داستان جالب ماتراتزی از روزی که پسرش آبروی او را برد!

کد خبر: 736184

مدافع میان سابق اینتر در آستانه دربی دلامادونینا داستان جالبی از دوران بازیگری‌اش برای آبی‌و‌مشکی‌پوشان شهر میلان تعریف کرد.

خبرگزاری تسنیم: در تاریخ باشگاه اینتر وقتی که پای تعصب به میان می‌آید، کمتر بازیکنی است که بتواند ادعا کند به پای مارکو ماتراتزی می‌رسد هر چند به نظر می‌رسد که تعصب و تعهد او نسبت به اینتر نتوانسته یکی از عزیزترین افراد زندگی‌اش را به نسبت به نراتزوری علاقه‌مند کند. مدافع میانی سابق اینتر مانند بسیاری دیگر از هواداران این تیم امیدوار است که اوضاع و احوال بهتر نراتزوری منجر به پیروزی این تیم در دربی دلامادونیا شود، دیداری که فردا (یکشنبه) برگزار خواهد شد. پسر او اما برخلاف خودش به پیروزی روسونری امیدوار است. اختلاف عقیده مارکو و ماراتزی و پسرش در طرفداری از تیم‌های شهر میلان اما حکایت جالبی دارد. ماتراتزی در آستانه دربی دلامادونینا گفت‌و‌گویی با نشریه گاتزتا دلواسپورت انجام داد و در آن درباره پسرش گفت: پسرم داویده همیشه در مورد همه چیز ساز مخالف می‌زند. یک روز اما او پا را از حد فراتر گذاشت. آن روز، روز قبل از دربی بود و من در زمین تمرینی پینه‌تینا یک قرار ملاقات داشتم. پیش از آن اما قرار بود که به یک نمایش هنرهای فوتبال که توسط شرکت نایکی برپا شده بود سری بزنیم به همین دلیل از داویده خواستم که همراهم بیاید. وقتی داشتم از خانه خارج می‌شدم، دیدم که او یک پیراهن میلان با شماره 23 و نام ماتراتزی پشت آن، کنارم ایستاده است. آن پیراهن هدیه‌ای بود که ماسیمو آمبروزینی به او داده بود و وقتی فهمید که توانسته نظر پسرم را برای حمایت از میلان جلب کند کلی ذوق کرد. ماتراتزی ادامه داد: به داویده التماس کردم که با آن سر و وضع با من بیرون نیاید اما او آن موقع فقط 6 سال و نیمه بود و حرفم را قبول نکرد. به این ترتیب مجبور شدم او را با همان لباس با خود ببرم و 3 ساعت در خیابان‌های میلان قدم بزنیم، آن هم روز قبل از یک دربی سرنوشت‌ساز. ما آن فصل داشتیم برای کسب اسکودتو می‌جنگیدیم. آن روز کم و بیش برایم شبیه یک کابوس بود. من کسی نیستم که به خاطر هر چیزی احساس شرمساری کند اما آن روز واقعاً نمی‌توانستم خجالت نکشم. نگاه‌های خیره مردم را می‌دیدم و پچ‌پچ‌های‌شان را که می‌گفتند «ماتراتزی دیوانه شده است» را می‌شنیدم. در آن بین بعضی از هواداران میلان هم نیشخند می‌زدند و از دست من هم کاری برنمی‌آمد، جز اینکه شانه‌هایم را بالا بیندازم. هیچ حرفی نداشتم بزنم. واقعاً شرم‌آور بود ...». خاطره‌ای که ماتراتزی از حرکت داویده تعریف کرد اما تنها باری نبود که فرزندش او را قبل از دربی دلامادونینا به دردسر انداخت. مدافع سابق تیم ملی ایتالیا ادامه داد: روز تولد 5 سالگی‌ داویده، من در دربی (فصل 07-2006) یک گل زدم و اینتر آن بازی را 4 بر 3 برد. وقتی گل زدم پیراهنی که زیر پیراهنم پوشیده بودم را به تمام تماشاگران حاضر در استادیوم نشان دادم (روی پیراهن او نوشته شده بود متشکرم داویده). اخراج شدم و دیوانه‌وار تا دفتر وکیل باشگاه اینتر رانندگی کردم. او از من خواست که در کمیته استیناف توضیح دهم که خوشحالی‌ام با هدف مسخره کردن هواداران میلان و تحریک هیچ کسی نبوده است. زمانی که به کمیته استیناف رفتم به قاضی‌ها گفتم: من آنگونه خوشحالی کردم چون هواداران میلان سال‌ها به من توهین کردند. علاوه بر این به پسرم قول داده بودم که اگر گل بزنم آنگونه خوشحالی خواهم کرد. به این ترتیب جریمه 10 هزار یورویی‌ام نصف شد.

۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت