«درد دلها» و «آرزوهای» آخرین بازمانده «خط میخی»
عبدالمجید ارفعی را آخرین بازمانده خط میخی مینامند و حال او امروز در سن ۸۰ سالگی میگوید: «امیدوارم آخرین بازمانده در جهان نباشم»، باید این خطوط و نحوه خواندن آنها را تدریس کنیم تا شاگردانمان آن را بیاموزند.
آیا باستانیترین خط در جهان، میخی ایلامی است؟
ایلامی در ابتدا میخی نبوده است. خطی وجود داشته است که سه هزار سال قبل از میلاد اختراع کرده بودند و نزدیک به هزار سال در خوزستان و ایلام دوام داشته است. با پیشرفت خط میخی، این خط در مقابلش زانو میزند و دو هزار سال قبل از میلاد دیگر نشانی از آن نمیبینیم و تا به امروز شاید کمتر از 10 شکل آن را دیدیم.
این خط چه کاربردی داشته است؟
اصولاً خط برای نگه داشتن حساب و کتاب در دنیا پدید آمده است. به عنوان مثال، کسی مالی را در پیش نفر دیگری امانت میگذاشته و برای آن سندی میگرفته است و یا خرید و فروشی انجام میشده و از این خط به عنوان رسید استفاده میکردند. البته بعداً مسائل دیگر هم وارد خط میشود و از 2700 سال قبل از میلاد خط را میتوانیم بخوانیم.
زبان فارسی و عربی چگونه از این زبانها زاده شد؟
از این زبانها زاده نشدند. این دو هر کدام خانواده ای دارند، اما زبان ایلامی و سومری هیچ خانواده ای ندارد. زبان عاشوری از زبان سامی نشات میگیرد اما عربی کهنهترین زبان سامی است زیرا تمام صورتهای کهنه زبانهای سامی را در عربی میبینیم.
شما از آخرین بازماندگان خط میخی ایلامی در جهان هستید. چند مترجم در جهان داریم؟
امیدوارم آخرین بازمانده در جهان نباشم. البته چندین خط ایلامی داریم؛ قبل از هخامنشی که فرانسویها خیلی روی آن کار کردند و هنوز هم کار میکنند. ایلامی هخامنشی داریم که به دو قسمت تقسیم میشود؛ نوشتههای پادشاهی و گل نوشتههایی که از تخت جمشید و شوش به دست آمدند. گل نوشتههای تخت جمشید همراه با بسیاری از واژههای ایرانی هستند. کار بر روی خط میخی از سال 1937 آغاز میشود. در ابتدا متخصصی وجود نداشته است و کم کم آموزش داده شدند و بنده افتخار شاگردی نسل اول این اساتید را داشتم و امیدوار هستم بعد از من نیز آموزش خط میخی ادامه پیدا کند.
همانند دکتر ارفعی چند نفر در جهان هستند؟
کسانی که بتوانند این خطوط را بخوانند، حداکثر سه یا چهار نفر هستند.
برای تداوم این مسئل، زبان شناسان و مترجمین چه کاری باید انجام شود؟
ارفعی: باید این خطوط و نحوه خواندن آنها را تدریس کنیم تا شاگردانمان آن را بیاموزند. از تخت جمشید 30 هزار لوحه به دست آمده است که نیمی از آنها قابل خواندن و تا به امروز فقط 5 هزار لوح ترجمه شده است. بنده 164 لوح را خوانده ام ولی یکی از اساتید بنده، نزدیک به 5 هزار لوح را خوانده است.
تاریخ ما خیلی به نوشته بین النهرینی بستگی دارد
به نظر شما، آیا ما نیازی به پژوهش در زبان های باستانی نداریم؟
شما می توانید در دانشگاه های چین، ژاپن و کره ببینید که تدریس سومری می شود. متن های زیادی از خوزستان داریم که به سومری است. در ایلام این متون را فراوان داریم و این نیاز احساس نمی شود که خودمان هم این زبان ها را فرا بگیریم؟ متاسفانه تلاش بنده برای اینکه بتوانم این رشته را دانشگاهی کنم، تاکنون ناموفق بوده است. امیدوارم دوستان بتوانند وزارت علوم و شورای عالی انقلاب فرهنگی را راضی کنند تا این رشته در دانشگاه ها راه اندازی شود.
به جز این خطوط، باید خط "آرامی" نیز آموخته شود، زیرا آنها همسایههای ما بودند. مسیحیان زیادی در ایران بودند که کتاب هایشان را به "آرامی" نوشتند که مشهورترین آن "پلوس" است. همچنین کتیبههای زیادی از تخت جمشید داریم که هنوز ترجمه نشده است و متاسفانه برای ترجمه باید دستمان جلوی دیگران دراز باشد در حالیکه خودمان باید همت بگماریم.
تاریخ ما خیلی به نوشته بین النهرینی و آرامی بستگی دارد. اگر بخواهیم تاریخ گذشته مان را به درستی بدانیم باید به این زبانها آشنایی وافر داشته باشیم. بدون کمک نوشتههای بین النهرینی، نمیتوانیم تاریخ ایلام را بنویسم زیرا از خود ایلام نوشتههای کمی داریم ولی از دیگر مناطق زیاد هستند. در متن قدیمی سومری نوشته شده است کرم از خدایان خود میخواهد در دندان جا بگیرد تا راحت غذا بخورد و از دندان استفاده کند؛ این در واقع ریشه مثل دندان کرم خوردن است.
صاحب گنجینه ای از این داشتهها هستیم که هنوز در قفسهها و زیر زمین موزههای ما گرد و خاک میخورند.
نه فقط در موزههای ما، بلکه در موزههای لوور و دیگر نقاط دنیا.
در موزه لوور کاری در این زمینه انجام میدهند؟
بیشتر آجر نوشتههای پادشاهان ایلامی را چاپ کردند. بسیاری از متنهایی که مربوط به داد و ستد و خرید و فروش و همچنین فرزندخواندگی است را چاپ کردند. البته شاید خیلی چیزهای دیگر در موزه لوور باشد که بنده از آن بیاطلاع هستم. گنجینه تخت جمشید، بزرگترین گنجینه صنعت ما از دوران ایران باستان است.
با چهار مترجم خطوط میخی در جهان ارتباط دارید؟
نه چندان زیاد.
نیازی وجود ندارد؟
بنده از این موضوع خوشحال میشوم. یکی از این افراد بیشتر وقت خود را برای گرفتن عکسهای تخت جمشیدی گذاشته است و حاضر به همکاری نیست. این فرد که در دانشگاه شیکاگو است، خصوصیت خاصی دارد که حاضر به همکاری با کسی که هم سطح خودش یا بالاتر باشد، نیست.
روی میز شما مجموعه ای از دست نوشتهها میبینم. توضیحی در این باره میدهید؟
اینها صفحاتی از گل نوشتههای تخت جمشید هستند که مرحوم استادم، اینها را رمز گشایی کرده و خوانده بودند. بنده روی آنها کار میکردم تا به فارسی و انگلیسی ترجمه کنم.
چه آثاری تا به حال چاپ شده اند و از سوی کدام موسسه این کار انجام شده است.
آن 164 کتیبه ای که در موزه ایران باستان خوانده بودم را به چاپ رساندم که متعلق به تخت جمشید بودند. در حال حاضر نیز 647 گل نوشتههایی که استادم خوانده است را آماده چاپ کرده ام و به دایره المعارف بزرگ اسلامی که به زودی به چاپ میرسد، داده ام. حدود 770 کتیبه دیگر را نیز آماده کرده ام که یا باید خودم به آمریکا بروم و عکسهای آن را بگیرم یا دانشگاه شیکاگو عکسهای آن را برای من بفرستد که تا به امروز از زیر بار مسئولیت آن فرار کرده اند.
اوج دانش ستاره شناسی را در زمان هخامنشیان میبینیم
شما در آستانه سن 80 سالگی قرار دارید، ولی همچنان در حال تحقیق و پژوهش هستید. این را حاصل چه چیزی میدانید؟
نخست اینکه خودم علاقه داریم و دوم اینکه وظیفه خودم میدانم تا آنچه از گذشتگان مانده است را چه در داخل ایران و چه در خارج از ایران در اختیار علاقه مندان بگذارم.
بسیاری از گل نوشتهها در کشورهای دیگر هستند و از شما دور هستند. چه حسی نسبت به این گل نوشتهها دارید؟
انتظار من این است که این گل نوشته هر چه سریعتر برگردد تا محتویات آن را در اختیار همه ایرانیان و هم جهان قرار دهم و هم خودم از خواندن آن لذت ببرم و هم اینکه این دانش و آگاهی را به دیگران منتقل کنم.
شما نخستین مترجم استوانه کوروش از زبان اصلی بابلی نو به پارسی هستید.
بله، همین طور است. برای اینکه این وظیفه را انجام دهم، به انگلستان رفتم و تعدادی عکس از موزه بریتانیا خریدم. همچنین یک بدل به صورت اختصاصی برای بنده ساختند که دقت بالایی داشت. وقتی به ایران آمدم آن را کپی کردم و با یکی از دوستان کار ترجمه را انجام دادم.
برای ترجمههای گل نوشتههای شوش به آنجا رفتید؟
برای ترجمه نرفتم. بلکه برای ساماندهی آنها رفتم. تاکنون 3200 گل نوشته را ساماندهی کردم و شناسنامه دادم. همچنین آجرنوشتههایی وجود داشتند که همه آنها را ترجمه کردم.
تفاوت آجر نوشتهها و گل نوشتهها چیست؟
آجر نوشته همیشه پخته است و در بنای معبد به کار میرود، زیرا برای پرستش گاهها است و برای منزل از خشت استفاده میکردند. به دلیل همین پختن، نوشته آن ماندگار میشود. همه این نوشتهها متعلق به شوش، چغازنبیل و تعداد اندکی نیز متعلق به منطقه میان شوش و دزفول است. عمده مضمون آنها این است که من پادشاه پسر فلانی هستم که این کار را انجام دادم. فرانسویها از 1897 در اینجا سرگرم حفاری بودند و بیشتر این آجر نوشتهها را به چاپ رساندند.
حیاط خلوت شما همین گل نوشتهها است؟
گل نوشتهها و آسمان و ستارهها و کهکشانها و البته زندگی جانوران است.
بابلیها پژوهشهای زیادی بر کهکشانها و آسمانها داشتند.
دیدگاه تان را بنویسید