روزنامه ایران:آنهایی که ساعتی بعد از زلزله بم از شهرهای دیگر برای کمک به مردم این شهر آمده بودند، توده غلیظ و عظیمی از گرد وغبار را روی شهر دیدند که تا ساعتها مثل گنبدی از خاک همانطور سنگین مانده بود. گنبد که فرو ریخت، دیگر چیزی از بزرگترین سازه خشتی جهان نمانده بود؛ کوهی از خاک و دیگر هیچ. داغ بم یک طرف، آوار شدن نماد تمدن دیرپای این دیار هم یک طرف. رانندهای که ما را از کرمان به بم آورده میگوید: «فکرش را بکنید به بم بیایی و ببینی ارگ سرجایش نیست!»
13 سال از روزی که ارگ بم ویرانه شد، گذشت. اما جایگاه جهانی این بنای تاریخی باعث شد، مرمت آن بلافاصله در دستور کار قرار گیرد. در طول سالهای ابتدایی بازسازی ارگ با دانش فنی یونسکو و کمک کشورهایی همچون ایتالیا، ژاپن و آلمان پیش رفت تا اینکه با منزوی شدن ایران در جامعه جهانی و فشار تحریمها، طرح تعطیل شد.
از مرکز شهر و از سمت خیابان امام خمینی تا ارگ بم دو، سه دقیقه بیشتر راه نیست. بنای بینظیری که چند سالی است کمتر از آن میشنویم. کارگران مشغول کارند. ارگ را 13 سال پیش دیدهام؛ یعنی همان زمان که نبود و حالا تغییر زیادی حس نمیکنم. بخشی از ورودی را داربست زدهاند و راهرویی را با نردههای زرد رنگ درست کردهاند تا احیاناً بازدیدکنندهای هوس نکند سمت بافت تاریخی عامهنشین برود چرا که هنوز خیلی از خانهها ترمیم نشدهاند.
کارگران مشغول کارند
قرار است ملاقاتی با مهندس علی باقریزاده، مدیر اجرایی پایگاه جهانی بم داشته باشیم؛ کارگران میگویند مهندس برای بازدید به قسمت حاکمنشین رفته است یعنی بالاترین قسمت ارگ. دیدن مهندس بهانهای میشود تا مسیر پر پیچ و خم و البته پرشیب را با کنجکاوی بالا برویم. کارگران در قسمت رعیتنشین یا همان عامه نشین در حال کارند. یکی در حال لگد کردن کاهگل است و دیگری سطل کاهگلها را به استادکار میرساند و استاد دیوارهای فرو ریخته از 13 سال پیش را ترمیم میکند. در همین محوطه، یک کارگاه کوچک نجاری هست که نجارش ما را برای دیدن دعوت میکند. عجلهای نداریم. همراه با عکاس روزنامه به کارگاهش میرویم. استاد نجار در و پنجرههایی را نشان میدهد که به تازگی آنها را بازسازی کرده. میگوید: «این در و پنجرهها را خودم از زیر آوار بیرون کشیدم. همه را اینجا انبار کردهام و درست میکنم. هر خانهای که مرمت آن تمام شود، در و پنجرهاش را نصب میکنم.» راهمان را ادامه میدهیم تا برسیم به سربازخانه. سربازان در برجهای این قسمت نگهبانی میدادهاند و اگر کسی قصد داشته وارد قسمت حاکمنشین شود باید با هماهنگی و کسب اجازه فرمانده وارد کاخ میشده.
از این قسمت به بعد شیب راه تند و تندتر میشود.
در طول مسیر چشمانمان همینطور به اینطرف و آنطرف میچرخد. آنقدر آثار باستانی زیاد است که نمیتوان تصمیم گرفت به کدام توجه کرد؛ حیف که خیلیهایشان میان احیا و نابودی سردرگم ماندهاند.
در شیب تندی که منتهی میشود به کاخ ،چند کارگر در حال آجرچینی هستند. کف مسیر را درست میکنند. کارشان سخت است؛ یکی از آنها باید مدام برود پایین ارگ و با سطل پر از آب برگردد.
بالاخره پس از 10 دقیقه پیادهروی و دیدن قسمتهای مختلف به مرکز اصلی ارگ میرسیم جایی که حاکم از آنجا همه جای شهر را زیر نظر داشته. از این بالا همه چیز زیر پای آدم است. سربازخانه و عامه نشین و حتی شهر بم و نخلستانهایش. پیش خودم میگویم حاکمان این شهر چه حس قدرتمندانهای داشتهاند وقتی از این بالا شهر و مردمانش را تماشا میکردهاند!
اولویت حفظ ارگ است
مهندس باقریزاده همراه با یکی از کارشناسان باستانشناسی به استقبالمان میآید. همراه با او گشتی در ارگ میزنیم و از او درباره روند مرمت و بازسازی میپرسیم. او درباره زلزله و کارهایی که برای ارگ صورت گرفته، میگوید: «زمانی که زلزله آمد بخش عمدهای از بافت عامهنشین شامل درهای ورودی، خانه و مغازهها تخریب شد و بخشهایی از برجها و دیوارهای قلعه هم از بین رفت اما چیزی که جالب است این است که آثار دیگری پیدا شدند و از دل خاک بیرون آمدند که قدمت ارگ را به صدها سال قبلتر برد. پیش از این تصور دانشمندان بر این بود که ارگ بم از زمان هخامنشیان به جا مانده و در زمان اسلامی شدن کشور بخشهایی از آن تغییر یافته ولی مدارک جدیدی بهدست آمد که نشان داد قدمت ارگ به پیش از به وجودآمدن حکومت هخامنشیان برمیگردد.
اما درباره خود ارگ؛ یک سال بعد از زلزله، یونسکو ارگ بم را بهعنوان بنای در حال خطر به ثبت رساند. در ادامه برای بازسازی از سال 83 اقدامات حفاظتی آغاز شد. باید بگویم ما در حال مرمت و بازسازی به معنای اینکه ارگ مثل روز اول بشود، نیستیم، بلکه با توجه به بودجهای که در اختیارمان میگذارند چندین سال است از ارگ مراقبت میکنیم.»
میپرسم یعنی این همه سال فقط از ارگ مراقبت شده؟ پس این همه خبر آمد که آلمانیها و ایتالیاییها و ژاپنیها برای مرمت آستین بالا زدهاند چه شد و به کجا رسید؟میگوید: «ارگ بم یک اثر ثبت جهانی و تابع ضوابطی است که یونسکو برای آن تعیین میکند و به همین دلیل بازسازی کامل ارگ در دستور کار ما نیست.
سیاست ما تثبیت وضعیت فعلی و بازسازی سازههایی است که امکان مرمت و بازسازی آنها وجود دارد. در سالهای گذشته قسمتهایی از کاخ حاکمنشین که متعلق به دوران مادهاست بازسازی شده است.
باید بگویم تحقیقات و مطالعاتی نظیر مطالعه ایتالیاییها برای مرمت برج شماره یک و مطالعه آلمانیها برای مرمت خانه سیستانی آغاز شده اما از طرفی کمک مالی چشمگیری به طرح مرمت ارگ بم نشده است.
باید به نکته دیگری اشاره کنم که شاید به آن کمتر توجه شده؛ بودجهای که در طول سالهای گذشته برای مرمت و نگهداری ارگ بم در اختیارمان گذاشته میشد به سختی کفاف کارگران و نگهبانان را میداد. کارگران این مجموعه 4 ماه است حقوق خود را نگرفتهاند ولی با وجود بسیاری از مشکلاتی که گریبانگیرشان شده هنوز هم ماندهاند و کار میکنند. تازگیها دولت 14 میلیارد تومان برای پیشرفت این طرح اختصاص داده که منتظر تزریق این بودجه هستیم تا حقوق کارگران را پرداخت کنیم و با سرعت بیشتری بازسازی را پیش ببریم.»
به گفته مسئولان استانی و شهر بم پس از تخریب این سازه تاریخی که شهرت جهانی دارد و حتی رطب و خرمای بم را به اسم ارگ آن میشناسند از تعداد گردشگرانی که به این استان سفر میکردند کاسته شده و جاذبههای دیگر از جمله کویر شهداد و روستای میمند هنوز نتوانستهاند این خلأ را جبران کنند.
یکی از کسانی که در طرح بازسازی ارگ بم مشارکت دارد و میخواهد اسمی از او در این گزارش برده نشود، میگوید: «با اختصاص یک یا 2 میلیارد نمیشود حتی قسمت کوچکی از این مجموعه را احیا کرد. نزدیک به 120کارگر و دهها کارمند و نگهبان اینجا مشغول هستند. این پول شاید به زور بتواند حقوق آنها را تأمین کند. اگر ارگ بم در کشور دیگری بود در کمتر از 3 - 2 سال بازسازی میشد نه اینکه 10سال رهایش کنند. اگر این ارگ بازسازی شود، طی چند سال با ورود گردشگر به اینجا هزینهاش را در میآورد ولی حیف که کمتر کسی قدر این سازه را میداند.»
از دالانهای ارگ عبور میکنیم. از بین خانههایی که همچنان درگیر بلای 13 سال پیش هستند، رد میشویم. زمانی آدمهایی اینجا زندگی میکردند و حتماً نمیدانستند میراثشان روزی با زلزلهای اینگونه میشود.
دیدگاه تان را بنویسید