خبرگزاری مهر: درختهای باغ درویش خان اسفندیار پور هنگام غروب خورشید در حالی صدای اسرار آمیز باد را درلابلای شاخ و برگ خشک و میوههای سنگی اش در گوش میپیچاند که انعکاس برخورد شاخههای بی جان باغ چشمان حیرت زده رهگذران را به مزار مردی میچرخاند که ۷۵ سال قبل بزرگترین باغ انتزاعی ایران را بنا کرد. حکایت درویش خان حکایتی غریب است از مردی که سالها قبل بعد از اینکه در جریان اصلاحات ارضی باغهای مثمرش خشک شد، غریبانه و نا امید به فکر بنا کردن باغی افتاد که هیچ کس توان خشک کردنش را نداشته باشد. حالا پس از چند سال که پیرمرد جان داده و مزارش نیز در این باغ بنا شده است، اما درختان باغش هنوز پا برجا مانده اند و میوه هایش بر شاخههای درختان با وزش هر بادی به این سو و آن سو میروند. اما پس از مرگ درویش خان دیگری کسی برای هرس درختان این باغ وجود ندارد و میوههای سنگی اش هر روز از شاخ و برگ درختان خشک شده اش بر زمین میریزد و باغ مورد بی توجهی قرار گرفته است. آغاز داستان باغ سنگی داستان از جایی شروع شد که پیرمردی که همچون سایر اهالی روستای میاندوآب در باغش کشاوری میکرد، روزی با ماموران حکومتی رو برو
شد که آب را بر روی باغش بستند و درختان باغش که برای آنها و به ثمر نشستن شان زحمت کشیده بود مقابل چشمانش خشک شدند. پیر مرد دقیقا از همان زمان بود که دیگر لب به سخن نگشود، زیرا باغی که عاشق درختانش بود همه خشک شدند. بسیاری از مردم روستا در آن زمان میاندوآب را ترک کردند، اما پیرمرد کر و لال روستایی بر ماندنش در باغی که عاشقش شده بود اصرار داشت. خانواده اش میگویند روزی از صبح زود به بیابان و کوههای اطراف رفت و پس از اینکه به روستا بازگشت رفتارش کاملا تغییر کرده بود. پیرمرد از آن روز تنههای خشک درختان را از دشتهای اطراف و باغهای خشک شده با زحمت از خاک خارج میکرد و کیلومترها حمل میکرد و به محل باغ جدیدش میبرد. تعجب جوانان روستا از این بود که بسیاری از این تنههای درخت خشک شده در خاک فرو رفته بودند و اصولا کندن و جابجا کردن این تنههای خکشیده برای یک فرد کهنسال کاری آسان نبود، اما درویش خان این درختان را با ریشه از خاک خارج میکرد و به باغ بی جانش منتقل میکرد و مجددا میکاشت. از سوی دیگر پیرمرد هر روز و شب به کوههای اطراف میرفت و سنگهای بزرگی را با خود به باغ میآورد که حمل و نقل آنها از
کوهستانهای اطراف به سمت باغ سنگی کاری بسیار دشوار و باور نکردنی بود و تعجب آورتر اینکه در حالیکه پیرمرد هیچ ابزاری برای کند و کار نداشت اکثر این سنگها سوراخ شده بودند. اما درویش خان برای آویزان کردن سنگها بر روی شاخههای درختان لاستیکهای موجود در اطراف جادهها را جمع میکرد و میسوزاند و سیمهای آنها را جدا میکرد و در نهایت سنگهای بزرگ را از درختان آویزان میکرد. هنوز هم کسی نمیداند کشاورز این باغ بی جان چگونه سنگهای عظیم الجثه سوراخ و از درختان آویزان میکرد. پیرمرد در زمانی اندک عاشق باغ جدیدش شد و برای توسعه باغش تلاش را بیشتر کرد و آن را توسعه میداد و به این ترتیب بدون اینکه خود بداند بزرگترین اثر هنری انتزاعی ایران را خلق کرد اثری که حالا هر چند ثبت ملی نشده و از آن حراستی انجام نمیشود، اما سالانه هزاران نفر گردشگر خارجی در آن قدم میزنند و به اندیشههای مردی فکر میکنند که در ان برای همیشه آرمیده است. حالاعکس و فیلم این باغ در آژانسهای بین المللی گردشگری دست به دست میشود؛ و توریستها دلارهای خود را برای آن خرج میکنند. درویش خان گرچه نمیشنید و نمیتوانست سخن بگوید، اما شوق و شادمانی
اش را با رقصی سماع گونه به دیگران منتقل میکرد. میگویند پیرمرد توجهی خاص به شاهنامه و به ویژه رستم داشت، ظاهر پیرمرد نیز متاثر از همین دیدگاه بود. درویش خان پیرمردی قد بلند، با ریشی سفید و بلند و دو شاخ بود و چوبی بلند و خمیده به دست میگرفت و کلاهی محلی بر سر میگذاشت. سماع در باغ خشکیده حالا دیگر باغ سنگی درویش خان معروف شده بود و در ۴۰ کیلومتری جاده سیرجان - بافت تابلویی زده شده بود که آدرس باغ سنگی درویش خان را نشان میداد. در حالیکه هنوز ردپایی از هنر انتزاعی در بین هنرمندان ایران شنیده نمیشد مردی بی سواد و کر و لال که هیچ از هنر نمیدانست از فطرتش هنری جوشیده بود که ساعتها عکاسان داخلی و خارجی و هنرمندان و نقاشان را در خود حیران میکرد. این باغ برای درویش خان یک اتفاق ساده نبود بلکه تک تک درختان و سنگها و حتی نحوه آویزان کردن و قرار گرفتن آنها از درختان را بنا به روند زندگیش انتخاب میکرد. خانواده درویش خان گفته بود هر یک از این درختان و میوههای سنگی اش در زندگی اش نشانگر یک رویداد بود. گویی درویش خان وقتی در این باغ قدم میزد خاطرات زندگی اش را ورق میزد. هر گاه فردی متولد
میشد و یا از دنیا میرفت یک درخت به یاد او بنا میشد، وقتی درویش خان شاد بود درختان میوه میدادند و وقتی خسته از روزگار بود نقشی دیگر به خود میگرفتند. در سال ۵۵ پرویز کیمیایی کارگردان شهیر ایرانی نیز که آوازه این باغ را شنیده بود، از این باغ بازدید کرد و به شدت تحت تاثیر قرار گرفت. پس از بازدید از باغ فیلمی مستند از باغ سنگی و درویش خان ساخت و نامش را سماع در باغ خشکیده نامید و از آن زمان بود که پیر مرد بر سر زبانها افتاد. اما عمق هنر این هنرمند به حدی بود که داستان زندگیش جایزه خرس نقرهای جشنواره فیلم برلین را هم کسب کرد و جنبه بین المللی گرفت. حالا باغ درویش خان تبدیل شده بود به گالری عکاسانی که میخواستند کمی متفاوتتر از سایرین باشند و با این تصاویر نظر بییندههای بیشتری را به گالریهای خود جلب کنند. گالریهایی که گاه این پیرمرد هیچ گاه از وجودشان خبر نداشت. پیر مرد، اما در تمام این سالها مدل خاص لباس پوشیدن و ریش و عجیبش تغییر نکرد همان باغبان باغ سنگی بود و سماعش و تنههای درختان خشکیده و سنگهای اسرار آمیزش و آن عصای همیشگی. سالها آمد و رفت و باغ سنگی درویش خان موجب آبادی روستایی شد که
سالهای قبل خشک شده بود؛ و اتوبوسهای گردشگران خارجی را به میانه کویر سیرجان میکشاند. درویش خان در گذر زمان پیرتر شد و باغش گستردهتر تا اینکه این هنرمند در غربت خودش و در کنار باغش جان داد، اما دست از باغش برنداشت و بنا به خواست خودش در باغش دفن شد. مرگ درویش خان و بی سامانی باغ اسرار درست ۱۹ فروردین ماه سال ۸۶ بود که درویش خان در سن ۹۰ سالگی جان باخت و دیگر باغش رشد نکرد. درختانش میوه جدید ندادند و گویی حیات باغ به وجود پیرمرد وابسته بود و از نفسهایش آن را آبیاری میکرد. رشد باغ با رفتن پیرمرد متوقف شد. باغ فراموش شد و در معرض تخریب قرار گرفت، هنوز هم باغ مورد توجه گردشگران توجه است، اما همچنان بی باغبان رها شده و کسی هرسش نمیکند. افراد نا آگاه، جبر طبیعت، باد و باران و فرسایش، میوههای درختان را فرو میافکند و شاخههای پر بار باغ را میشکند و کسی نیست به دادش برسد. احداث جاده اختصاصی باغ سنگی محمود وفایی، مدیرکل میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی استان کرمان در این خصوص به خبرنگار مهر میگوید: توجه به آثار جالب توجه گردشگری در استان کرمان در اولویت قرار گرفته است و
خوشبختانه تمام دستگاههای اجرایی استان کرمان در این زمینه پای کار آمده اند. وی تصریح کرد: جاذبههای گردشگری استان کرمان احصاء و معرفی میشوند و باغ سنگی سیرجان نیز در لیست اهداف گردشگری استان کرمان قرار گرفته است و همه ساله هزاران نفر گردشگر داخلی و خارجی از این اثر بازدید میکنند. وفایی افزود: در راستای دسترسی بهتر به باغ سنگی جادهای اختصاصی با اعتبار قابل توجه در دستور کار قرار گرفته است که مسلما موجب رونق گردشگری در این منطقه میشود. وی بر احیا، با توجه به اصالت و همچنین نگهداری از این باغ تاکید کرد و افزود: در راستای نگهداری از این باغ هر آنچه بتوانیم انجام خواهیم داد و به طور مسلم اجازه هیچ گونه تخریب در این اثر گردشگری را نمیدهیم. وی با اشاره به جاذبههای گردشگری سیرجان گفت: در راستای رونق گردشگری سیرجان چندین واحد بوم گردی احداث شده و در این زمینه از سرمایه گذاریها استقبال و حمایت خواهیم کرد. وفایی از وجود پنج واحد گردشگری در شهرستان سیرجان خبر داد و بیان کرد: مرمت و احیای آثار تاریخی مختلف در سیرجان در دستور کار قرار دارد و همچنین ثبت جهانی روستای دارستان که چند روز قبل صورت گرفت این شهرستان
را دارای اهمیت بالقوه در مسیر گردشگری استان کرمان کرده است. ثبت جهانی گلیم شریکی پیچ سیرجان را در زنجیره گردشگری مطرح کرد محمد کامیابی، فعال گردشگری در سیرجان نیز در گفتگو با مهر اظهارداشت: باید ظرفیتهای گردشگری در سیرجان مورد توجه جدیتر قرار گیرد و از ظرفیتهای سمنهای استان در این زمینه استفاده بیشتری شود. وی افزود: فعال شدن واحدهای بومگردی توسط اهالی روستای درویش خان و انتخاب یک متصدی برای این باغ به خصوص از بین اقوام درویش خان اهمیت فوق العادهای دارد و مورد توجه گردشگران قرار خواهد گرفت. وی باغ سنگی را خالصترین اثر انتزاعی متاثر از نهاد انسان دانست و افزود: در این زمینه باید تلاش میراث فرهنگی برای معرفی این باغ افزایش یابد و در استان کرمان همه شهرستانها و قابلیتها با یک دید مورد توجه قرار گیرند. بی توجهی به برخی از آثار خاص گردشگری در کرمان میتواند برخی از قابلیتهای اقتصاد بومی در مناطق دور افتاده و محروم استان را مغفول نگه دارد.
دیدگاه تان را بنویسید