سرویس سبک زندگی فردا؛ محسن آجرلو: ناغافل خوابمان برده بود. بیدار که شدیم، تا خواستیم به خودمان بجنبیم و از شیشههای اتوبوس سرک بکشیم، راننده صدایمان کرد؛ رسیده بودیم. حوالی چهار صبح بود که اتوبوس تهران-شیراز سر ورودی شهری کوچک در ابتدای استان فارس پیادهمان کرد و گازش را گرفت تا صبح اول وقت برسد شهر حافظ و سعدی! ما اما زیر باد و باران شدید، خروجی جاده را با پای پیاده پیش گرفتیم و راه افتادیم سمت شهر. نقشه میگفت حداقل نیم ساعتی را باید پیاده برویم تا به "ایزد خواست" برسیم. چاره ای هم نبود! دریغ از کوچکترین صدا یا حتی جنبنده ای، چه برسد به تاکسی یا هر وسیله ای که ما را به شهر برساند. تنها صدای باد بود و بارانی که بی امان میبارید و قصد بند آمدن هم نداشت.
نمایی از ایزدخواست در سده هفدهم میلادی، اثر ژان شاردن
نیم ساعتمان هنوز تمام نشده بود که اولین نفر را قبل از ساعت پنج صبح سوار بر دوچرخه دیدیم. سلام کردیم و سراغ مقصد اصلی مان در این شهر کوچک را از او گرفتیم. ما بیشتر از 500 کیلومتر راه را از تهران آمده بودیم تا "اولین قلعه خشتی جهان" را ببینیم. قلعهای که حداقل 1400 سال قدمت دارد.
دژ ایزدخواست کاری از هارولد وستون در دهه ۱۹۲۰ میلادی
مشهورترین قلعه خشتیای که ما ایرانیها میشناسیمش همان ارگ بم است که البته حالا جدیدش را داریم و ارگ اصلی در زلزله بم ویران شد. با این حال ارگ بم تنها از لحاظ ابعاد از "قلعه ایزدخواست" بزرگتر است اما سال ها بعد از این قلعه ساخته شده. کما اینکه قلعه ایزد خواست از لحاظ ابعاد هم بعد از بم دومین قلعه خشتی دنیاست.
این ها را ما هم قبل از سفرمان میدانستیم و اصلا برای همین راهمان را کج کرده بودیم سمت جنوب ایران و بعد از عبور از اصفهان و سپس شهرضا، وقتی افتاده بودیم توی جاده اصفهان-شیراز، وارد اولین شهر شده بودیم. درست 141 کیلومتر بعد از مرکز اصفهان و 62 کیلومتر بعد از شهرضا. با این حال نخستین کسی که از اهالی ایزدخواست دیدیم، وقتی مقصدمان را شنید و وضعیتمان را ساعت پنج صبح آن هم زیر باران شدید دید، از دوچرخه اش پیاده شد و دعوتمان کرد داخل مغازه اش؛ نانوایی داشت که آن وقت صبح سرکارش آمده بود.
اولین ایزد خواستیای که دیدیم، هم نانوا بود و هم مسئول کانون گردشگری این شهر کوچک! در تمام مدتی که هوا کمکم روشن میشد و او خمیرش را آماده میکرد، چندین برابر دنیای مجازی بهمان اطلاعات داد و آخر هم به بهترین نان محلی ایزد خواست مهمانمان کرد و راهی قلعهمان کرد. آفتاب دیگر کامل بالا آمده بود و ساعت هشت صبح را نشان میداد. پس راه افتادیم سمت قلعه و بعد از آن کاروانسرایی که در نزدیکیاش قرار داشت.
• قلعه ساسانی
قدمت قلعه ایزد خواست به دوره ساسانی و دوران پیش از اسلام بر میگردد. با این حال آنقدر دست نیافتنی ساخته شده که در طول تاریخ هیچگاه فتح نشده. سازندگان این قلعه آن را روی صخره ای طبیعی بنا کردهاند که از سه طرف به پرتگاههای عمیق منتهی میشود و تنها یک طرف آن تقریبا همسطح زمین است. از طرف دیگر تمام صخره هم درون درهای وسیع قرار گرفته که دست یابی به این قلعه را در زمانهای دور تقریبا غیر ممکن میکرد.
نکته دیگری که قلعه ایزدخواست را از دیگر قلعهها مجزا میکند شیوه ساخت پلکانی خانههای درون قلعه است، چیزی شبیه به معماری ماسوله و یا بخشی از شهرهای کردنشین پاوه یا مریوان. به طوری که هیچ خانهای حیاط مجزا نداشته و پشت بام هر خانه حیاط دیگری است.
طبق گفته اهالی تعداد طبقات این قلعه در طول تاریخ به همین شیوه پلکانی تا هفت طبقه هم رسیده که حدود پنج هزار نفر در آن زندگی میکردند!
• آتشکده ایزدخواست
در میانههای قلعه یک چهار طاقی نسبتا بزرگ وجود دارد که یکی از نشانه های اصلی تعلق این قلعه به دوره ساسانی است. این چهار طاق به "آتشکده" ای درون قلعه متعلق است که پس از ظهور اسلام و مسلمان شدن مردم این شهر بدون درگیری، به عنوان اولین آتشکده تاریخ ایران به مسجد تبدیل میشود. محراب این مسجد اگرچه تخریب شده اما بخش اعظمی از چهارطاقی آن هنوز سالم مانده و نیازمند مراقبت و نگهداری است. کاری که البته به هیچ وجه صورت نمیگیرد!
آتشکده - چهار طاقی ساسانی
• کاروانسرا
بر بالای دره مشرف به قلعه و یا حتی از درون قلعه که به سمت جنوب شرقی نگاه کنید. کاروانسرای نسبتا بزرگی را می بینید که فاصله چندانی تا قلعه ندارد. قدمت این قلعه به سده دوازدهم و دوره صفوی برمیگردد و مانند قلعه قدیمی نیست. اوج رسیدگی به این کاروانسرا هم تیرهای چوبی بلندی است که بسیار ناشیانه به برجهای کناری آن تکیه دادهاند تا فرو نریزد، همین!
کاوران سرا
• اولین سد قوسی دنیا
ایزد خواست یک اولین دیگر هم دارد. از داخل شهر چیزی حدود 20 دقیقه اگر به سمت شمال غربی بروی، به بقایای یک سد ویران شده میرسی که نخستین سد قوسی دنیا بوده است. این سد هم به دوره ساسانی برمیگردد که در گذر زمان تخریب شده و ایزدخواست حالا یک سد جدید دارد که از سال 1379 دارد آب این شهر را تامین میکند.
بقایای اولین سد قوسی دنیا
• شهری به قدمت اقوام ایرانی؟
خیلی ها نه تنها به این شهر سفر نکرده اند، بلکه نامش را هم نشنیدهاند. با این حال اکثریب قریب به اتفاق باستان شناسان و تاریخدانان خارجی که به ایران آمدند، امکان نداشته که مدتی را در این شهر تاریخی نگذرانند. برخی نقشههای باستانی را که نگاه کنید، محل کنونی شهر ایزدخواست را "محل تفرقه" نامیدهاند. یعنی همان مکانی که تمدن آریایی به سه گروه معروف مادها، پارسها و پارتها تقسیم شدند! در اکتشافات هرچند ناقص درون قلعه هم بقایای زندگی برای حداقل 4000 سال پیش را یافتهاند و برخی باستان شناسان بر اساس همان نقشههای تاریخی عمر تمدن در این شهر را چیزی حدود 7000 سال تخمین زدهاند!
گشتن این شهر برای ما که تقریبا یک روز کامل زمان برد. یک روزی که قطعا هیچوقت فراموشش نمیکنیم. شما هم اگر خواستید بروید ایزدخواست، آدرس دقیق چند پاراگراف بالاتر هست.
تکرارش اما ضرر ندارد. ایزد خواست از شمال 60 کیلومتر تا شهرضا فاصله دارد و از جنوب هم چیزی حدود 75 کیلومتر تا شهرستان آباده. راستی چرا ایزد خواست؟ ما هم نمی دانستیم نام این شهر چرا ایزدخواست شده. پس از دهخدا پرسیدیم که گویا میدانسته و در لغتنامهاش آن را آورده:
نام قلعهای است در اراضی ولایت فارس که به اصفهان اقرب است و آن را ایزدخواست گویند. سبب تسمیهاش را نوشتهاند که لشکری بدانجا مقام کرده بودند چنان برف ببارید که بیشتر آنها در زیر برف بمردند. فردا که سوال وگفتگو شد که چرا چنین وهنی اتفاق افتاد بزرگ ایشان گفت : «ایزدخواست ». پس در آنجا توقف کردند و اموات را دفن کرده قریهای بنا نمودند که به این نام معروف و موسوم شد.
در ادامه نماهایی از داخل قلعه ایزدخواست، تاریخ نیمهجان ایران را میبینیم که به حال خود رها شده تا کاملا نابود شود.
قلعه - فروردین ۹۵
دیدگاه تان را بنویسید