نگاهی به برخی از چهرههای مشهوری که خودکشی کردند!
وقایعنگاری یک مرگ ازپیشاعلامشده
خودکشی، حداقل در رسانههای داخلی مترادفهای پرکاربرد بسیاری دارد. یک قانون نانوشته اما محتاط رسانهها را ترغیب میکند ابتدا برای این آسیب مهم اجتماعی از ترکیب «مرگ مشکوک» استفاده کنند، کمی که بگذرد این ترکیب جایش را به «مرگ خودخواسته» میدهد و البته آنها که میخواهند از حجم تلخی آن بکاهند آن را یک «تصمیم شخصی» میخوانند، اما قطعیترین اتفاق در پس پشت همه این نامها یک چیز است؛ اینکه شخصی دیگر زندگی را تاب نیاورده است. نام «زهرا برناکی» تازهترین اسمی است که در این توالی ترکیبها ثبت شده است. نایبقهرمان دامغانی دوومیدانی بازیهای پارآسیایی ۲۰۱۸ جاکارتای اندونزی و صاحب ۶ مدال دوومیدانی معلولان کشور که خبر آمد بر اثر سقوط از طبقه چهارم یک ساختمان جان عزیزش را از دست داد و همسرش امروز خودکشی او را به دلیل آنچه او « طی چند روز گذشته دچار فشار روحی شدید بود» تایید کرد. نام او حالا در صدر سیاهه چهرههای مشهور ایرانی قرار میگیرد که زندگی را تاب نیاورده است.
آمارهایی از تابویی به نام خودکشی
گفتن از خودکشی سالهای سال است که به نوعی تابوست. رسانهها از آن نمینویسند و همچون یک پدیده زشت و یک ناهنجاری از سوی شهروندان هم تقبیح میشود. این نوع مواجهه با خودکشی از هراس وجه تبلیغی آن است. به این معنا که نوشتن از آن ممکن است دیگرانی را ترغیب به تکرار این عمل کند، به ویژه آنکه حرف بر سر فردی مشهور باشد. همین موضوع باعث شده دسترسی به آماری رسمی و البته مبتنی بر پژوهش و مستدل سختتر باشد. اما با توجه به آنچه انجمن روانپزشکی ایران چند ماه پیش اعلام کرده باید کمی درباره این وضعیت نگران بود. اگرچه همچنان این اتفاق پایینتر از میانگین استانداردهای جهانی است اما رشدی معنادار طی یک دهه گذشته داشته است. آشکارتر که بخواهیم بگوییم این است که میانگین این اتفاق در جهان مرگ 9 نفر در 100 هزار نفر است. این آمار در ایران تا سالها 4 نفر بوده است اما حالا از 7 نفر هم گذشته است. در یک فقره آماری باید بدانیم تنها از سال 1400 به امروز میزان خودکشی در ایران 12.7 درصد رشد داشته و البته بالاترین رشد آن هم در استان قم بود با ۵۰ درصد افزایش آمار!
ما رفتیم و دل شما را شکستیم
درباره خودکشی چهرههای مشهور هم نمیتوان به یک دستهبندی موضوعی رسید. اگرچه اگر با عینک دادهکاوی به آن نگاه کنیم شاید بتوان یک نظامی معنادار از توالی این اتفاقات استخراج کنیم. به عنوان مثال با در کنار هم گذاشتن خبر این اتفاقت در ایران میتوان سهم زنان را در مرگ خودخواسته بسیار بیشتر از مردان دانست. این رویه حداقل در یک دهه اخیر بیشتر به چشم میآید. میان چهرههای مشهور ایران شاید معروفترین فرد صادق هدایت است؛ با آن یادداشت کوتاه اما صریحش در خودکشی ؛«ما رفتیم و دل شما را شکستیم، همین» اما پس از او هم بودند بسیاری که تصمیم به این کار گرفتهاند، از غزاله علیزاده که تاب خبر بیماریاش را نداشت گرفته تا غلامرضا تختی که مرگش هنوز هم در هالهای ابهام روایت میشود.
زهره فکورصبور؛ در جستجوی یک زندگی عادی
زهره فکور صبور که در سریالهای نرگس و دلنوازان به شهرت رسید و در آخرین روزهای عمرش هم در سریال تلوزیونی «بی همگان» ایفای نقش کرده بود، بی آنکه نتیجه بازیاش در این سریال را ببیند و پیش از پخش این مجموعه از تلوزیون، مرگ خودخواسته را انتخاب کرد. علت مرگ این بازیگر، مصرف زیاد از اندازه دارو اعلام شد. پس از مرگ او، بخشی از صحبتهایش در برنامه تلوزیونی زنده رود بیشتر شنیده شد: «اگر به گذشته برگردم ابدا بازیگر نخواهم شد، زیرا از کودکی به دنبال زندگی آرام و بیدغدغه بودم، میخواهم برگردم به یک زندگی عادی»
آزاده نامداری؛ مرگ در بهار
فروردین 1400 اولین بمب خبری رسانههای ایران مربوط بود به مرگ مشکوک آزاده نامداری که حواشی بسیار زندگی شخصیاش باعث شده بود حسابی بر سر زبانها باشد. از ازدواج اولش با فرزاد حسنی و انتشار عکس چم کبودش در اینستاگرام گرفته تا ازدواج دوم و سفر معروفش به سوئیس. هر چه بود نوروز 1400 پیکر بیجان او در حالی که تنها در خانه بود پیدا شد و البته که خیلی نگذشت تا مرگ مشکوک تبدیل شد به خبر رسمی خودکشیاش.
شیده لالمی؛ مرگ تیتر شد
اطلاق عنوان سلبریتی برای شیده لالمی اغراقآمیز است، او حتی به باور بسیاری حتی معروف هم نبود، اما برای آنها که دنیای کوچک مطبوعات ایران بودند شیده لالمی فراتر از یک سلبریتی است. همین است که وقتی خبر مرگ او میانشان پیچید همچون یک طوفانی بود. دی 99 خبر مرگ شیده لالمی در رسانهها منتشر شد و علت مرگ او در برخی رسانهها گاز گرفتگی و در برخی دیگر خودکشی اعلام شد. اگرچه کمی بعدتر احتیاط در نوع مرگ او مشخص شده بود اما برای اهالی مطبوعات آنچه واضح بود اینکه دیگر قلم او روی کاغذ نخواهد چرخید.
هاله لاجوردی؛ روایت یک فقدان
یک ماه بعد از مرگ شیده لالمی، خبر مرگ هاله لاجوردی، در رسانهها منتشر شد. لاجوردی 56 ساله، جامعه شناس، نویسنده و استاد دانشگاه تهران بود که آثار قابل توجهی در این زمینه منتشر کرده است. مرگ مادر این جامعه شناس و مشکلات روحیاش او را حدودا 10 سالی خانهنشین کرد تا زمانی که در بهمن 1399 برادرش خبر فوت او را در توییترش منتشر کرد.
کیومرث پوراحمد؛ کودکی ناتمام
درباره کیومرث پوراحمد گفتنیها گفته شده است. کارگردانی که کودکیهای چندین نسل از جامعه ایرانی با آثار او گره خورده بود و به یکباره با خبر مرگش به نوعی به این همه خاطره جمعی ما تاخت!
دیدگاه تان را بنویسید