از مصاحبههای برانکو و بیانیههای کیروش بیزارم
ما از برانکو، کیروش و دیگران مصاحبههای جنجالی میخواهیم یا فوتبالی که بتوان به آن افتخار کرد؟
قانون: «برانکو و کیروش را دوست دارم، اما از ادبیات این روزهایشان بیزارم. قیاسهای معالفارق! این همه داستان فوتبال ایران در روزهایی است که باید جشن بگیریم، در کنار هم باشیم، خطکشیها را پاک کنیم. واقعیت ماجرا این است که فوتبال ایران الان در جایگاهی ایستاده است که سالها بود در حسرت آن انگست میگزید. ما یک تیم ملی خوب داریم که میتواند همه جام جهانی را وادار به احترام کند. ما بازیکنانی داریم که میتوانند شایعه رفتنشان به باشگاههای بزرگ ذوقزدهمان کند. ما دو باشگاه بزرگمان، آنها که میلیونها طرفدار دارند، میتوانند در لیگ قهرمانان آسیا نتایج خوب بگیرند و هر بازی دهها هزار نفر را به ورزشگاه میآورند، اقتصادشان بهتر شده. هواداران مربیان و بازیکنان خود را دوست دارند تیمهای پایه ما به جام جهانی رسیدهاند، خوب بودند...
انگار هر توسعهای آواری دارد؛ آوار روزهای خوب فوتبال هم همین ساختهای قطبهای بیدلیل است؛ تخریبهای بیدلیل، تخریبهای بیموقع، همه مفتش شدهایم؛ ذرهبین در دست گرفتهایم و گذشتهها را میجوییم، فلان روز، فلان حرف، فلان کار... آن چه یک روز انجام شده است را بدون شرایط مکانی و زمانی آن پررنگ میکنیم و با یک مصادره به مطلوب پرچم میکنیم برای حملهای تازه ... توجه کردهاید که دو طرف دوقطبی با واژههای یکسان دیگری را مخاطب قرار میدهند؛ دلال و بقیه واژههای مشابه!
واقعیت ماجرا این است که اگر حال امروز فوتبال ما خوب است، اگر دوباره فوتبال برای همه ما مهم شده، اگر میخواهیم از آن حراست کنیم، به خاطر همه این آدمهاست که کنار هم چیده شدهاند: برانکو، کیروش، شفر، کرانچار، علی دایی و ... نبودن هر کدام از آنها تعادل فوتبال را بر هم میزند. ما از برانکو، کیروش و دیگران مصاحبههای جنجالی میخواهیم یا فوتبالی که بتوان به آن افتخار کرد؟
واقعیت این است که من هم برانکو را دوست دارم هم کیروش را، اما هم از مصاحبههای برانکو بیزارم هم از مصاحبهها و بیانیههای کیروش. این که بحث رسیده به تربیت و مقایسههای کشورهایشان اعصابم را خرد میکند. دو مربی با هم بحث فنی دارند، هر دو هم داعیه دارند و ثابت کردهاند که پرفسور فوتبال هستند، چرا مثل پروفسورها بحث نمیکنند؟ چرا این قدر بچگانه و دور از منطق به هم حمله میکنند؟ تهمت میزنند و متلک میاندازند؟ من به شخصه نمیتوانم از این ادبیات ذوقزده شوم. شما مختارید! من به این فکر میکنم که فوتبال ایران هم برانکو را میخواهد، هم کیروش را و هم شفر را. برای همین حسرت یک ساختار یا نظام درون فوتبال را میخورم که مرجع رفع این اصطکاکهای فنی باشد جای این که هر دو پرچم کشورشان را در دست بگیرند و قشون بکشند، جنگ پرتغال و کرواسی بماند برای خودشان. ما خودمان کم جنگ و مشکل نداریم که بدانیم کدام شاعر بیشتر دارند یا کدام مربی بیشتر! من فکر میکنم ما باید پرچم خودمان را در دست داشته باشیم؛ پرچم ایران را.»
دیدگاه تان را بنویسید