جدال میان حکیمان و پزشکان

کد خبر: 1247720

موجی از اختلاف نظر میان موافقان و مخالفان طب سنتی به راه افتاده است؛ موافقان می‌گویند طب سنتی ریشه در فرهنگ و دین ایرانی‌ها دارد و مخالفان که پزشکان هستند، معتقدند چنین طبی اساساً وجود ندارد در ادامه به بررسی دلایل پزشکان با آنچه در ایران طب سنتی، ایرانی یا اسلامی خوانده می‌شود، پرداخته شده است.

جدال میان حکیمان و پزشکان

حدود یک ماه پیش بود که خبر رسید حسین روازاده، «پزشکی» که از روش‌های «طب سنتی- اسلامی» برای درمان بیماران استفاده می‌کرد، توسط وزارت بهداشت از طبابت ممنوع شده است. او پیش از این درباره واکسن کرونا گفته بود: «واکسن وارداتی در صورت تزریق به مردم باعث مرگ آن‌ها می‌شود و حجامت، قطره حنظل، جوش شیرین راه درست برای درمان کرونا است.» پس از انتشار این سخنان، رئیس وقت هیئت مدیره نظام پزشکی تهران در نامه‌ای از دکتر روازاده خواسته بود در اسرع وقت با معرفی خود به دادستانی انتظامی سازمان نظام پزشکی، مستندات علمی اظهارات خود درباره کرونا را ارائه کند.

حسین روازاده ملقب به حکیم روازاده متولد ۱۳۳۵، یکی از معروف‌ترین مروجان طب سنتی در ایران است و هوادارانش او را پدر طب ایرانی-اسلامی می‌دانند. روازاده بسیاری از رویه‌های بهداشتی و تغذیه‌ای رایج را، توطئه «انگلیس»، «صهیونیست‌ها» یا «یهود» برای آسیب رساندن به مردم می‌داند و علاوه بر سخنرانی در جلسات هوادارانش در شهر‌های گوناگون، در صداوسیما و بعضی جلسات سخنرانی هم حضور داشته است؛ او مدیریت «مؤسسه پژوهشی- درمانی احیای طب جامع ایرانیان» و دبیرکلی «جامعه اسلامی حامیان کشاورزی ایران» را هم بر عهده دارد.

این ماجرا، دوباره موجی از اختلاف نظر را میان موافقان و مخالفان طب سنتی به راه انداخته است؛ موافقان می‌گویند طب سنتی ریشه در فرهنگ و دین ایرانی‌ها دارد و مخالفان که اغلب پزشکان سرشناس ایران هستند، معتقدند چنین طبی اساساً وجود ندارد؛ نمونه‌اش رضا ملک‌زاده، وزیر پیشین بهداشت که سال ۱۳۹۹، در یک سخنرانی گفت، طب سنتی، شبه‌علم است و سر و کاری با پزشکی ندارد. این متن، بازنشر آن سخنرانی است.

نگاه پزشک؛ گفتاری درباره شبه‌علم و رابطه‌اش با طب سنتی

شبه‌علم، اعتقادات یا فعالیت‌هایی است که ادعا می‌شود علمی و واقعی است و در ترازوی سنجش روش‌های علمی، بطلان آن آشکار است. شبه‌علم در مناطق و کشور‌های مختلف دنیا و در موارد بسیاری توسط برخی صاحبان قدرت‌های سیاسی یا اقتصادی حمایت می‌شود، زیرا ادامه حیات شبه‌علم، از جهات منافع آنهاست. شبه‌علم غالباً با ادعا‌های متناقض، اغراق‌آمیز یا ابطال‌ناپذیر مشخص می‌شود. برخورد متعصبانه به‌جای پاسخگویی سنجیده، آمادگی نداشتن برای همراهی با ارزیابی ادعا‌ها توسط سایر متخصصان، وجود نداشتن روش‌های نظام‌مند هنگام ایجاد فرضیه‌ها و تداوم فعالیت‌ها به‌رغم درست نبودن فرضیه‌ها از خصوصیات شبه‌علم است.

اگر به تاریخ علوم پزشکی نگاه کنیم، نشان می‌دهد آنچه ما امروز به‌عنوان پزشکی جدید در اختیار داریم و جامعه از آن بهره‌مند می‌شود حاصل تلاش و کوشش همراه با توجه و بصیرت علمی توسط گروهی محدود از پزشکان و محققان در طول تاریخ بوده است. بررسی دستاورد‌های پزشکی در طول تاریخ به‌ویژه برای نسل جوان پزشکان امروز، تلاش پسندیده‌ای است و می‌تواند موجب سرعت‌بخشیدن به پیشرفت دانش پزشکی شود.

نگاهی کنیم به وضعیت سلامت در یک قرن قبل؛ وقتی طب قدیم یا طب سنتی، مهمترین روش تشخیص و درمان بیماری‌ها در جهان و ایران بود. آن زمان، وضعیت بسیار اسف‌بار بود؛ شیوع بیماری‌ها، مرگ‌ومیر بالا در نوزادان و مادران و اغلب مردم، همچنین امید به زندگی ۳۰ سال بود. آنچه موجب شد امید به زندگی از بدو تولد در جهان ازجمله ایران، ۴۵ سال افزایش یابد و به ۷۶ سال در مردان و ۷۹ سال در زنان برسد، پیشرفت‌های علمی رشته پزشکی بود. آیا دستاورد‌های علمی سه‌دهه اخیر در علوم پایه پزشکی مانند بیوشیمی، ایمنی‌شناسی، ژنتیک و...، تحول عظیمی در شناخت بیماری‌ها ایجاد نکرده است؟ اگر دانشمندانی نظیر محمد زکریای رازی، سیداسماعیل جرجانی، ابوعلی سینا و... به یافته‌های نوین پزشکی آگاه می‌شدند، آنگاه بیماری‌ها را همچنان براساس همان روش‌ها درمان می‌کردند؟ یعنی ابن‌سینا که برای اولین‌بار در دنیا نوعی کارآزمایی بالینی را مطرح کرد، براساس همان اعتقادات عمل می‌کرد؟ جای بسی تأسف است که امروز گروهی از همکاران ما به طب سنتی برای درمان بیماری‌ها روی آورده‌اند و آن را تبلیغ می‌کنند. آیا دلیل این اقدام عجیب، کم بودن روحیه همکاری، نداشتن تفکر سازنده، نپرداختن به تحقیق و نوآوری نزد این گروه است؟

مطالعه تاریخ تحول در پزشکی مدرن و پویا برای محققان علوم پزشکی موجب امیدواری جدید برای پیشرفت علم پزشکی در آینده و رسیدن به هدف پزشکی دقیق است. یکی از مهمترین وظایف نسل جدید پزشکی ایران نقش‌آفرینی و مشارکت جدی در توسعه مرز‌های دانش پزشکی در سطح جهانی است. اساساً علم جدید پزشکی چطور خلق می‌شود؟ دو مثال می‌زنم؛ یکی تلاش گروهی از محققان پزشکی در دانشگاه آکسفورد در انگلستان است که نهایتاً منجر به قطعی‌شدن سرطان‌زا بودن سیگار در سال ۱۹۵۰ و بیانیه WHO در سال ۱۹۸۶ شد. مثال دیگر، داخلی است؛ تلاش گروهی از محققان پزشکی در دانشگاه علوم پزشکی تهران و سایر دانشگاه‌های علوم پزشکی که منجر به قطعی‌شدن سرطان‌زا بودن تریاک و تصویب آن توسط WHO شد. داستان سیگار هم وجود دارد؛ در پایان جنگ جهانی دوم، انگلیس بیشترین تعداد ابتلا به سرطان ریه را در جهان داشت و هیچ‌کس نمی‌دانست چرا. دکتر ریچارد دال، یک محقق برجسته انگلیسی ابتدا معتقد بود این افزایش ابتلا ممکن است به‌دلایل شغلی یا آسفالت جاده‌ها به‌دلیل وجود نوعی ماده سرطان‌زا در قیر باشد؛ دکتر دال و استادش دکتر هیل مطالعات متعددی کردند و نشان دادند که سیگار کشیدن نه‎تنها موجب سرطان ریه بلکه بسیاری از بیماری‌های دیگر می‌شود. حتی با وجود شواهد محکم، سال‌ها طول کشید تا پزشکان و سیاستمداران، این شواهد علمی را بپذیرند. در سال ۱۹۴۵ تقریباً تمام مردان انگلیسی سیگار می‌کشیدند؛ یعنی اگر سیگار نمی‌کشیدند، در حد یک استثنا بود. بیش از ۶۰ درصد پزشکان سیگار می‌کشیدند و این زمانی بود که هنوز معلوم نبود سیگار عوارض دارد یا سرطان‌زاست. دکتر دال، کارش را بر مطالعه عوارض سیگار گذاشت و مطالعه‌اش را درباره پزشکان انگلیس انجام داد. او روی حدود ۵۰ هزار پزشک برای ۵۰ سال کار کرد. مقاله‌ای هست که او در سال ۱۹۵۰ نوشته است؛ در این سال اعتقادش را براساس مطالعاتش اعلام کرد، ولی کسی باور نکرد تا اینکه او ۵۰ سال درباره پزشکان کار کرد تا سال ۲۰۱۴ که نتایج مطالعاتش را در مقاله‌ای منتشر کرد و این‌بار همه پذیرفتند و مصرف سیگار به‌شدت کاهش پیدا کرد و آقای ریچارد دال، لقب SIR گرفت و تبدیل به مهمترین اپیدمیولوژیست قرن ۲۱ شد. دانشگاه آکسفورد هیچ فردی را مثل این فرد در تاریخش و در قرن بیستم نداشت.

حالا ما هم کاری که در ایران انجام دادیم مربوط به گیاه خشخاش، با محصول تریاک است. خشخاش، گیاهی زیبا است که به‌عنوان قوی‌ترین داروی ضددرد شناخته شده است. درباره تریاک در فرهنگ ما مطالب زیادی وجود دارد؛ جالینوس، ابن‌سینا و... درباره مصارف تریاک نوشته‌اند. در سال ۱۹۷۰ میلادی، مطالعه‌ای که توسط دانشکده بهداشت دانشگاه تهران و موسسه ملی تحقیقات سرطان انجام شده، نشان داد که نقطه‌ای در شمال شرق ایران، محل بیشترین تعداد مبتلایان به سرطان مری در دنیاست.

مطالعاتی قبل از انقلاب صورت گرفت، اما با پیروزی انقلاب متوقف شد. این منطقه، جایی است که تریاک در آن کاشت، داشت و برداشت می‌شود. ما روی این موضوع از سال ۲۰۰۰ میلادی فعالیت کرده، از تجربه اولین تحقیقاتی که قبل از انقلاب شده بود استفاده و از محققان اولیه این موضوع دعوت به همکاری کردیم. با انواع دانشگاه‌های دنیا مثل تورنتو، کمبریج و... تیم قو‌ای درست کردیم تا این موضوع را مطالعه کنیم؛ نقشه ما برای بررسی یک نقشه ۲۰ ساله بود. ۲۰ سال ما روی ۵۰ هزار شرکت‌کننده در تحقیقات از شهر گنبد و ۳۳۶ روستا در شرق استان گلستان کار کردیم؛ از این ۵۰ هزار نفر، ۸ هزار نفر تریاک مصرف می‌کردند. وقتی آن‌ها گفتند تریاک می‌خوریم، ادرارشان را هم چک کردیم و...، بعد آن‌ها را ۲۰ سال پیگیری کردیم. نتیجه این مطالعه نشان می‌دهد که بین تریاک و سرطان، رابطه‌ای وجود دارد. شواهد علمی متعدد دیگری، بیش از ۱۰۰ مقاله علمی در معتبرترین مجله‌های دنیا از این مطالعه چاپ شده است. خلاصه‌اش این است که تریاک پیامد‌های منفی متعددی برای سلامت دارد؛ مرگ‌ومیر ناشی از بیماری‌های قلبی، سرطان مری، معده، لوزالمعده، مثانه، ریه و... از پیامد‌های مصرف آن است. بررسی‌های بیشتر نشان داد، از خالص تریاک -نه از ناخالصی‌هایش- ما موادی می‌توانیم جدا کنیم که در موش ایجاد سرطان می‌کنند؛ بنابراین شواهد سرطان‌زایی تریاک روز‌به‌روز بیشتر شد.

20 سال بعد از شروع کار ما، درنهایت سازمان جهانی بهداشت تصویب کرد که تریاک یک ماده سرطان‌زاست. البته درباره این موضوع، فقط ما کار نکردیم؛ در ایران در عرض ۵۰ سال گذشته محققان گوناگونی درباره اینکه تریاک ممکن است سرطان‌زا باشد، کار کرده‌اند. نتیجه همه این‌ها این است که می‌توانیم بگوییم، شما نمی‌توانی هر یافته‌ای که به ذهنت می‌آید، صبح که از خواب بیدار می‌شوی به‌عنوان فکت اعلام کنی و دارویش کنی و به مردم بدهی. ما به این می‌گوییم شبه‌علم. نیازمند ارتقاء، آگاهی و نگرش در گروه دانشگاهیان، سیاست‌گذاران، برنامه‌ریزان و عموم مردم هستم تا منجر به مطالعه فراگیر ملی شود و زمینه عوام‌فریبی را از بین ببرد. این مسئله ناشی از رهبران سیاسی بی‌تدبیر است. ما در ایران کسی را داشتیم که می‌گفت، یک دختر ۱۴ ساله در آشپزخانه، انرژی هسته‌ای تولید کرده است یا وزارت بهداشت را مجبور کرد که باید طب سنتی را در وزارت بهداشت بیاورد. این یک مصیبت است. الان در وبگاه‌های دانشگاه‌های تیپ یک کشور نوشته، حجامت برای درمان انواع بیماری، لاغری، رفع مشکلات عملکردی، یبوست، درد‌های زانو، قاعدگی و...؛ برای هرچه فکرش را بکنی، خوب است بدون اینکه هیچ تحقیق و بررسی‌ای انجام شود. هرکدام از این‌ها که مدعی‌اند باید بیایند کار تحقیقاتی و علمی کنند. یا استفاده از زالو برای درمان واریکوسیل؛ این در وبگاه دانشگاه تیپ یک کشور ما آمده است. مسئولان بروند نگاه کنند. این اعتبار دانشگاه را از بین می‌برد. وقتی یک ادعای کاملاً غیرعلمی می‌کنیم یعنی نادیده گرفتن حقوق مردم در بهره‌مندی از درمان‌های تاییدشده و صحیح. ما وقتی پزشکی مبتنی بر شواهد را نمی‌پذیریم، بدون آگاهی داریم به مردم ظلم می‌کنیم؛ این خطای بزرگی در تاریخ آموزش عالی پزشکی ایران است که مجدداً برای طب سنتی، دانشجو بگیریم. این دانشجو چه می‌خواهد یاد بگیرد؟ چه می‌خواهد بخواند؟ جالب است که می‌بینیم، برخی از آدم‌های حکیم را می‌آورند که به آن‌ها درس بدهند.

این آموزشی است که از تمام استاندارد‌های علمی، بیرون است. جالب است وقتی می‌گوییم کارآزمایی بالینی، این‌ها تعجب می‌کنند و می‌گویند شما روی مردم آزمایش می‌کنید؟ مگر می‌شود بدون کارآزمایی بالینی چنین کار‌های بزرگی کرد، حتی نمی‌توان گفت یک دارویی مفید است یا نیست. به صورت عوام‌فریبانه در رسانه‌ها و به‌اصطلاح در فضای‌مجازی می‌گویند، این آزمایش آمده و کارآزمایی بالینی اساس علم جدید است و بدون آن نمی‌شود کاری کرد. ما باید به اعتماد و اطمینان اساتید و دانشجویان دانشگاه‌های علوم پزشکی احترام بگذاریم و تلاش کنیم این سرمایه‌ها را ناامید نکنیم، همچنین بپذیریم که طب قدیم به تاریخ پیوسته؛ مثل خیلی موضوعات دیگر.

اطبای قدیم براساس دانش طبیعی زمان خود، تمام پدیده‌ها را مستدل بر چهار عنصر آب، خاک، هوا و آتش دانسته، آن‌ها را ارکان اربعه می‌دانستند و براساس آن، مزاج‌ها را تعریف می‌کردند. درحالی‌که دانش نوین فیزیک و شیمی، انقلابی در شناخت ما از پدیده‌های طبیعی ایجاد کرده و بخش عمده‌ای از مباحث قدیم با معیار‌های علوم نوین محدود شده است. خیلی از مباحثی که در کتاب‌ها هست، غیرعلمی است و براساس موضوعاتی که مربوط به هزار سال پیش است می‌خواهند طبابت کنند.

ما باید با کل جریان شبه‌علم که متاسفانه به دانشگاه‌های ما هم کشیده شده است مبارزه کنیم؛ با اقدام غیرمنطقی درباره پذیرش دانشجویان در رشته‌های طب سنتی، تاسیس درمان‌های طب سنتی و اقداماتی که اساساً براساس موضوعات غیرعلمی است و هیچ‌گونه شاهدی برای آن وجود ندارد. لازم است که این‌ها زودتر تغییر کنند. مجموعه دانشمندان پزشکی کشور درخواست‌شان این است که این مسائل مکتوب شود و موردتوجه قرار گیرد.

وقتی قرار بود پی‌اچ‌دی طب سنتی راه بیفتد، اساسش این بود که پزشکان عمومی منتخب، با اصول و روش‌های متداول پیشگیری، درمان و آموزش پزشکی و پژوهش‌های کاربردی و نوآور در پزشکی سنتی ایران آشنا شوند تا بتوانند ضمن به‌کارگیری پیشرفته‌ترین اطلاعات روز پزشکی کلاسیک، در مواردی که کاربرد پزشکی سنتی به صلاح بیمار، جامعه و ارتقای دانش‌بشری است، از آن شیوه استفاده کنند؛ به‌شرط اینکه آن را آزمایش کنند. استفاده از آخرین و پیشرفته‌ترین علوم و فناوری روز باید در بستر پزشکی سنتی باشد. ارائه خدمات پزشکی منعطف، آسان و کم‌هزینه‌ای که برای ما ثابت کند موثر است، باید انجام شود. این راهی است که باید رفت، اما نرفتیم. دارو‌هایی تجویز می‌کنیم که اصلاً معلوم نیست چیست. عطاری ترکیبی از انواع و اقسام دارو‌ها را به مردم می‌دهد. در دوسال گذشته بیش از ۸ میلیون نفر آمدند که باید پیوند کبد می‌شدند و اگر پیوند نمی‌شدند، فوت می‌کردند. متاسفانه وقتی ما به فایل‌های صوتی دروس دانشگاهی طب سنتی گوش می‌دهیم، واقعاً خجالت می‌کشیم که در دانشگاه به دانشجو چه حرفی می‌زنند، هیچ‌گونه پایه علمی ندارد و این موضوعی است که باید به آن توجه شود. ادعایی وجود دارد و می‌گویند ما در دنیا پنجم شده‌ایم. ما رشته‌ای داریم به اسم اتنوفارماکولوژی که رشته‌ای است که عمدتاً دارو‌های گیاهی و دارو‌هایی که در گذشته بوده را تست می‌کند و یک رشته‌ای هست به‌نام فارماکوگنوزی که در تمام دانشکده‌های داروسازی ایران وجود دارد و این تحقیقات توسط این گروه انجام شده، نه توسط گروه طب سنتی. آن‌ها آمده‌اند با کمال تعجب می‌گویند که ما رتبه پنجم را به دست آورده‌ایم. این رتبه شما نیست. بله ما پنجم شده‌ایم، اما این مربوط به دانشکده‌ها و محققات بالینی است. ۱۰ مطالعه بالینی پراستناد که شما فکر می‌کنید مربوط به طب سنتی است، مربوط به اتنوفارماکولوژی است. از این‌ها چهار مورد مربوط به ایران است. بیشترین میزان استنادش مربوط به ایران است. ما در جهت بررسی طب گیاهی خیلی فعالیم و کار‌های مهمی با روش علمی انجام دادیم و این ربطی به شما ندارد. این پژوهش‌ها در مرکز ثبت کارآزمایی بالینی مربوط به طب قدیم است.

هدف ما این بوده که آنچه طب سنتی در گذشته بود، در بوته آزمایشات علمی دقیق قرار دهیم که موارد متعددی، دارو شده و وارد داروخانه شده‌اند؛ مثل زعفران. ما در جریان کووید، تحت فشار افراد زیادی بودیم که هر روز با یک ادعا می‌آیند که ما یک دوا داریم که کووید را خوب می‌کند. این‌ها بدون هیچ مطالعه و بررسی‌ای است و نه فقط در ایران که در تمام دنیا هم این آدم‌ها وجود دارند. وقتی با آن‌ها صحبت می‌کنید احساس می‌کنید مشکل روان دارند که ادعا‌های خیلی بزرگ و بی‌پایه‌ای می‌کنند. البته این فقط در کشور ما نیست. در جا‌های دیگری در دنیا هم چنین افرادی هستند. در نیویورک، آمریکا و... این اپیدمی به‌وجود آمد. افرادی آنجا هم مثل حکیمان سنتی ما هستند که می‌گویند واکسن منجر به ابتلا به بیماری می‌شود و نگذاشتند کودکان، واکسن سرخک بزنند.

در آخر می‌خواهم بگویم که ما یک پزشکی بیشتر نداریم. چیزی تحت عنوان طب سنتی و ایرانی نداریم؛ ما یک پزشکی داریم مثل همه‌جای دنیا. درست است که در پزشکی‌مان می‌توانیم آن بخشی که در طب سنتی بوده و ازنظر علمی تایید شده هم را ادغام کنیم. می‌توانیم مکمل را اضافه کنیم، اما همه این‌ها باید از بوته تحقیقات دقیق عبور کنند و اضافه شوند. تنها جایگزین علم، علم بهتر است. طب مکمل جایگزین یک فرصت است برای کسب اطلاعات بیشتر درباره بیماران و این رویکردی است که باید در کل پزشکی برای همه داشته باشیم. آنچه در پزشکی جدید نیاز داریم این است که ارتباط‌مان را با بیماران بیشتر کنیم. یکی از دلایلی که گاهی بیماران پناه می‌برند به طب سنتی این است که ما با آن‌ها به اندازه کافی حرف نمی‌زنیم و وقتی آن‌ها از درمان ما ناامید می‌شوند، به سمت طب سنتی می‌روند. باید با بیمارانمان در طب جدید همدلی عمیق داشته باشیم. تجربه و میراث علمی ایران بزرگ است و ما به آن افتخار می‌کنیم؛ آنچه امروز به اسم طب سنتی است، این نیست. گاهی ساختار و محتوای این طب موجب اتلاف وقت و سرمایه‌های مادی و معنوی و تولید علم غیرمفید می‌شود. اولین قربانیان آن هم همان دانشجویان جوان پی‌اچ‌دی هستند که به این رشته‌ها رفته‌اند، درست تربیت نشده‌اند و آینده مبهمی دارند و دل‌مان برای‌شان می‌سوزد.

در آخر می‌خواهم بگویم که خطر شبه‌علم را جدی و واقعی تلقی کنید. مسئولیت حرفه‌ای و اخلاقی دانشوران، هم‌اندیشی و همکاری برای صیانت از کانون‌های علمی جامعه و دفاع از حقوق در بهره‌مندی از خدمات سلامت و درمان تایید شده با روش‌های علمی است. ما امروز می‌توانیم در ایران بهترین تحقیقات را انجام دهیم. ما توانستیم در تحقیقات رتبه‌های خوبی در دنیا بیاوریم و در بهترین مجلات دنیا صاحب نثر باشیم و تولیدات داشته باشیم. آنچه ما می‌گوییم این است که با افرادی که در طب سنتی هستند مشکلی نداریم، اما به آن‌ها نصیحت می‌کنیم که به این موضوع فکر کنند و بدانند این مسائل برای خودشان و مردم فایده‌ای ندارد. یکی از اهداف بعثت پیامبر، تعلیم و روشن‌کردن چراغ دانش برای زدودن جهل و خرافات است و همه ما باید به‌عنوان مسلمان، این کار را انجام دهیم.

 

 

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت