یک دیدگاه روشن برای رسیدن به کارآمدی
«اصلاح ساختار» در گفتههای رئیس مجلس چه معنایی دارد؟
«لزوم اصلاح ساختار» شاید کلیدواژه مهم حرفهای تازه محمدباقر قالیباف رئیس مجلس شورای اسلامی بود. نکتهای که به باور بسیاری قدمی رو به جلو در شرایط کنونی است و اظهار آن از سوی ریاست محترم مجلس شورای اسلامی میتواند پیامدهای مثبت بسیاری به همراه داشته باشد. این نکته را میتوان در واکنش برخی از کارشناسان حوزههای مختلف هم دید. آنها هم معتقدند «اصلاح ساختار» در زمینههای مختلف امری ضروری است و میتواند به بهبود کارآمدی خروجی آن در حوزههای مختلف بینجامد.
حسن موسوی چلک / رئیس انجمن مددکاری ایران
اصلاح ساختار به معنای حذف نیست
پیش از عنوان هر مصداقی درباره لزوم اصلاح ساختار این نکته را باید به فال نیک گرفت، هر چند این گزاره مهم است که بدانیم اساسا اصلاح به معنای حذف نیست. به این معنا که قرار نیست رویهای حذف شود و حتی ممکن است اصلاح ساختار به معنای اضافه شدن یا بازنگری هم باشد.
اما در زمینه اجتماعی شاید مهمترین نگاه ناظر به اصلاح ساختار مربوط به حذف شوراهای موازی باشد. شوراهایی که چندین سال است که حتی یکبار هم تشکیل جلسه ندادهاند! بازنگری در رویه شوراها شاید مهمترین اقدام در جهت گفته آقای قالیباف در زمینه اجتماعی باشد. بازنگری در کار شوراهای عالی و ملی در حوزههای مختلف و البته تجمیع آنها حتما اقدامی موثر خواهد بود. هر چقدر تعداد این شوراها کمتر اما اعضایشان مرتبط به موضوع باشند کارآمدی آنها بیشتر خواهد شد. لازم به ذکر است که بدانیم بیش از 100 شورای عالی و ملی داریم.
در کنار آن باید بازنگری در وظایف موازی ساختارها داشته باشیم. به عنوان مثال ما وزارت علوم داریم و در کنار آن معاونت علمی و فناوری هم داریم! این موارد علاوه بر افزایش هزینهها کار همافزایی و هماهنگی را هم مشکل میکند.
مبنای بازنگری یا اصلاح ساختار در هر زمینهای اگر قرار است صورت بگیرد باید با شرط کارآمدتر شدن در آن حوزه باشد، اگر با بازنگری این کارآمدی صورت بگیرد حتما با حذف نخواهد شد و اگر با حذف به اصلاح آن ساختار برسیم نباید مجموعهای به آن اضافه شود.
ابراهیم سحرخیز/ معاون پیشین وزارت آموزش و پرورش
اصلاح ساختار در اجرا معنا مییابد
اظهار لزوم اصلاح ساختار از زبان رئیس محترم مجلس شورای اسلامی جای استقبال دارد، باید خوشبینانه به این دیدگاه نگاه کنیم اما پیشفرض این اظهار نظر امیدوارانه این است که چگونه در حوزه اجرایی عمل کنیم. به عنوان مثال در حوزه آموزش و پرورش ساختارهای لازم برای اصلاح آشکار است. در این زمینه ما از یک وحدت حکمرانی برخوردار نیستیم. همین موضوع آسیبهای فراوانی به آموزش و پرورش وارد کرده است. این گفته من بر اساس تجربه زیسته 35 ساله در این حوزه است. مصداق صریحتر اصلاح ساختار در این زمینه این است که تصمیمگیرنده آموزش و پرورش باید شورای عالی آموزش و پرورش باشد. در ساختار این شورا دیده شده است که این شورا مجموعهای است از کارشناسان عالیرتبه در حوزههای فرهنگی کار کردهاند و اگر قرار است مجلس قانونگذاری کند بهترین فیلتر برای عبور پیشنویس قوانین (چه لایحه باشد چه طرح ) شورای عالی آموزش و پرورش است. ما در این زمینه شورای عالی انقلاب فرهنگی را داریم که گاه ورودش به مباحث بدون آگاهی آموزش و پرورش است و تعغییر و اصلاح این ساختار میتواند به خروجی کارآمدتری در این زمینه بینجامد.
دیدگاه تان را بنویسید