندی بود. هدف از این اقدامات روشن است: عقیمسازی کامل سوریه از توانمندیهای دفاعی و جلوگیری از بازسازی ظرفیتهای استراتژیک در برابر تهدیدات آینده. این راهبرد، بخشی از یک برنامه گستردهتر است که هدف نهایی آن، محاصره ایران و تضعیف حلقههای محور مقاومت است. اسرائیل تلاش دارد با استفاده از خلأهای قدرت در کشورهای منطقه و تقویت جنگهای نیابتی، فضایی ایجاد کند که در آن، هیچگونه تهدید معناداری از سوی همسایگانش متوجه این رژیم نباشد.
عراق در تیررس صهیونها
اسرائیل پس از اجرای بخشهای اولیه نقشه پلکانی خود در لبنان و سوریه، اکنون به نظر میرسد که نگاه خود را به سمت عراق معطوف کرده است. عراق، کشوری که در سالهای اخیر از پیامدهای جنگ، اختلافات داخلی و نفوذ خارجی رنج برده، اکنون به حلقهای ضعیف در محور مقاومت تبدیل شده است و فرصتی مناسب برای اهداف راهبردی اسرائیل به شمار میرود. با توجه به این شرایط، اسرائیل به دنبال بهرهبرداری از اختلافات قومی و مذهبی داخلی در عراق و همچنین نفوذ در گروههای خاص است. این اقدامات میتواند شامل حمایت از گروههای مسلح، ایجاد تنشهای داخلی، و حتی حملات مستقیم به زیرساختهای استراتژیک باشد. هدف اصلی این تلاشها، تضعیف توان عراق در حمایت از ایران در هرگونه تقابل احتمالی آینده است. در این میان، عراق به دلیل موقعیت ژئوپلیتیکیاش، به عنوان یک حلقه کلیدی در محور مقاومت شناخته میشود. هرگونه تضعیف عراق، تأثیری مستقیم بر توانایی ایران در حفظ و گسترش نفوذ خود در منطقه خواهد داشت. این راهبرد اسرائیل بخشی از برنامه بلندمدت این رژیم برای محاصره استراتژیک ایران و از بین بردن همپیمانان منطقهای آن است.
اعتراف به سوریه سازی ایران توسط صهیونیستها
سردبیر سابق رادیو اسرائیل در اظهاراتی بیسابقه، از برنامهای چهارمرحلهای برای تضعیف و تجزیه ایران پرده برداشته است. بر اساس این اعتراف، اسرائیل در تلاش است بعد از بین بردن بازوهای مقاومت در منطقه ، ایران را از یک قدرت منطقهای به مجموعهای از دولتهای ضعیف و وابسته تبدیل کند. این طرح شامل چهار مرحله اصلی است:
آشوب خیابانی
در این مرحله، هدف ایجاد ناآرامیهای داخلی و برهم زدن نظم اجتماعی در ایران است. اسرائیل با استفاده از ابزارهای جنگ نرم و رسانه، تلاش میکند نارضایتیهای عمومی را تشدید کرده و فضای داخلی کشور را به سوی بیثباتی سوق دهد.
حمله نظامی
سردبیر سابق رادیو اسرائیل تأکید کرده که پس از ایجاد آشوب داخلی، حملات نظامی هدفمند علیه زیرساختهای حیاتی ایران در دستور کار قرار میگیرد. این حملات با هدف تضعیف توان دفاعی و نظامی ایران طراحی شده است.
تضعیف ساختاری
مرحله سوم این نقشه شامل اعمال تحریمهای شدیدتر، انزوای بینالمللی و فشارهای دیپلماتیک است. هدف از این مرحله، تحلیل رفتن ساختارهای اقتصادی و حکومتی ایران و کاهش تابآوری کشور در برابر فشارهای خارجی است.
تجزیه ایران
مرحله نهایی این برنامه، تجزیه ایران به بخشهای کوچکتر از طریق تحریک اقلیتهای قومی و مذهبی و حمایت از جنبشهای جداییطلب است. هدف اصلی، از میان بردن قدرت مرکزی ایران و تبدیل آن به دولتهایی ضعیف و غیرمؤثر است.
این اعتراف صریح نشان میدهد که اسرائیل از هیچ تلاشی برای دستیابی به اهداف راهبردی خود علیه ایران دریغ نمیکند. آگاهی عمومی و تقویت انسجام ملی، مؤثرترین راه برای مقابله با چنین طرحهایی است همانطور که در طول سالیان متمادی خطرهایی بزرگ تر از این را مردم و نظام با همراهی هم دفع کردند.
خراسان
دیدگاه تان را بنویسید