کریستف کلمب ایرانی با قایق بادبانی به آمریکا رفت!
میان دوستان و اهالی روزنامه معروف بود به «کویرنورد مقیم سانفرانسیسکو». علی پارسا را میگویم که نزدیک به دو دهه پیش از میان هرچه ریگ و کویر جنزده گذشت و بعد از آن تصمیم گرفت سودای دریانوردیاش را پیش بگیرد.
این ریگزار یکی از دشوارترین مسیرهای کویرنوردی است و پیش از سفر او گزارشی درمورد عبور از این کویر موجود نیست.
پارسا که مقیم سانفرانسیسکو است در باشگاهی در شهر برکلی، در حاشیه خلیج سانفرانسیسکو کار دریانوردی را آغاز کرده و سال 87 نخستین سفر دریاییاش را انجام داده است.
او پژوهش بسیاری بر دریانوردی بادبانی سنتی ایران داشته و در همین باب کتاب «بادبانهای جنوب» را نگاشته است.
پارسا شاید تنها ایرانی است که اخبار دریانوردی بادبانیاش در مسیرهای طولانی به ما رسیده و سفرش در اقیانوس اطلس یک هفته پیش به پایان رسیده است و شاید دیگر میتوان به او گفت «دریانورد مقیم سانفرانسیسکو»؛ کسی که به قول رضا حائری، روزنامهنگار و مستندسازی که سالها پیگیر فعالیتهای او بوده، تحقق رؤیای سفر عمودیاش را در قالب سفرهای افقی در کویر و دریا میجوید.
از اینرو با وی گفتوگویی را درباره سودای این ماجراجویی و رنج و لذت سفرش انجام دادهایم که در ادامه میخوانید:
چه چیزی جرقه شروع دریانوردی برای شما بود؟
جرقهای در کار نبود و از بچگی در فکر دریانوردی بودم. کمتر از 10 سال پیش فرصتی شد تا در شهر برکلی قایقرانی بادبانی را یاد بگیرم. اعضای باشگاه قایقرانی میپرسیدند وضعیت قایقرانی بادبانی در ایران چطور است و من میگفتم هیچ امکاناتی نداریم و اثری از این نوع قایقرانی آنجا نیست. تعجب میکردند و میگفتند این همه دریا و آب دارید چطور قایقرانی بادبانی ندارید؟! فکر کردم این همه ذکر سفر دریایی و ناخدا و ملاح و کشتی و غیره در ادب فارسی خود نشانه رواج دریانوردی، حداقل در جنوب ایران بوده است. بر آن شدم تا به جنوب بروم و ببینم آثار و بقایا و خاطراتی از دوره کهن دریانوردی ایران باقی است یا نه. به بندر کنگ در کرانه خلیج فارس رسیدم و با دریایی از تجربه و اطلاعات روبهرو شدم. پنج سال رفتم و آمدم و کتابی درباره دریانوردی بادبانی در جنوب ایران نوشتم.بعد فکر کردم حیف است این سنت فراموش شود و باید کاری کرد. دیدم با سفرهای اقیانوسی هم خودم به خیالات کودکی میدان میدهم و هم کارم ممکن است توجه ایرانیان را جلب کند و به فکر حفظ این سنت بیفتند. 6 سال پیش چند بار در اقیانوس آرام سفر کردم. و همین هفته پیش توانستم اقیانوس اطلس را طی کنم. فکر نمیکنم ایرانیان زیادی این تجربه کاری که من کردهام را داشته باشند.
با قایق خودتان سفر میکنید؟
خیر، برای انجام این نوع سفرها وبسایتهایی وجود دارد، کسانی که قایق دارند مسیر خاص مد نظر را در آن سایتها اعلام میکنند، افرادی که قایق ندارند و هدفشان طی کردن همان مسیرهاست با آنها تماس میگیرند.
من دائم این سایتها را تعقیب میکردم و با عدهای از صاحبان قایقها تماس میگرفتم، چند مسیر در ذهنم بود که یکی از آنها همین سفر آخر در اقیانوس اطلس بود. پیش از آن چند سفر دیگر رفتم.
سال 2008 طی10 روز از کالیفرنیای شمالی در اقیانوس آرام به کالیفرنیای جنوبی و در همان سال از کالیفرنیای جنوبی به مکزیک سفر کردم و در سال 2010 طی 28روز از مکزیک به پولینزی فرانسه (مجمعالجزایری در وسط اقیانوس آرام که در شمال آن بمبهای اتمی فرانسه را آزمایش میکردند) رفتم.
هماهنگی این سفرها چگونه است؟ پیش از سفر چگونه با همسفرها آشنا میشوید؟
این سفرها اینطور نیست که هروقت اراده کنی انجام شود، جور شدنش مراحل مختلفی دارد، اول از همه باید کسی را بیابی که قصد رفتن در مسیر موردنظر تو را داشته باشد، بعد از تماس باید با هم آشنا شوید که معمولاً از طریق ایمیل و اسکایپ این آشنایی صورت میگیرد. درواقع یک ارزیابی اخلاقی و ظاهری بین متقاضی و صاحب قایق انجام میشود که بفهمند آیا مقدور هست مدتی را همسفر باشند یا نه. یکبار در هند با یکی از قایقداران قرار سفری گذاشتیم و با یک دوست فیلمساز که تا آنموقع دریانوردی نکرده بود راهی هند شدیم. قرار بود به سمت اندونزی در شرق برویم. مسیر کوتاه نبود و قرار بود حدود چهل روز همسفر باشیم، صاحب قایق بسیار بینظم بود و به همین خاطر آماده کردن قایق در بندرگاه یک ماه طول کشید، به همین خاطر دیگر به او اعتماد نکردم و سفر منتفی شد.
شناخت از دیگر همسفران هم معمولاً در طول مسیر اتفاق میافتد، مثلاً در این سفر آخر یک همسفر گیاهخوار داشتیم که خرده فرمایش های او همه ما را اسیر کرده بود. هم نمیتوانستیم غذای درستی بخوریم و هم در باب فواید گیاهخواری مدام نصیحتمان میکرد. (با خنده) مطمئناً برای سفرهای بعدی نخستین چیزی که چک خواهم کرد این است که همسفر گیاهخوار نداشته باشم.
آیا زنان هم در این رشته فعالاند؟ با ناخدایان زن هم برخورد داشتهاید؟
دریانوردی بادبانی کاری غریب و ماجراجویانه است، ولی در بسیاری از کشورهایی که دریا دارند به اندازه دوچرخهسواری رایج است و دختر و پسرها با خانواده خود به سفرهای اینگونه بسیار میروند و برای همین دریانوردی زنان و مردان چه از نظر انگیزه و چه روش فرقی نمیکند. زنان بسیاری هستند که از خود قایق دارند و درواقع ناخدا هستند. یکی از همسفران ما در همین سفر آخر دختری اسپانیایی بود.
سفر اخیرتان چگونه فراهم شد؟
در سایتی قایقی که قصد داشت در مسابقه قایقرانی بادبانی از جنوب فرانسه به جنوب ایتالیا شرکت کند را یافتم و به او پیوستم. پس از اتمام مسابقه صاحب قایق که جوانی باتجربه ومنضبط بود پیشنهاد سفر دور دنیا را داد. او میخواست از جنوب فرانسه دریای مدیترانه را ترک کند، اقیانوس اطلس را طی نماید و به قاره امریکا برود، سپس از تنگه پاناما عبور کند و وارد اقیانوس آرام شود و به پولینزی فرانسه و از آنجا به خود فرانسه برود. من هم با بررسی برنامههایم دیدم از آفریقا میتوانم به آنها بپیوندم و اطلس را با هم طی کنیم.
درباره مسیر چقدر میدانستید؟
مشهورترین کسی که این مسیر را رفته کریستف کلمب، به سفارش ملکه اسپانیا سال 1492 میلادی است. با هدف کشف راه غربی هند، برای رقابت با پرتغال که راه شرقی آن را پیموده بود. آنها که غافل بودند قاره دیگری در این میان وجود دارد امریکا را با سواحل شرقی هند اشتباه میگیرند و برای همین اهالی آنجا را هندی مینامند. نامی که او بر اهالی بومی منطقه نهاد هنوز مستعمل است،
American Indian. این سالهای اخیر عدهای این اصطلاح را غلط دانسته و به آنها native Americans (امریکاییهای اصیل) میگویند. مسیر ما کمابیش شبیه مسیر کلمب بود.
در کجا به قایق پیوستید و چند همسفر داشتید؟
من از تهران به جزایر قناری رفتم و آنجا سوار قایق شدم. 6مسافر(بجز ناخدا) در قایق از چند ملیت مختلف با تجربیات متفاوت دریانوردی در قایق بودند و با هیچکدام آشنایی قبلی نداشتم، سه فرانسوی، دو اسپانیایی و یک فیلیپینی. اسپانیاییها تجربه زیادی نداشتند و ناخدا جوان فیلیپینی را به خاطر تجربه بالایش استخدام کرده بود که بودنش قوت قلبی برای ما بود. بادبانها را برافراشتیم و ظرف 6روز به جزیره کوچک کاب ورد در غرب آفریقا که از مستعمرههای پرتغال بوده و در دهه 70 میلادی مستقل شده رسیدیم. درآمد این جزیره از راه گردشگری است. دریا در این سفر به خاطر بادهایی که از صحرای آفریقا میوزید بسیار متلاطم بود و دریانوردیمان بسیار جدی بود. البته این سفر از جزایر قناری تا دریای کارائیب در چارچوب یک مسابقه به نام ARC(Atlantic Rally for Cruisers) بود.
شرایط این مسابقات چیست؟
مسابقه در یک ساعت مشخص شروع شده و زودتر رسیدن بستگی به مهارت قایقرانها در استفاده از باد موجود دارد، بادی که برای همه یکسان است، نه مثل مسابقه اتومبیلرانی که راننده گازش را میگیرد و میرود. قایقران باید تشخیص دهد چه بادی در منطقه هست و براساس آن بادبانها را تنظیم کند. کسانی که تصمیمات درستتری در تنظیم بادبانها و انتخاب مسیر بگیرند زودتر به مقصد میرسند.
چه جوایزی به برندهها داده میشود؟
بهای مادی بالایی ندارد و بیشتر سمبلیک است، آنچه مهم است شرکت در مسابقات و لذت بردن از دریانوردی بادبانی است. مثلاً جایزه تنها یک پیتزاست و شاید پلاکی برای یادگاری، ولی لحظه رسیدن شادمانی که به استقبال تو میآید لذتبخش است.
چند روز طول کشید از اطلس بگذرید؟
بعد از دو، سه روز استراحت در کاب ورد به سمت کارائیب به راه افتادیم. 19روز بعد، از دور جزیرههای مارتینیک و سنتلوسیا(یکی از شرقیترین نواحی قاره امریکا) را دیدیم. به خلیج رادنی که بندرگاه مورد نظرمان بود نزدیک شدیم و با تماس رادیویی مقامات بندر و مسئولان مسابقه ترتیب ورود به بندر با عبور از یک کانال را دادند. من آنجا از قایق جدا شدم ولی آنها مسیر خود را به سمت تنگه پاناما ادامه میدهند تا به اقیانوس آرام بیفتند. اوایل سفر باد زیادی نداشتیم و وقت ما تلف شد چون منتظر باد خوب ماندیم. گاهی موتور قایق را روشن میکردیم تا از منطقه بیباد خارج شویم ولی تأثیر زیادی نداشت و سفرمان به جای دوهفته، سه هفته طول کشید.
باد خوب چیست؟
برای قایقهای ما 10 الی 20 نات سرعت است. نات یعنی مایل دریایی در ساعت(یا گره دریایی) که از مایل معمولی بیشتر و حدود 1800 متر است. بادی که کمتر از 10 نات باشد باد ضعیف، از 20 تا 25 نات باد بسیار مناسب و بیشتر از آن شدید است و کار سخت میشود. در این سفر حتی 30نات هم ندیدیم.
تا به حال گرفتار طوفان هم شدهاید؟
یکبار سفری در جنوب ترکیه پیش آمد، قرار بود از مسیر خیلی جالبی به کنیا برویم. به محض حرکت از شهر «کاش» طوفان مهیبی با سرعت 90کیلومتر در ساعت در دریای مدیترانه به راه افتاد و یکی از بادبانهای ما از شدت وزش باد در معرض پارگی قرار گرفت.
برای کمک به بادبانها خواستیم از موتور استفاده کنیم که یکی از طنابهای قایق در آب افتاده بود و دور پروانه موتور پیچید و اجازه نداد موتور کار کند. موجهای بزرگ سه، چهار متری ایجاد شده بود، بعد از 24ساعت موفق شدیم به بندر کوچکتری در ترکیه برگردیم زیرا باد اجازه نمیداد به کاش برویم. من مطمئن بودم در آن شرایط قایق ما واژگون خواهد شد. اصلاً باورکردنی نبود که معقول و سالم به خشکی برسیم. این طوفان در مدیترانه 40 نات بود که در تندبادها به 50 هم میرسید.
چه کارهایی باید در طول سفر انجام دهید؟
قایق باید 24ساعت حرکت کند برای همین به نوبت پشت فرمان مینشینیم و گاهی ایستاده راحتتر است. تعویض بادبان کار دیگری است که باید انجام داد، بسته به شدت باد باید بادبانهای مختلفی برپا شود، اگر باد ضعیف باشد بادبانهای بزرگ نسبتاً سبک باید هوا شود تا از این باد کم هم برای جلو رفتن قایق بهره ببریم. هنگام باد شدید و طوفان بادبانهای بزرگ باید جمع شود و بادبانهای کوچکتر و محکمتری بالا روند. این کار مدام در قایقها انجام میشود بخصوص در مسابقهها، برای بهینه کردن سرعت قایق نیاز به بادبان مناسب است. یک عده طنابها را میکشند یا شل میکنند و عدهای خود بادبان را بالا و پایین میکنند.
ویژگیهای فنی و ظاهری قایقها چیست؟
جنس رایج بدنه قایقها از فایبرگلاس هست. بدنه فلزی هم وجود دارد و جنس چوبی هم که سنتیترین نوع قایق است. جنس بتنی هم هست، که بهندرت دیده میشود. بتن مسلح که درونش تور سیمی گذاشته و به شکل قایق بتن را قالبریزی میکنند. جنس بادبانهای قدیمی کتانی بوده که از هند میآوردند و جنس بادبانهای جدید از نایلون، داکرون و کولار است. طول قایقهای مسابقه 15-12 متر است. در قایق یک کابین مرکزی هست که در آن دو کاناپه برای دونفر وجود دارد و یک آشپزخانه. یک کابین نوک قایق هست که آن هم جای دونفر است و یک کابین عقب قایق که 4نفر در آن جا میشوند. یک حمام و دستشویی کوچک هم دارد.
انبارها چه اندازه برای آب و غذا و سوخت جا دارند؟
جا برای انبار کردن زیاد است. قایقها را در بندر کاملاً مجهز میکنیم. بعضی از قایقها یخچال و فریزر هم دارند.
آب مصرفیمان را در مخزنهایی که در بدنه قایق تعبیه شده در بندرها پر میکنیم و با صرفهجویی برای شستوشو استفاده میکنیم. آب نوشیدنی را هم در گالنهای بزرگ در قایق انبار میکنیم. مخارنی هم برای انبار سوخت داریم.
برق قایق از کجا میآید؟
موتور قایق که کار میکند باتریهایی شارژ میشوند که از آنها برق قایق تأمین میشود. بیشتر قایقها وسایل تولید برق دیگری هم برای صرفهجویی در مصرف سوخت دارند؛ قایق ما یک ژنراتور آبی داشت، پروانه دیگری بجز پروانه اصلی پیشبرنده قایق در آب گذاشته و چرخش پروانه موجب چرخیدن دینام و شارژ باتریها میشود. وسیله رایج دیگر برای تولید برق پنلهای خورشیدی است که نور را به برق تبدیل میکنند.
بعضی قایقها ژنراتور بادی دارند، ملخی در بالای کشتی نصب است که چرخش آن موجب چرخیدن دینام میشود.
خورد و خوراک چی؟
اگر قایق فریزر داشته باشد موادی مثل شیر و میوه را میتوانیم ببریم، ولی بیشتر خوراکیها مواد خشک و کنسرو است. خیالمان راحت است که اگر در دریا گرفتار شدیم غذا به حد کافی داریم. در آشپزخانه اجاق کوچکی است و به نوبت غذا میپزیم. یکی از غذاهایی که در سفرهای دریایی بسیار استفاده میشود ماهی تازهای است که از دریا میگیریم. نخ ماهیگیری و قلاب را در آب میاندازیم. گهگاهی ماهی به قلاب میافتد و آن را آماده طبخ میکنیم. اوایل سفر این کار لذتبخش است ولی کمکم که سفر طولانی میشود از طعم ماهی خسته میشوی و دلت غذاهای دیگری میخواهد.
بجز آب چه چیزی برای تماشا در مسیر وجود دارد؟
در سطح اقیانوس جانداران زیادی زندگی میکنند، البته نه به اندازه عمق آن. در اقیانوس اطلس و آرام پرندههایی هستند که در نقاطی از آب که کمترین فاصلهشان تا خشکی 3کیلوتر است زندگی میکنند. آدم فکر میکند لانه این پرندهها کجاست؟! دلفین و نهنگ دیگر موجودات تماشایی اقیانوس هستند. آنها معمولاً با بازیگوشی قایقها را در مسیری همراهی میکنند. نهنگها بیشتر برای تهیه غذا یا روغن لوازم آرایشی-بهداشتی شکار میشوند.
مشکلات پزشکی در سفرها را چگونه رفع میکنید؟
در سفر مکزیک به پولینزی فرانسه اتفاقی ناخوشایند برای من افتاد، سه روز از شروع سفر میگذشت، باد کم بود، ما موتور قایق را روشن نکردیم و منتظر باد ماندیم، یکی از دوستان مرا از خواب بیدار کرد و پیشنهاد شنا داد و من در همان حالت خواب آلودگی از ارتفاع 3متری در آب شیرجه زدم، چون بدنم آماده نبود آب دست چپم را به عقب برد و استخوان بازویم، در اثر اهرم شدن به استخوان شانه، ترک برداشت و 25روز درد این دست همراهم بود، ولی وظایفم همچون آشپزی و کنترل فرمان در نوبتم را انجام میدادم.
دریانوردان هنوز رسم و رسوم خاصی دارند؟
بله، مثلاً کسی که برای نخستین بار از خط استوا در سفر دریایی میگذرد برایش به صورت نمادین جشن میگیرند. در سفری که من نخستین بار از نیمکره شمالی به نیمکره جنوبی رد شدم مراسمی گرفتند و صاحب قایق شعری آماده کرده بود و خواند.
چه نورد دیگری بعد از کویرنوردی و دریانوردی خواهید داشت؟
طبیعتاً هوانوردی طرح بعدی من است که وقتی انجام شد در مورد آن صحبت خواهیم کرد.
این ریگزار یکی از دشوارترین مسیرهای کویرنوردی است و پیش از سفر او گزارشی درمورد عبور از این کویر موجود نیست.
پارسا که مقیم سانفرانسیسکو است در باشگاهی در شهر برکلی، در حاشیه خلیج سانفرانسیسکو کار دریانوردی را آغاز کرده و سال 87 نخستین سفر دریاییاش را انجام داده است.
او پژوهش بسیاری بر دریانوردی بادبانی سنتی ایران داشته و در همین باب کتاب «بادبانهای جنوب» را نگاشته است.
پارسا شاید تنها ایرانی است که اخبار دریانوردی بادبانیاش در مسیرهای طولانی به ما رسیده و سفرش در اقیانوس اطلس یک هفته پیش به پایان رسیده است و شاید دیگر میتوان به او گفت «دریانورد مقیم سانفرانسیسکو»؛ کسی که به قول رضا حائری، روزنامهنگار و مستندسازی که سالها پیگیر فعالیتهای او بوده، تحقق رؤیای سفر عمودیاش را در قالب سفرهای افقی در کویر و دریا میجوید.
از اینرو با وی گفتوگویی را درباره سودای این ماجراجویی و رنج و لذت سفرش انجام دادهایم که در ادامه میخوانید:
چه چیزی جرقه شروع دریانوردی برای شما بود؟
جرقهای در کار نبود و از بچگی در فکر دریانوردی بودم. کمتر از 10 سال پیش فرصتی شد تا در شهر برکلی قایقرانی بادبانی را یاد بگیرم. اعضای باشگاه قایقرانی میپرسیدند وضعیت قایقرانی بادبانی در ایران چطور است و من میگفتم هیچ امکاناتی نداریم و اثری از این نوع قایقرانی آنجا نیست. تعجب میکردند و میگفتند این همه دریا و آب دارید چطور قایقرانی بادبانی ندارید؟! فکر کردم این همه ذکر سفر دریایی و ناخدا و ملاح و کشتی و غیره در ادب فارسی خود نشانه رواج دریانوردی، حداقل در جنوب ایران بوده است. بر آن شدم تا به جنوب بروم و ببینم آثار و بقایا و خاطراتی از دوره کهن دریانوردی ایران باقی است یا نه. به بندر کنگ در کرانه خلیج فارس رسیدم و با دریایی از تجربه و اطلاعات روبهرو شدم. پنج سال رفتم و آمدم و کتابی درباره دریانوردی بادبانی در جنوب ایران نوشتم.بعد فکر کردم حیف است این سنت فراموش شود و باید کاری کرد. دیدم با سفرهای اقیانوسی هم خودم به خیالات کودکی میدان میدهم و هم کارم ممکن است توجه ایرانیان را جلب کند و به فکر حفظ این سنت بیفتند. 6 سال پیش چند بار در اقیانوس آرام سفر کردم. و همین هفته پیش توانستم اقیانوس اطلس را طی کنم. فکر نمیکنم ایرانیان زیادی این تجربه کاری که من کردهام را داشته باشند.
با قایق خودتان سفر میکنید؟
خیر، برای انجام این نوع سفرها وبسایتهایی وجود دارد، کسانی که قایق دارند مسیر خاص مد نظر را در آن سایتها اعلام میکنند، افرادی که قایق ندارند و هدفشان طی کردن همان مسیرهاست با آنها تماس میگیرند.
من دائم این سایتها را تعقیب میکردم و با عدهای از صاحبان قایقها تماس میگرفتم، چند مسیر در ذهنم بود که یکی از آنها همین سفر آخر در اقیانوس اطلس بود. پیش از آن چند سفر دیگر رفتم.
سال 2008 طی10 روز از کالیفرنیای شمالی در اقیانوس آرام به کالیفرنیای جنوبی و در همان سال از کالیفرنیای جنوبی به مکزیک سفر کردم و در سال 2010 طی 28روز از مکزیک به پولینزی فرانسه (مجمعالجزایری در وسط اقیانوس آرام که در شمال آن بمبهای اتمی فرانسه را آزمایش میکردند) رفتم.
هماهنگی این سفرها چگونه است؟ پیش از سفر چگونه با همسفرها آشنا میشوید؟
این سفرها اینطور نیست که هروقت اراده کنی انجام شود، جور شدنش مراحل مختلفی دارد، اول از همه باید کسی را بیابی که قصد رفتن در مسیر موردنظر تو را داشته باشد، بعد از تماس باید با هم آشنا شوید که معمولاً از طریق ایمیل و اسکایپ این آشنایی صورت میگیرد. درواقع یک ارزیابی اخلاقی و ظاهری بین متقاضی و صاحب قایق انجام میشود که بفهمند آیا مقدور هست مدتی را همسفر باشند یا نه. یکبار در هند با یکی از قایقداران قرار سفری گذاشتیم و با یک دوست فیلمساز که تا آنموقع دریانوردی نکرده بود راهی هند شدیم. قرار بود به سمت اندونزی در شرق برویم. مسیر کوتاه نبود و قرار بود حدود چهل روز همسفر باشیم، صاحب قایق بسیار بینظم بود و به همین خاطر آماده کردن قایق در بندرگاه یک ماه طول کشید، به همین خاطر دیگر به او اعتماد نکردم و سفر منتفی شد.
شناخت از دیگر همسفران هم معمولاً در طول مسیر اتفاق میافتد، مثلاً در این سفر آخر یک همسفر گیاهخوار داشتیم که خرده فرمایش های او همه ما را اسیر کرده بود. هم نمیتوانستیم غذای درستی بخوریم و هم در باب فواید گیاهخواری مدام نصیحتمان میکرد. (با خنده) مطمئناً برای سفرهای بعدی نخستین چیزی که چک خواهم کرد این است که همسفر گیاهخوار نداشته باشم.
آیا زنان هم در این رشته فعالاند؟ با ناخدایان زن هم برخورد داشتهاید؟
دریانوردی بادبانی کاری غریب و ماجراجویانه است، ولی در بسیاری از کشورهایی که دریا دارند به اندازه دوچرخهسواری رایج است و دختر و پسرها با خانواده خود به سفرهای اینگونه بسیار میروند و برای همین دریانوردی زنان و مردان چه از نظر انگیزه و چه روش فرقی نمیکند. زنان بسیاری هستند که از خود قایق دارند و درواقع ناخدا هستند. یکی از همسفران ما در همین سفر آخر دختری اسپانیایی بود.
سفر اخیرتان چگونه فراهم شد؟
در سایتی قایقی که قصد داشت در مسابقه قایقرانی بادبانی از جنوب فرانسه به جنوب ایتالیا شرکت کند را یافتم و به او پیوستم. پس از اتمام مسابقه صاحب قایق که جوانی باتجربه ومنضبط بود پیشنهاد سفر دور دنیا را داد. او میخواست از جنوب فرانسه دریای مدیترانه را ترک کند، اقیانوس اطلس را طی نماید و به قاره امریکا برود، سپس از تنگه پاناما عبور کند و وارد اقیانوس آرام شود و به پولینزی فرانسه و از آنجا به خود فرانسه برود. من هم با بررسی برنامههایم دیدم از آفریقا میتوانم به آنها بپیوندم و اطلس را با هم طی کنیم.
درباره مسیر چقدر میدانستید؟
مشهورترین کسی که این مسیر را رفته کریستف کلمب، به سفارش ملکه اسپانیا سال 1492 میلادی است. با هدف کشف راه غربی هند، برای رقابت با پرتغال که راه شرقی آن را پیموده بود. آنها که غافل بودند قاره دیگری در این میان وجود دارد امریکا را با سواحل شرقی هند اشتباه میگیرند و برای همین اهالی آنجا را هندی مینامند. نامی که او بر اهالی بومی منطقه نهاد هنوز مستعمل است،
American Indian. این سالهای اخیر عدهای این اصطلاح را غلط دانسته و به آنها native Americans (امریکاییهای اصیل) میگویند. مسیر ما کمابیش شبیه مسیر کلمب بود.
در کجا به قایق پیوستید و چند همسفر داشتید؟
من از تهران به جزایر قناری رفتم و آنجا سوار قایق شدم. 6مسافر(بجز ناخدا) در قایق از چند ملیت مختلف با تجربیات متفاوت دریانوردی در قایق بودند و با هیچکدام آشنایی قبلی نداشتم، سه فرانسوی، دو اسپانیایی و یک فیلیپینی. اسپانیاییها تجربه زیادی نداشتند و ناخدا جوان فیلیپینی را به خاطر تجربه بالایش استخدام کرده بود که بودنش قوت قلبی برای ما بود. بادبانها را برافراشتیم و ظرف 6روز به جزیره کوچک کاب ورد در غرب آفریقا که از مستعمرههای پرتغال بوده و در دهه 70 میلادی مستقل شده رسیدیم. درآمد این جزیره از راه گردشگری است. دریا در این سفر به خاطر بادهایی که از صحرای آفریقا میوزید بسیار متلاطم بود و دریانوردیمان بسیار جدی بود. البته این سفر از جزایر قناری تا دریای کارائیب در چارچوب یک مسابقه به نام ARC(Atlantic Rally for Cruisers) بود.
شرایط این مسابقات چیست؟
مسابقه در یک ساعت مشخص شروع شده و زودتر رسیدن بستگی به مهارت قایقرانها در استفاده از باد موجود دارد، بادی که برای همه یکسان است، نه مثل مسابقه اتومبیلرانی که راننده گازش را میگیرد و میرود. قایقران باید تشخیص دهد چه بادی در منطقه هست و براساس آن بادبانها را تنظیم کند. کسانی که تصمیمات درستتری در تنظیم بادبانها و انتخاب مسیر بگیرند زودتر به مقصد میرسند.
چه جوایزی به برندهها داده میشود؟
بهای مادی بالایی ندارد و بیشتر سمبلیک است، آنچه مهم است شرکت در مسابقات و لذت بردن از دریانوردی بادبانی است. مثلاً جایزه تنها یک پیتزاست و شاید پلاکی برای یادگاری، ولی لحظه رسیدن شادمانی که به استقبال تو میآید لذتبخش است.
چند روز طول کشید از اطلس بگذرید؟
بعد از دو، سه روز استراحت در کاب ورد به سمت کارائیب به راه افتادیم. 19روز بعد، از دور جزیرههای مارتینیک و سنتلوسیا(یکی از شرقیترین نواحی قاره امریکا) را دیدیم. به خلیج رادنی که بندرگاه مورد نظرمان بود نزدیک شدیم و با تماس رادیویی مقامات بندر و مسئولان مسابقه ترتیب ورود به بندر با عبور از یک کانال را دادند. من آنجا از قایق جدا شدم ولی آنها مسیر خود را به سمت تنگه پاناما ادامه میدهند تا به اقیانوس آرام بیفتند. اوایل سفر باد زیادی نداشتیم و وقت ما تلف شد چون منتظر باد خوب ماندیم. گاهی موتور قایق را روشن میکردیم تا از منطقه بیباد خارج شویم ولی تأثیر زیادی نداشت و سفرمان به جای دوهفته، سه هفته طول کشید.
باد خوب چیست؟
برای قایقهای ما 10 الی 20 نات سرعت است. نات یعنی مایل دریایی در ساعت(یا گره دریایی) که از مایل معمولی بیشتر و حدود 1800 متر است. بادی که کمتر از 10 نات باشد باد ضعیف، از 20 تا 25 نات باد بسیار مناسب و بیشتر از آن شدید است و کار سخت میشود. در این سفر حتی 30نات هم ندیدیم.
تا به حال گرفتار طوفان هم شدهاید؟
یکبار سفری در جنوب ترکیه پیش آمد، قرار بود از مسیر خیلی جالبی به کنیا برویم. به محض حرکت از شهر «کاش» طوفان مهیبی با سرعت 90کیلومتر در ساعت در دریای مدیترانه به راه افتاد و یکی از بادبانهای ما از شدت وزش باد در معرض پارگی قرار گرفت.
برای کمک به بادبانها خواستیم از موتور استفاده کنیم که یکی از طنابهای قایق در آب افتاده بود و دور پروانه موتور پیچید و اجازه نداد موتور کار کند. موجهای بزرگ سه، چهار متری ایجاد شده بود، بعد از 24ساعت موفق شدیم به بندر کوچکتری در ترکیه برگردیم زیرا باد اجازه نمیداد به کاش برویم. من مطمئن بودم در آن شرایط قایق ما واژگون خواهد شد. اصلاً باورکردنی نبود که معقول و سالم به خشکی برسیم. این طوفان در مدیترانه 40 نات بود که در تندبادها به 50 هم میرسید.
چه کارهایی باید در طول سفر انجام دهید؟
قایق باید 24ساعت حرکت کند برای همین به نوبت پشت فرمان مینشینیم و گاهی ایستاده راحتتر است. تعویض بادبان کار دیگری است که باید انجام داد، بسته به شدت باد باید بادبانهای مختلفی برپا شود، اگر باد ضعیف باشد بادبانهای بزرگ نسبتاً سبک باید هوا شود تا از این باد کم هم برای جلو رفتن قایق بهره ببریم. هنگام باد شدید و طوفان بادبانهای بزرگ باید جمع شود و بادبانهای کوچکتر و محکمتری بالا روند. این کار مدام در قایقها انجام میشود بخصوص در مسابقهها، برای بهینه کردن سرعت قایق نیاز به بادبان مناسب است. یک عده طنابها را میکشند یا شل میکنند و عدهای خود بادبان را بالا و پایین میکنند.
ویژگیهای فنی و ظاهری قایقها چیست؟
جنس رایج بدنه قایقها از فایبرگلاس هست. بدنه فلزی هم وجود دارد و جنس چوبی هم که سنتیترین نوع قایق است. جنس بتنی هم هست، که بهندرت دیده میشود. بتن مسلح که درونش تور سیمی گذاشته و به شکل قایق بتن را قالبریزی میکنند. جنس بادبانهای قدیمی کتانی بوده که از هند میآوردند و جنس بادبانهای جدید از نایلون، داکرون و کولار است. طول قایقهای مسابقه 15-12 متر است. در قایق یک کابین مرکزی هست که در آن دو کاناپه برای دونفر وجود دارد و یک آشپزخانه. یک کابین نوک قایق هست که آن هم جای دونفر است و یک کابین عقب قایق که 4نفر در آن جا میشوند. یک حمام و دستشویی کوچک هم دارد.
انبارها چه اندازه برای آب و غذا و سوخت جا دارند؟
جا برای انبار کردن زیاد است. قایقها را در بندر کاملاً مجهز میکنیم. بعضی از قایقها یخچال و فریزر هم دارند.
آب مصرفیمان را در مخزنهایی که در بدنه قایق تعبیه شده در بندرها پر میکنیم و با صرفهجویی برای شستوشو استفاده میکنیم. آب نوشیدنی را هم در گالنهای بزرگ در قایق انبار میکنیم. مخارنی هم برای انبار سوخت داریم.
برق قایق از کجا میآید؟
موتور قایق که کار میکند باتریهایی شارژ میشوند که از آنها برق قایق تأمین میشود. بیشتر قایقها وسایل تولید برق دیگری هم برای صرفهجویی در مصرف سوخت دارند؛ قایق ما یک ژنراتور آبی داشت، پروانه دیگری بجز پروانه اصلی پیشبرنده قایق در آب گذاشته و چرخش پروانه موجب چرخیدن دینام و شارژ باتریها میشود. وسیله رایج دیگر برای تولید برق پنلهای خورشیدی است که نور را به برق تبدیل میکنند.
بعضی قایقها ژنراتور بادی دارند، ملخی در بالای کشتی نصب است که چرخش آن موجب چرخیدن دینام میشود.
خورد و خوراک چی؟
اگر قایق فریزر داشته باشد موادی مثل شیر و میوه را میتوانیم ببریم، ولی بیشتر خوراکیها مواد خشک و کنسرو است. خیالمان راحت است که اگر در دریا گرفتار شدیم غذا به حد کافی داریم. در آشپزخانه اجاق کوچکی است و به نوبت غذا میپزیم. یکی از غذاهایی که در سفرهای دریایی بسیار استفاده میشود ماهی تازهای است که از دریا میگیریم. نخ ماهیگیری و قلاب را در آب میاندازیم. گهگاهی ماهی به قلاب میافتد و آن را آماده طبخ میکنیم. اوایل سفر این کار لذتبخش است ولی کمکم که سفر طولانی میشود از طعم ماهی خسته میشوی و دلت غذاهای دیگری میخواهد.
بجز آب چه چیزی برای تماشا در مسیر وجود دارد؟
در سطح اقیانوس جانداران زیادی زندگی میکنند، البته نه به اندازه عمق آن. در اقیانوس اطلس و آرام پرندههایی هستند که در نقاطی از آب که کمترین فاصلهشان تا خشکی 3کیلوتر است زندگی میکنند. آدم فکر میکند لانه این پرندهها کجاست؟! دلفین و نهنگ دیگر موجودات تماشایی اقیانوس هستند. آنها معمولاً با بازیگوشی قایقها را در مسیری همراهی میکنند. نهنگها بیشتر برای تهیه غذا یا روغن لوازم آرایشی-بهداشتی شکار میشوند.
مشکلات پزشکی در سفرها را چگونه رفع میکنید؟
در سفر مکزیک به پولینزی فرانسه اتفاقی ناخوشایند برای من افتاد، سه روز از شروع سفر میگذشت، باد کم بود، ما موتور قایق را روشن نکردیم و منتظر باد ماندیم، یکی از دوستان مرا از خواب بیدار کرد و پیشنهاد شنا داد و من در همان حالت خواب آلودگی از ارتفاع 3متری در آب شیرجه زدم، چون بدنم آماده نبود آب دست چپم را به عقب برد و استخوان بازویم، در اثر اهرم شدن به استخوان شانه، ترک برداشت و 25روز درد این دست همراهم بود، ولی وظایفم همچون آشپزی و کنترل فرمان در نوبتم را انجام میدادم.
دریانوردان هنوز رسم و رسوم خاصی دارند؟
بله، مثلاً کسی که برای نخستین بار از خط استوا در سفر دریایی میگذرد برایش به صورت نمادین جشن میگیرند. در سفری که من نخستین بار از نیمکره شمالی به نیمکره جنوبی رد شدم مراسمی گرفتند و صاحب قایق شعری آماده کرده بود و خواند.
چه نورد دیگری بعد از کویرنوردی و دریانوردی خواهید داشت؟
طبیعتاً هوانوردی طرح بعدی من است که وقتی انجام شد در مورد آن صحبت خواهیم کرد.
دیدگاه تان را بنویسید