چرا از دریاچه ارومیه ۳ متر نمک باقی ماند
مقامات استانی و نمایندگان از یک سو میخواستند با سدسازی و رشد زمینهای کشاورزی رای بدست بیارند و از سوی دیگر منتظر احیا دریاچه ارومیه بودند!
شوردریا یا همان دریاچه ارومیه این روزها بیش از پیش از شور افتاده و بیش از ده سال است که کابوس خشکی میبیند. دریاچهای که با تمام ویژگیهای منحصر به فردش به دلیل زیادهخواهی برخی انسانها و بیتوجهی مسئولین امر درحال خشک شدن و تبدیل شدن به زمینهای نمکی خشک است. خشک شدن دریاچه ارومیه نه تنها شهرهای واقع در حوزه دریاچه، بلکه استانهای همجوار را نیز تحت تاثیر قرار میدهد. تحقیقات در چند روستای منطقه نشانگر شیوع بیماریهای پوستی و ریوی ناشی از ریزگردهای نمکی دریاچه ارومیه است.
اما منشا این فاجعه سطح تراز دریاچه ارومیه است که در دهم تیرماه سال جاری به ، ۱۲۷۰/۶۲ متر رسید. عددی که نسبت به زمان مشابه در سال گذشته ۴۸ سانتی متر کاهش دارد. بر اساس تصاویر ماهوارهای سطح عرصه آبی دریاچه ارومیه نسبت به سال گذشته ۳۱ درصد کاهش یافته است. دریاچه ارومیه در قالب طرحهای ستاد احیا ، قرار بود از سال ۱۳۹۴، در مدت ۱۰ سال به تراز اکولوژیک خود برسد، حال بعد از گذشت ۷ سال و اجرای طرحهای متفاوت، بحرانیترین روزهای خود را سپری میکند. اما چه عواملی باعث شده که دریاچه ارومیه این روزها با مرگ دست و پنجه نرم کند؟
ارومیه در حصار نابودگران
دریاچه ارومیه شاید مهمترین قربانیِ مدیریت محلی و منطقهای و فراموش کردن منافع ملی و مصالح کشوری باشد. نیم نگاهی به روند خشکی دریاچه نشان میدهد که عدم همکاری مسئولان استانی، زورگویی و فشار نمایندگان مجلس استان در خصوص دریاچه بدون تاثیر نبوده است. آنها که از یکسو میخواستند با سدسازی و رشد زمینهای کشاورزی رای بدست بیارند و از سوی دیگر منتظر احیا دریاچه ارومیه بودند! دادهها حکایت از آن دارد که سهم عوامل طبیعی در خشک شدن دریاچه ارومیه ۳۱ درصد است که شامل کاهش ۱۸ درصدی بارش و افزایش ۱.۵ درجهای دما در دو دهه اخیر نسبت به دوره بلندمدت است و سهم عوامل انسانی ۶۹ درصد است که شامل توسعه کشاورزی و احداث سدها و افزایش برداشت از منابع آب زیرزمینی میشود.
سدهای دریا کُش!
در آذربایجان غربی و ارومیه ۲۲ سد ساخته شده که ۸ عدد از آنها به بهره برداری رسید. در استان آذربایجان شرقی هم از بین ۳۶ سد احداث شده ۲۲ سد به بهره برداری رسید و سهم استان کردستان هم از سد سازی چهار سد است یعنی از ۶۲ سد، ۳۴ سد به بهره برداری رسید و همین اتفاق میزان آب ورودی به دریاچه را تا حد زیادی کاهش داد. فاجعه زمانی بیشتر شد که در دهه اخیر در اطراف دریاچه ارومیه و حوضه آبریز دریاچه حدود ۴۸ هزار حلقه چاه غیر مجاز حفر و باعث کاهش سطح آبهای زیرزمینی و میزان آبهای زیرزمینی این منطقه شد. تا حدود ۶۸۰ هزار هکتار سطح در زیر کشت قرار گیرد اما چیزی که به جای محصولات متعدد زارعی حاصل شد از بین رفتن آب سطح دریاچه و به خطر افتادن زندگی جانوران و آبزیانی بود که در این دریاچه زندگی میکردند.
چشمپوشیهای نورچشمیها
از طرف دیگر، پل شهید کلانتری که طولانیترین پل ساختهشده در ایران به طول ۱۷۰۹ متر است، بر روی دریاچهٔ ارومیه ساختهشده است و فاصلهٔ میان دو شهر تبریز و ارومیه را به ۱۳۵ کیلومتر کاهش داده است.
پل میان گذر در خطرناکترین مکان دریاچه در گودال لجنی و بین دو گسل اصلی ایجاد شده است و در زیر آن نیز حدود ۱۵۰ تا ۲۰۰ متر لجن یا رس قرار دارد که این موجب تداوم نشست سطح دریاچه در این محل شده است. این ۸۴ هزار حلقه چاه غیرمجاز، در حوضه آبریز دریاچه ارومیه را کسی حفر نکرده جز مردم یا سازمانهای محلی. کسی چشمپوشی نکرده جز نهاد ناظر محلی و البته دولت و سیستمی که آنها را در سِمتهای مربوط گماشته است.
مکاتباتی که برای ارومیه آب نشد!
وعدهها و عملیات اقدام شدهای که در خصوص وضعیت شوردریا امروز از مسئولان میشنویم تقریبا مشابه همان برنامههای پیشین ستاد احیای دریاچه ارومیه است که دولت مدعی است ساختار آن تغییر کرده است! همان پیگیریهای اداری و مکاتبات بیسرانجام که نتیجه تمام رخ آن امروز در دریاچه ارومیه، پیش چشممان است!
از ۲۸ خرداد سال ۱۳۵۳ که مالکیت دریاچه ارومیه به واسطه قانون حفاظت و بهسازی محیط زیست همچون دیگر تالابها و مناطق چهارگانه حفاظتشده کشور به سازمان حفاظت محیط زیست واگذار شد، تا سال ۱۳۸۲ که وزارت امور خارجه گزارشی از نگرانیهای بینالمللی درباره وضعیت دریاچه ارومیه به ریاست جمهور وقت ارائه کرد، این تنها مکاتبات اداری بود که برای دریاچه ارومیه تجویز شد. پیش از آن دو مکاتبه در سالهای ۱۳۷۹ و ۱۳۸۰ به وزیر نیرو برای پیگیری بهبود وضعیت دریاچه ارومیه شده بود. سال ۹۲ هم در دوره دوم مسئولیت معصومه ابتکار در سازمان باز هم از انجام مکاتبه سخن به میان آمد. غافل از در این بازه زمانی طبق گزارش پیام ما، هشت متر از ارتفاع آب دریاچه ارومیه و ۹۰ درصد حجم آب موجود از آن به طور کامل از دست رفته بود.
اکنون که یک سال از مسئولیت علی سلاجقه به عنوان رئیس سازمان حفاظت محیط زیست میگذرد باز هم تکلیف دریاچه معلوم نیست و مسئولیت رسیدگی به این دریاچه بین وزارت نیرو و دبیری کارگروه ملّی نجات دریاچه ارومیه و سازمان حفاظت از محیط زیست پاسکاری میشود بدون آنکه به گل منجر شود!
هرچند که مرور قوانین موضوعه حوزه محیط زیست کشور از جمله قانون «تعیین سازمان حفاظت محیط زیست به عنوان نماینده دولت در مناطق چهارگانه مذکور در بند الف ماده (۳) قانون حفاظت و بهسازی محیط زیست مصوب سال ۱۳۸۴» و قانون «حفاظت، احیاء و مدیریت تالابهای کشور مصوب سال ۱۳۹۶» مرتبطترین فرد برای پاسخگویی به افکار عمومی به حال نزار دریاچه ارومیه در یک سال گذشته و خشکی کامل عنقریب دریاچه را متوجه شخص رئیس سازمان حفاظت محیط زیست در طول این یک سال میداند!
در نهایت باید گفت که تبعات خشکی دریاچه ارومیه جدا از تاثیر بر مردم منطقه، یک فاجعه ملی است پس فراموش نکنیم که در این کشتی، باهم نشستهایم!
دیدگاه تان را بنویسید