قیمت فوتبالیستهای مشهور دنیا چگونه تعیین میشود؟
مهمترین نتایج حاصل از این تحقیقات این بود که متغیرهای زیر، بزرگترین عوامل تاثیرگذار در ارزش ترانسفر بودند: بازیهای انجام داده در فصل قبل، گلهای به ثمر رسانده، سن (تا سال مشخصی که به اوج میرسد، معمولا اواخر دهه بین 20 تا 30 سالگی)، انتقال داخلی، اندازه باشگاه خریداری کننده که با اندازه استادیوم آن مدلسازی شده است.
دنیای اقتصاد در گزارشی ترجمه شده به قلم هاوارد همیلتون به بررسی تعیین قیمت فوتبالیستها پرداخت. در این گزارش آمده است: مدتی پیش در تحقیقات در یک نشست تخصصی ناگهان به یک تز جذاب در زمینه عناصر بحثبرانگیز تجارت مدرن فوتبال برخوردم: بازار ترانسفر بازیکنان. یکی از دانشجویان کارشناسی ارشد اقتصاد در دانشگاه آراسموس در شهر روتردام هلند تحقیقاتی کرده است که به بررسی و درک پرداختهای ترانسفر در یک بازار تخصصی و منحصربهفرد میپردازد که در آن ارزش این پرداختها براساس ویژگیهای دارایی، چارچوب معامله یا هر دو مورد تعیین میشوند. از نظر وی آزمایشگاه مناسب مطالعه این نظریه، لیگ برتر انگلستان است که ویژگیهای دارایی به مثابه سنجش عملکرد بازیکنان است و چارچوبهای معامله نیز رفتارهای خرید و فروش باشگاهها را نشان میدهد. دو بخش مهم در تز وی وجود دارد: بحث در مورد بازار ترانسفر در فوتبال و نیز تحلیل ارزش بازیکنان در لیگ برتر انگلستان. وی عواملی را که یک بازار ترانسفر با آن کار میکند، چنین عنوان کرده است: «تعادل رقابت، مدل تجاری سنتی باید مبتنی بر حضور تماشاگران باشد، ساختارهای مقرراتی و اکتساب بازیکن و فرآیند فروش که شامل نقش کارگزاران است.» این بخشی از این تز بود که پیشزمینهای برای نیمی دیگر از این پژوهش است. به نظر میرسد دو مکتب فکری در این خصوص وجود داشته است و دو اقتصاددان در دهه 1950 و 1960 میلادی نخستین کسانی بودند که رفتارهای اقتصادی تیمهای ورزشی، مانند فوتبال را مطالعه کردند. اقتصاددانی به نام روتنبرگ اعلام کرد که توزیع نابرابر استعداد برای وجود پیشبینیناپذیری درآمدهای ورزشی لازم است و مالکان تیمهای ورزشی انگیزه لازم را برای بیشینه کردن سود دارند؛ ایدهای که موجب میشود یک مالک، تیمی را بخرد و ربطی به هیجان مالکیت ورزشی یک تیم ندارد. اقتصاددان دیگری به نام اسلون مخالف این امر است و معتقد است مالکان تیمهای ورزشی میتوانند و اغلب هم مالکیت تیم را بهدلیل لذت و نفس کار انجام میدهند و به بیشتر کردن پیروزیها یا مطلوبیتهای خود (از جمله موفقیت در میدان بازی و گلزنی) فکر میکنند، حتی اگر این به آن معنا باشد که این تیم ورزشی برای وی مقادیر زیادی بدهی بر جای بگذارد. دلالتهای این ادعا این است که باشگاههای فوتبال از نظر مالی به صورت کارآمد اداره نمیشوند و به همین دلیل ترانسفر بازیکنان نیز احتمالا ناکارآمد خواهد بود. بخش دیگر این بررسی به تحلیل پرداختهای ترانسفر انجام شده در سالهای 2008 تا 2009 و 2009 تا 2010 در فصلهای لیگ برتر انگلستان میپردازد. دو هدف مهم در این راه برای تحقیقات وجود دارند: ارزیابی مدلهایی که رفتار خرید و فروش را توصیف میکنند و دوم تحقیق در مورد اهمیت عملکرد و متغیرهای مفهومی در زمینه پرداختهای ترانسفر. مدل نخست به رویکرد چانهزنی توجه دارد که طبق آن، ارزش یک بازیکن از دید خریدار و فروشنده تعیین میشود، یک الگوریتم نظریه بازیها بهکار گرفته میشود و این مدل با تحلیل رگرسیونی آزمون میشود. مدل دوم یک رویکرد غیر چانهزنی را نشان میدهد که ارزش تمام بازیکنان و نه فقط آنهایی که ترانسفر میشوند را در نظر میگیرد و نهادههای زیر را لحاظ میکند: استعداد ذاتی، آموزش- توسعه و جریان درآمدهای اضافی. تحقیق در مورد متغیرهای مهم، جذابترین و چالشبرانگیزترین بخش کار محسوب میشود. تحقیقات انجام شده بهرغم محدودیتهایی که دسترسی به اطلاعات داشتهاند، برخی متغیرها را مورد توجه قرار دادهاند که برخی از آنها معنادار بوده است. مهمترین نتایج حاصل از این تحقیقات این بود که متغیرهای زیر، بزرگترین عوامل تاثیرگذار در ارزش ترانسفر بودند: بازیهای انجام داده در فصل قبل، گلهای به ثمر رسانده، سن (تا سال مشخصی که به اوج میرسد، معمولا اواخر دهه بین 20 تا 30 سالگی)، انتقال داخلی، اندازه باشگاه خریداری کننده که با اندازه استادیوم آن مدلسازی شده است، مشارکت باشگاه خریدار در رقابتهای باشگاهی قارهای. تاثیر اندازه بزرگی باشگاه خریداریکننده بازیکن، در پرداختهای ترانسفر، شرح میدهد چرا باشگاههای بزرگتر که در لیگ قهرمانان اروپا شرکت میکنند، مبلغ بالاتری به بازیکنان میپردازند. وی رفتار را بهعنوان یک حالت ریسک گریزی باشگاهها نشان میدهد که ممکن است به معنی اجتناب باشگاهها از این امر باشد که چنین کاری را انجام میدهند تا بازیکنی را بخرند و از رسیدن وی به حریف جلوگیری کنند. در نهایت با تمام آنچه گفته شد به نظر میرسد ارزیابی یک بازیکن بسیار بسیار دشوار باشد. گام بعدی نیز یافتن ناکارآمدیهای موجود در بازار خواهد بود.
دیدگاه تان را بنویسید