تلاش اروپا برای کاهش نفوذ ایران در سوریه
کارشناس مسائل بین الملل با اشاره به رقابت قدرتهای بزرگ در سوریه و تلاش برای تثبیت نفوذ خود، گفت: برخی از ملاحظات و اولویت های اروپا در سوریه در قالب تلاش برای کاهش نفوذ بازیگرانی چون روسیه و ایران در سوریه متبلور است.
باتوجه به تحولات شتابان و متعدد در مسائل منطقه و عرصه بین الملل و به خصوص پس از اتفاقات اخیر در سوریه و آغاز اقدامات دیپلماتیک برخی کشورهای اروپایی با دمشق و از سوی دیگر مشخص شدان تقریبی زمان دور دوم نشست میان ایران و سه کشور اروپایی و اهمیت این موضوع با در نظر گرفتن این نکته که به ۲۰ ژانویه و روی کار آمدن دونالد ترامپ در کاخ سفید هم نزدیک میشویم، با «نوید کمالی» کارشناس مسائل بین الملل هم گفتوگویی تفصیلی انجام دادیم.
متن کامل مصاحبه به شرح زیر است:
ارتباطات و تعاملات کشورهای اروپایی و مقام های اتحادیه اروپا با دولت سوریه در حال انجام است. با توجه به اینکه در ۱۴ سال گذشته، کشورهای اروپایی رویکردی انفعالی در قبال سوریه داشتند، اکنون این سوال مطرح است که اولویتها و دغدغههای اروپا در قبال سوریه جدید چیست؟
کشور سوریه و خاصه بحران داخلی این کشور که از آن در قالب جنگ داخلی یاد میشود به واسطه نقش کانونی آن در تحولات پرشتاب غرب آسیا همواره به عنوان یکی از پیچیدهترین و چالشبرانگیزترین پروندههای مرتبط با سیاست خارجی مورد توجه بوده است. این بحران، که در طول بیش از یک دهه گذشته شاهد فراز و نشیبهای بسیاری بوده، به طور مداوم توجه بازیگران منطقهای و بینالمللی را به خود جلب کرده است.
در هفتههای اخیر و پس از سقوط حکومت خاندان اسد، با تغییرات ملموس در معادلات میدانی و سیاسی سوریه رو برو شدهایم لذا با توجه به اهمیت این واقعه و تاثیر آن بر معادلات آینده منطقه قدرتهای غربی به سرعت تحرکات خود را برای ایجاد ارتباط با حاکمان جدید دمشق آغاز کردند.
اعزام هیئتهایی دیپلماتیک اروپایی به دمشق، در کنار ایفای نقش فعالتر اتحادیه اروپا در این زمینه، نشاندهنده رویکردی جدید از سوی اروپا نسبت به سوریه است که با انفعال نسبی این کشورها در سالهای گذشته تفاوت دارد. این تغییر رویکرد را میتوان ناشی از عوامل متعددی دانست. از یک سو، نگرانیهای امنیتی فزاینده، به ویژه در زمینه مهاجرت و تروریسم، که ناشی از تداوم بحران سوریه در قالبی جدید است، کشورهای اروپایی را وادار به اتخاذ مواضع فعالتری کرده است. از سوی دیگر، اروپا به دنبال ایفای نقشی مؤثرتر در بازسازی سوریه و همچنین افزایش حضور و نقش آفرینی در معادلات آینده این کشور است.
این تلاشها، نه تنها از جنبههای انسانی و اخلاقی قابل توجیه هستند، بلکه از دیدگاه ژئوپلیتیکی نیز برای اروپا حائز اهمیت هستند. رقابت قدرتهای بزرگ در سوریه و تلاش برای تثبیت نفوذ خود در این کشور، موجب شده تا اروپا نیز با حضور فعالتر در این عرصه، به دنبال تأمین منافع خود باشد و از تاثیرگذاری بیش از حد سایر بازیگران بکاهد. این دغدغهها، در کنار تلاش برای کاهش نفوذ بازیگرانی نظیر روسیه و ایران در سوریه، مجموعه ای از اولویت ها و ملاحظات اروپایی را در قبال این کشور شکل داده است.
خانم کالاس، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، اظهاراتی داشتهاند مبنی بر اینکه ایران و روسیه در تحولات پس از بهار اسد در سوریه دیگر جایگاه سابق را ندارند. به نظر شما این موضعگیری تا چه حد میتواند بیانگر رویکرد کلی اروپا نسبت به جایگاه ایران در منطقه باشد، بهویژه پس از تحولات مربوط به ۷ اکتبر؟ همچنین، با توجه به اینکه معمولاً پروندههای منطقهای بستری برای گفتوگو و همکاری میان ایران و اروپا بوده است، آیا تغییر خاصی در این رویکرد از سوی اروپاییها مشاهده میشود؟
اظهارات اخیر خانم کایا کالاس، مسئول سیاست خارجی اتحادیه اروپا، در مورد عدم جایگاه ایران و روسیه در سوریه، نمایانگر بخشی از دیدگاه اروپا نسبت به نقش این دو کشور در منطقه است. این موضع گیری، تا حد زیادی با تحولات اخیر در غرب آسیا و به ویژه پس از تحولات هفتم اکتبر مرتبط است اما هفت اکتبر مسئله اصلی اروپاییها نبوده و نیست! نگرانیهای فزاینده اروپا در مورد نقش منطقهای پر رنگ کشورمان، بهویژه پس از تحولات اخیر، موجب شده تا برخی کشورهای اروپایی، کشورمان را به عنوان یک مانع جدی بر سر شکلگیری نظم مطلوب اروپایی و آمریکایی در غرب آسیا تلقی کنند و در نتیجه، تلاش کنند تا در پی سقوط حکومت اسد به ظن خود از نفوذ ایران در سوریه و سایر مناطق همجوار بکاهند.
این در حالی است که در گذشته، پروندههای منطقهای میتوانستند موضوعی برای گفتوگو و همکاری میان ایران و اروپا، بر اساس منافع مشترک باشند. با این حال، به نظر میرسد که تغییر در معادلات قدرت در منطقه، همراه با تحولات اخیر، موجب ایجاد تغییراتی در این رویکرد شده است که این مسئله ناشی از سوء برداشت غربیها نسبت به ظرفیتهای کشورمان است.
باید به این نکته توجه داشت که اکنون، شاهد اختلاف نظرها و تنشهایی در روابط ایران و اروپا هستیم که این امر بر آینده همکاریهای احتمالی دو طرف تاثیر گذار است اما الزاماً اروپا را نباید بازیگری مستقل از آمریکا در نظر گرفت چرا که بر اساس تجربیات گذشته اروپا در عمل در نقش نیروی نیابتی کاخ سفید در مواجهه با کشورمان عمل میکند!
با این وجود، لازم به ذکر است که دیدگاه های متفاوتی در بین کشورهای عضو اتحادیه اروپا در مورد نقش منطقهای کشورمان وجود دارد و لزوما اظهارات خانم کالاس را نمیتوان و نباید نماینده موضع کلی اتحادیه اروپا دانست. لذا، پیچیدگی و ظرافت این مسئله نیازمند بررسی حرکات و کنشهای اروپا در هفتههای پیش رو خصوصاً پس از استقرار ترامپ در کاخ سفید است.
دور اول گفتگوها میان ایران و سه کشور اروپایی اخیراً برگزار شد و خبرهای منتشرشده نشان میدهد که موضوعات مختلفی در دستور کار قرار داشته است. این گفتگوها در حد مذاکرات اولیه و بدون نتیجهگیری بوده و برای دور دوم نیز تاریخی تعیین شده که گفته شده در اواخر دیماه برگزار خواهد شد. به نظر شما مهمترین چالشهای پیش روی این دوره گفتگوها چیست؟
مذاکرات ایران و اروپا در دولت چهاردهم، در حالی آغاز شده است که در شرایط کنونی، چالشهای متعددی بر روابط دو طرف سایه افکنده است. مهمترین چالشهای موجود در این مذاکرات را میتوان در اختلاف نظرهای اساسی در مورد مسائل هستهای، حقوق بشر، و نقش منطقهای ایران خلاصه کرد.
تحولات اخیر در غرب آسیا، موجب تشدید این اختلافات شده و به نظر میرسد که دستیابی به توافق و حل این اختلافات، نیازمند اراده و انعطافپذیری از سوی هر دو طرف است. موضوع تحریمهای اقتصادی علیه کشورمان نیز همچنان به عنوان یکی از چالشهای مهم در این مذاکرات مطرح است. کشورمان خواستار رفع تحریمها است، در حالی که اروپا شرطهایی را برای رفع تحریمها مطرح میکند که دستیابی به توافق را دشوارتر میسازد. از سوی دیگر، مسائل مربوط به برجام و تعهدات دو طرف در قبال این توافق نیز از دیگر چالشهای مهم در این مذاکرات است.
به نظر می رسد که حل این چالشها و دستیابی به یک تفاهم مشترک، نیازمند گفتوگو و مذاکره جدی بین دو طرف است و در عین حال، نیازمند درک متقابل از نگرانیها و ملاحظات طرف مقابل نیز هست چرا کع در غیر این صورت، چشم انداز روشنی برای آینده روابط دو طرف وجود نخواهد داشت.
از تاریخ ۲۰ ژانویه، دونالد ترامپ دوباره به کاخ سفید بازخواهد گشت. در دوره اول ریاست جمهوری او، مسائل مربوط به برجام و رویکردهای متفاوت آمریکا و اروپا تأثیر زیادی بر روابط ایران و غرب گذاشت. حالا که ترامپ دوباره در مقام ریاستجمهوری است، این سوال مطرح میشود که چه تاثیری میتواند در روابط ایران و اروپا و همچنین ملاحظات اروپا داشته باشد؟
احتمال بازگشت دونالد ترامپ به کاخ سفید، میتواند تأثیرات قابل توجهی بر روابط اروپا با ایران داشته باشد. در دور نخست ریاست جمهوری ترامپ، اختلاف نظر بین آمریکا و اروپا در مورد برجام، موجب ایجاد تنشهای جدی در روابط دو طرف شد. در آن زمان، اروپا با خروج آمریکا از برجام مخالف بود و تلاش کرد تا این توافق را حفظ کند. بازگشت ترامپ به کاخ سفید میتواند منجر به تشدید فشارهای آمریکا بر کشورمان شود و این موضوع میتواند روابط اروپا با ایران را با چالشهای جدیدی مواجه کند. در این شرایط، اروپا با دو گزینه روبرو خواهد بود.
گزینه اول این است که با وجود فشارهای آمریکا، به دنبال حفظ برجام و روابط نسبتاً خوب با ایران باشد. گزینه دوم این است که به دلیل فشارهای آمریکا و نگرانیهای امنیتی، رویکرد سختگیرانهتری را در قبال کشورمان اتخاذ کند. ملاحظههای اروپا در این خصوص، احتمالاً ترکیبی از منافع اقتصادی، امنیتی و ژئوپلیتیکی خواهد بود.
اروپا به دقت تحولات مربوط به انتخابات آمریکا را دنبال خواهد کرد و بر اساس شرایط جدید، رویکرد خود در قبال کشورمان را مشخص خواهد کرد. به نظر می رسد که شرایط ژئوپلیتیکی پیچیده و سیال منطقه، موجب شده تا کشورهای اروپایی با دقت و تامل بیشتری به روابط خود با کشورمان و سایر بازیگران منطقه بنگرند.
دیدگاه تان را بنویسید