انگیزه اهانت محسن برهانی به شهید حمیدرضاالداغی چیست؟
سر بریدن «حقیقت» برای دیده شدن
انتشار یک ویدئوی چند دقیقهای در میانه آشوب اغتشاشگران و در واکنش به اعدام یکی از آنها در فضای مجازی که در آن محسن برهانی به تندی از سیاست دستگاه قضا انتقاد میکند لحظه آغاز شهرت او در میان کاربران است. اما این توجه کاذب انگار زیر زبان این استاد دانشگاه خوش آمد چرا که دیگر پس از آن تا همین امروز هر کاری کرد تا این عطش دیدن شدن خود را سیراب کند. اغراق نیست بگوییم از آن روز به بعد پستی از او در صفحه شخصیاش در توئیتر نمیتوان یافت که به نوعی با تصمیمات حقوقی دستگاه قضا مخالفت نکند. این مخالفخوانی البته که برگرفته از علاقه وافرش برای حفظ شهرت کاذب به دست آمدهاش بود اما حالا به نظر میرسد موضوع برای دیده شدن کم آورده که چنین حقیقت پیش رو تحریف میکند. تازهترین اقدام او در کسب وسوسه شهرت واکنش به اقدام شهید با غیرت حمیدرضا الداغی است.
آیا ماجرا حقوقی است؟
از همان ابتدای دیده شدن محسن برهانی در فضای مجازی این سوال مطرح بود که ایرادات او در بستهبندی حقوقی اساسا یک دغدغه مبتنی بر اصول فقه و قانون است؟ به این معنا که این مخالفخوانیها تنها به دلایل وجود اشکالات احتمالی در رایهای صادره است یا انگیزهای پشت این حجم از مخافخوانیها وجود دارد. به ویژه آنکه بی اغراق هر پستی از او در فضای توئیتر به سرعت در صدر خبرهای رسانههای معاند هم قرار میگرفت. شاید پست اخیر او درباره شهید حمیدرضا الداغی ( که با وجود فضای دوقطبی کنونی هم عمل او به نوعی با یک وفاق و همنظری از سوی مردم رو به رو شد) نشان میدهد ماجرای او موضوعی حقوقی نیست و انگیزههای دیگری پشت این واکنشها نهفته است. او درباره اقدام شهید حمیدرضا الداغی در سبزوار نوشته «دفاع در موقعیت خطر، دارای احکام پیچیده فقهی است که بخش مهمی از آن ـ بر خلاف حقوق ـ ناظر به عنصر روانی مدافع است. اگر شخص این موازین را رعایت نمود و جان خود را از دست داد به مقام شهادت نائل میآید والا خود را نفله کرده است و استحقاق هیچ مدحی ندارد.»
شرافت؛ نفلهگی نیست!
تشییع باشکوه الداغی در مشهد و به راه افتادن کاروانهای متفاوت از شهرهای مختلف برای بدرقه ان شهید بزرگوار از یکسو و البته اقبال به اقدام جوانمردانه او در فضای مجازی به نوعی تایید رفتار او در چنین بزنگاهی است، حرکتی از منظر محسن برهانی به واسطه مشکلات روانی رخ داده! و سرانجام رفتار او را هم «نفلهگی» خوانده است. در این میان وکلای متفاوتی هم اظهارنظر کردهاند. به باور آنها اقدام شهید الداغی از سه منظر اخلاقی، شرعی و قانونی درست است. عبداصمد خرمشاهی حقوقدان یکی از آنهاست که معتقد است « وقتی میبیند که دو دختر در معرض خطر هستند، در چنین شرایطی قرار نیست فرد با خودش دو دوتا چهار تا کند که آیا آن شرایط را درنظر بگیرد و آیا شرایطی وجود دارد که با استناد به آن از آن دو دختر دفاع کند یا خیر. در برخی مباحث گفته شده که فرد عاقل نباید خود را در مهلکه گرفتار کند اما این کار به معنای به مهلکه انداختن نیست، بلکه انگیزه شرافتمندانه و انساندوستانه ایشان را ترغیب کرده و انگیزه داده که بدون تفسیر و توضیح حقوقی، وارد عمل شده و واکنش شرافتمندانه از خود نشان دهد. همین حس کمک به همنوع، باعث میشود که فرد حتی از جان خود بگذرد و کار شرافتمندانه انجام دهد.»
انجام تفسیر حقوقی رو در رو با قمه!
«احکام پیچیده فقهی» که در توئیت محسن برهانی به آن تاکید شده است اطلاعات عمومی نیست که هر کسی همه جا همراهش داشته باشد. اینکه در مواقعی اینچنینی به توصیه او بخواهیم به دنبال احکام پیچیده فقهی برویم عملا جایی برای جوانمردی نمیماند و به نوعی فرش قرمز را زیر پای بیتفاوتی شهروندان پهن میکند. اساسا ارزش اخلاقی هر شهروندی را منوط به تصمیمات او میدانند. تصمیماتی که که در نهایت یک جامعه پویا یا یک جامعه مشاهدهگر و منفعل را میسازد. توصیه برهانی به این مساله هم ناظر به این موضوع است، اینکه فرد باید در آن موقعیت در ابتدا تفسیر و تاویلی از احکام پیچیده فقهی داشته باشد و پس از آن هم حساب کند که آیاا این کار دفاع مشروع محسوب میشود یا خیر بیشتر موقعیتی مضحک را میسازد تا چنین نمایشی از مردانگی را . از سوی دیگر قواعد فقهی و قانونی هم آمدهاند تا تنظیمکنندۀ تصمیمات انسان باشند. اگر قرار باشد تفسیری چنین واژگونه از احکام فقهی و قانونی ارائه بدهیم به این معناست که همان احکامی که قرار است توصیه به فتوت کند را چنین خواندهایم که قرار است بیتفاوت باشیم! این تلقی معکوس اگر باشد البته که باید مفهومی پرشکوه همچون «شهادت» و «ایثار» را «نفلهگی» بخواند! واکنشها به اقدام محسن برهانی در فضای توئیتر هم بسیار است. یکی از کاربران هم با اشاره به این موضوع نوشته است « وجدان عمومی چنین کاری را از جنس ایثار دانسته و آن را ارزشمند میداند و گیرندۀ چنین تصمیمی برایش قهرمان است. این که قهرمان مردم را با تعبیری که در اذهان آنها منفی است «نفله» بخوانی، پاسداشت فقه و قانون نیست. بلکه مقابله با ارزشی است که میتواند در خدمت خیر عمومی جامعه باشد.»
دیدگاه تان را بنویسید