خبرگزاری مهر: برای دیدن برخی زیباییهای شمال کوهدشت راهی میشویم تا در خطی مستقیم برخی آثار تاریخی و بکر طبیعی را از نزدیک ببینیم. ۱۴ کیلومتر از شهر کوهدشت دور شدهایم و باید سه کیلومتر جاده خاکی و پر از سنگلاخ دیگر را بهزور تکانهای شدید خودروها طی کنیم تا به کوهپایه میرملاس برسیم. «غار میرملاس» که در ۱۷ کیلومتری شمال کوهدشت در بالای کوهی به نام «سرسورِن» واقعشده نخستین غاری است که بر روی دیوار آنکه قسمتهایی از آن نیز فرو ریخته است، رنگین نگارههایی کشف شد. همچنین کوه هومیان نیز از دیگر کوههای شهرستان کوهدشت است که بخش دیگری از هنرمندی مردمان این سرزمین در رسم نقوش صخرهای را در خود جای داده است. این نقوش در شمال شهرستان کوهدشت واقعشدهاند. نقاشیهای مذکور نقش جادویی و سحرآمیزی داشتند و معمولاً افراد این نقوش را بر روی دیواره غارها ایجاد میکردند و آرزو و آمال خویش را که همانا شکار بود بر روی دیوارهها نقش میکردند تا شاید در عالم واقع بهتر بتوانند به آنها دسترسی پیدا کنند. نقوش صخرهای میرملاس و هومیان ازجمله آثار بینظیر در سطح کشور است که نشان از دیرینگی و باستانی بودن این خطه دارد. نقوش دره
میرملاس با نقشی لنگر کشتی آغاز میشود سپس نقشهایی از میادین شکار گوزن به صورتهای فردی و جمعی است. تعداد نقوش در دره میرملاس ۱۸ و در هومیان ۱۰ نقش است که عمدتاً به رنگ سیاه اخرایی و زردرنگ طراحی و اجراشدهاند. در هومیان (هومیون)، نقشی از گوزن و شکارچی اسبسوار با تیر و کمان بهصورت زیبا و کاملی وجود داشته که گذشت زمان قسمتی از سوار و اسب شکارچی را خراب کرده است. این آثار مربوط به دوره پارینهسنگی است.
نقاشیهایی از سوار و شکار مربوط به انسانهای بومی اولیه که سالهای اخیر دور از چشم حفاظت متولیان امر شاهد هجوم یادگاری نویسان زیادی بوده است و انفجارهای پیدرپی جویندگان گنج و روشن کردن آتش توسط افراد ناشناس در زیر نقوش صخرهای، غار تاریخی میرملاس را به ویرانهای تبدیل کرده است. صورت زخمی و زغالی سوارها و شکارهای باقیمانده از نقاشیهای میرملاس، این قطعه گمشده تاریخ، را با تأسفی خاص و تکراری پشت سر رها میکنیم، نقاشیهایی که به اعتقاد برخی باستان شناسان قدمتی ۱۲ هزارساله دارند و نظیرشان تنها در غارهای «لاسکوی» فرانسه و «آلتامیرای» اسپانیا وجود دارد و در کوهدشت در گوشهای به حال خود رهاشدهاند. جاده را درست کنار رودخانه سیمره و برخلاف جریان آن پیچ میخوریم و به شیرز میرسیم، نقطهای سبز و جاری در ۴۵ کیلومتری شمال کوهدشت، جایی که انگار زیباییهای دنیا را در مشت درهای ریختهاند، درهای با صدای شرشر آبشارهای کوچک و زلال چشمهها و قامت ستبر و چتر بلند و سبز درختان میوهاش که چشم هر بینندهای را خیره میکند. از کنار زلال رودخانه شیرز و درختان میوه طبیعیاش میگذریم،
شگفتی کوههای این دره اجازه نمیدهد نگاه مهمانان مستقیم حرکت کند، چراکه هرکس برای اولین بار بخواهد طول این دره شگفتانگیز را طی کند ساعتها وقت میخواهد تا از نقطهبهنقطه غارها و جاذبههای دلفریبش تصویر بگیرد یا از نگاه بگذراند. پس از تقریباً ۴۰ دقیقه عبور از کنار رودخانه به «پل خدا» میرسیم، پل خدا پلی است طبیعی که آب رودخانه شیرز از زیر آن میگذرد، گردشگران دوربینها را روشن کرده و طول تقریباً ۳۵ متری پل خدا را عبور میکنند و تصویر میگیرند. در شرق شهر کوهدشت محوطهای باستانی وجود دارد که بهواسطه قرمز بودن خاک دامنه کوه به سرخ دم معروف است. این سایت عظیم باستانی که دکتر اشمیت اولین بار در آن حفاری کرد نتایج مهمی را پیش روی محققان گذاشت. کشف معبدی به شیوه و سبک آشوری در این نقطه دلیل بر نفوذ و تأثیر هنر آشوری بر منطقه لرستان است. در این عبادتگاه اشیاء نذری که در داخل دیواره معبد کار گذاشته بودند کشف شد. همچنین آیینههای برنزی (مفرغی)، مهرههای استوانهای و مجسمههای کوچکی از مرد و زن مشاهده و کشف شد. عبادتگاهی که در این مقطع زمانی وجود داشته است متعلق به گروههایی بوده که از سراسر استان در این معبد
اجتماع کرده و آداب خاص دینی خود را انجام دادهاند. اشیا مفرغی سرخ دم لری اینک زینتبخش موزههای ملی و شخصی دنیاست. این محوطه باستانی (احتمالاً مربوط به سده ۷ الی ۵ ق. م) به شماره ۳۶۳۸ در فهرست آثار ملی ایران به ثبت رسیده است. محوطه «سرخ دم لکی» در قسمت شمالی دشت کوهدشت به فاصله ۶ کیلومتر از مرکز شهر و در دامنه کوه چنگری واقعشده است. آثار موجود در آن نشان میدهد که وضعیت کوه در نحوه انتخاب مکان نقش اساسی را ایفا کرده است بهطوریکه حصار مکشوفه بنا بر وضعیت کوه ساختهشده و در کنار پرتگاههای کوه عملکرد تدافعی آن را مشخصتر کرده است. این محوطه علاوه بر حصار از تختگاه، شاهنشین و منازل مسکونی تشکیلشده که شاهنشین آن مسلط بر همه قسمتهای حصار است. در این محوطه سنگهای حجاریشده با نقش شیر بالدار و درخت زندگی و همچنین قطعات سفالی از نوع سفال لعابدار با نقش کنده زیر لعاب متعلق به قرون ۷ و ۸ هـ. ق. و سفالینههای هزاره اول بهدستآمده است. کاوشهای باستانشناسی در این محوطه از سال ۱۳۷۷ آغاز و تاکنون ادامه دارد. اشیاء بهدستآمده علاوه بر چند قطعهسنگ با نقش شیر بالدار یک قطعه تابوت سفالی و یک هاون سنگی، دو
کوزه سفالی کوچک و یک سنجاق مفرغی است که در حفاریهای باستانشناسی بهدستآمدهاند.
دیدگاه تان را بنویسید