چرایی فروریختن آسمانخراش‌های ایران

کد خبر: 686471

کارشناس والیبال گفت: متأسفانه لیگ جهانی دیگر برای برخی از ستاره های تیم ملی انگیزه آنچنانی ایجاد نمی کند و به نظر می رسد از سر شکم سیری در این رقابتها شرکت می کنند.

خبرگزاری مشرق: تیم ملی والیبال کشورمان در پایان سومین هفته مسابقات لیگ جهانی با کسب سه شکست و نتایجی دور از انتظار در حالی به کار خود پایان داد که در جدول رده بندی حتی جزو ۱۰ تیم برتر هم باقی نماند و در پایان به رده یازدهم سقوط کرد.
علی شاکری در گفت و گو با مشرق، با بررسی بیشتر این ناکامی به دلایل چرایی این شکست ها و راهکارهایی که می توان برای رسیدن به روزهای خوب والیبال مدنظر قرارداد صحبت کرد.
متن کامل صحبت های این کارشناس در ادامه می آید:
*به جای جوانگرایی نیمکت نشین ها را بازی دادیم
لیگ جهانی بعد از المپیک برای تیم هایی که به نوعی بازیکنان شان به مرز بازنشستگی می رسند همواره طوری پیش می رود که دچار تغییرات و پوست اندازی می شوند. چون افق شان افق چهار ساله است. چرا که ثبات و تداوم حضورشان را در بالاترین سطح رقابت های مختلف والیبال می دانند. چون تیم شان شانس بالایی در رقابت های والیبال دارد و برای همین ۴ سال ۴ سال برنامه ریزی می کنند تا بتوانند نفرات تازه تری را جایگزین کنند.در سال ۲۰۱۷ هم این اتفاق تکرار شد و خیلی از تیم ها به تناسب نیاز به تقویت شدن و نیاز به پوست اندازی این دگرگونی ها را تجربه کردند.
این نگاه در برخی تیم ها کم و در برخی متوسط بود. ما در زمره تیم هایی بودیم که به نوعی این جوانگرایی را انجام ندادیم بلکه یک مقدار تعداد بازیکنانی که بخشی از آنها به خاطر سن و سال بالا کنار گذاشته شده بودند را بیشتر به کار بستیم. زرینی، تشکری، شریفات و امثالهم آنهایی که بودند کنار گذاشیم و نفراتی را جایگزینشان کردیم ولی دور را به جوانان ندادیم. بلکه به آنهایی دادیم که در سال های گذشته هم در تیم ملی بودند ولی فرصت ابراز وجود پیدا نمی کردند. مسعود غلامی، سامان فائزی و رضا قرا و سایرین بازیکنان کم تجربه ای نبودند. هم در لیگ بودند و هم قبلا تیم ملی ما را همراهی می کردند ولی فرصتی برای دیده شدن نداشتند تا اینکه امسال این فرصت به آنها داده شد.
* پشتوانه سازی نکردیم و متکی به روش گلخانه ای هستیم
در این دوره تیم هایی مانند روسیه یا آمریکا شاکله اصلی تیم شان را فرو ریختند و ۱۰ تغییر ایجاد کردند. یا تیم هایی مانند ایران، لهستان، برزیل، بلژیک، صربستان، کانادا و از این دست می آیند شاکله اصلی شان را حفظ می کنند. در همین صربستان به جز آتانوسوویچ که مصدوم است همه همان بازیکنانی هستند که در طی یکی دو سال گذشته در مسابقات مختلف بودند. هرچند که صربها سال پیش در المپیک غایب بودند و این در حالی بود که در دوره قبلی قهرمان لیگ جهانی بودند. لهستان سه تغییر داشت و در قیاس با ترکیب المپیک خیلی عوض نشده بود. در بین آمریکایی ها یکی دو تا بازیکن مانند ویلیام پرایدی یا دیوید لی خداحافظی کردند و چند نفرشان هم مصدوم شدند مانند آرون راسل و مت اندرسون. در آرژانتین هم پاکونته کونته استراحت کرد و ولاسکو، دیچیکو را دو هفته استراحت داد. این شدت و ضعف را در همه تیم ها داشتیم ولی در تیم ایران خیلی این موضوع محسوس نبود. شاید یکی از دلایلش درگیری بازیکنان جوان ما با اردوهای تیم های امید و زیر بیست سال باشد. ما از لحاظ پشتوانه همطراز با روسیه و امثالهم نیستیم. تعداد بازیکنان جوان ما محدود است و هنوز به شیوه گلخانه ای اتکا داریم. هنوز به بحث تعمیم و گسترش نرسیده ایم و هیچ جوانی را در اردوی تیم بزرگسالان ندیدم.
*لیگ جهانی بخش اصلی تیم را ارضا نمی کند
اما چرا ما در این مسابقات موفق نبودیم؟ بازیکنان معتقدند که اردوهای خیلی منظم و مرتبی داشتیم. هم اردو خوب برگزار شد و هم برخلاف سالهای گذشته کولاکوویچ یک ماه به بازیکان اصلی که در ترکیب تیم های باشگاهی بودند فرصت ریکاوری ذهنی و جسمی داد. همه این مسایل رعایت شد اما علی رغم این موضوعات تیم ما نتیجه نگرفت.
به نظر می رسد لیگ جهانی بخش اعظم بازیکنان ما را اغنا و ارضا نمی کند. ما دیدیم که در بازی سوم هفته اول، وقتی چند بازیکن جایگزین به میدان رفتند تیم ما کلی دچار تغییر و تحولات شد و این نشان می داد که این گروه از بازیکنان ما دوست داشتند دیده شوند. ظاهرا نفرات باسابقه ما با رفتن به المپیک، رفتن به مرحله نهایی لیگ جهانی و غیره، خیلی زود اشباع شده باشند. البته هر بازیکنی هم یک سقفی در ارضا شدن دارد. ولی برخی نفرات را هم دیدیم که هر زمان ترکیب تیم را تغییر دادیم جواب دادند. این نشان می دهد که لیگ جهانی برای ما یک میدان برای پرورش استعدادها و آزمایش کردن جوانهاست. به ویژه در سال بعد از المپیک جوان هایی که در قالب تیمها ظهور می کنند تعدادشان بیشتر است.
*خبری از روحیه مبارزه جویی در تیم ایران نبود
ما تیم باتجربه ای بودیم و خیلی از کارشناسان پیش بینی شان این بود که تیم ما با کسب حداکثر امتیازات و بازیهای خوب در خانه حریفان می تواند هم جزو ۶ تیم راه یافته به مرحله نهایی باشد هم روی سکو برود. دلایلش روشن است. تیم ما خیلی بی روحیه و کم رمق از نظر جسمی بود. انگار آن انگیزش هایی که باید در تیم موج می زد وجود نداشت و فاقد روح تیمی بودیم. تیمی که نشأت گرفته از مبارزه جویی که ما به آن روحیه معروف بودیم را در این دوره ندیدیم. خیلی از حریفان می گفتند شور و حرارت والیبالیست های ایرانی در دنیا مثال زدنی است ولی امسال تیم ما در کلیه بازیها به جز یکی دو بازی که نفرات جایگزین در ترکیب قرار گرفتند فاقد این وضعیت بود.
*چرا همه قصورات را از چشم کادر فنی می بینیم؟
خیلی در بحث تکنیک دریافت و سرویس ها مشکل داریم. این مشکلات در سال های گذشته هم بود ولی هیچ زمان نیامدیم آنها را از بین ببریم. با بردهای مقطعی که بعد از چند شکست ایجاد می شود در باد آن بردهای مقطعی خوابیدیم تا اینکه به بن بست خوردیم. هم بن بست تکنیکی هم بن بست اینکه دستمان برای رقبا رو شده و نیامدیم به فکر جوانان شایسته ای برای پشتوانه سازی باشیم یا آن رقابتی که باید بین بازیکنان حداقل در این چند سال ایجاد می کردیم، نکردیم.
تمام هم و غم ما این شد که هر زمان به مشکل برخوردیم سراغ کادر فنی رفتیم و کاسه و کوزه ها را سر آنها شکستیم. در المپیک خیلی خوب بازی نکردیم و می شد بهتر از آن باشیم ولی همه قصورات به سمت لوزانو بردیم و بازیکنان و یکسری عوامل دیگر مغفول ماندند. در زمان کواچ هم به همین شکل. در واقع بعد از ولاسکو عملا همه آسیب شناسی ها و بررسی های ما این بوده که قصورات را به سمت کادر فنی جهت دادیم.
*تغییرات را به بعد از انتخابی جهان موکول کنیم
ما الان دو راه برای برون رفت از این وضعیت داریم. یکی اینکه اولا که ما قرار است یکی دو ماه بعد در مسابقات انتخابی جهان شرکت کنیم. بنابراین نمی توان خیلی به شاکله تیم ملی دست برد. اگر انتخاب نشویم که فاجعه است. ما الان خودمان را به عنوان تیم اول آسیا می دانیم. طوری که می خواهیم تیم زیر بیست سال مان را به جام ملتهای آسیا بفرستیم. راهش این است که با حفظ همین شاکله با رسیدن مصدومان یا یکی دو تغییر و دستیابی به هماهنگی بیشتر در انتخابی جهان که در تهران یا اردبیل برگزار می شود شرکت کنیم و وقتی جواز صعود را گرفتیم پس از آن برای رقابت هایی که شهریور ماه در جام بین قاره ای داریم می توانیم آرام آرام تغییراتی که در ساختار بدنه تیم ملی می خواهیم را انجام بدهیم.
*از باتجربه ها در زمان مناسب استفاده کنیم
می توان از بخشی از این بازیکنان باتجربه هم استفاده کرد. آنها مانند گنجینه هستند. می توانیم آنها را به طور موقت کنار بگذاریم و اگر نیاز بود در یک رویداد رسمی بین المللی شرکت کنیم و آنجا از این مهره ها استفاده کنیم. با این کار مهر بازنشستگی روی پیشانی شان نزده ایم و به آنها احترام هم خواهیم گذاشت. به هر حال این بچه ها دروازه های جهانی را رو به والیبال ما باز کردند و قرارنیست ما آنها را نادیده بگیریم و بی حرمتی به آنها صورت بگیرد. باید اعلام شود که در مسابقات خیلی مهم از آنها استفاده می کنیم و دنبال پوست اندازی هستیم.
*کم کم تیم را جوان کنید
باید در جام بین قاره ای یک تیم جوان و پر امید را به مسابقات بفرستیم. زمانی که پس از پایان قهرمانی آسیا، تیم زیر بیست سال هم مسابقات جهانی اش تمام شده باشد. تیم جوانان هم از مسابقات جهانی فارغ بیاید. بعد نفرات دیگری مانند معنوی نژاد که سن و سال نزدیک تری به این دو رده دارند را با آنها تلفیق کنیم تا صاحب یک تیم جدید بشویم و با حفظ دو سه مهره کلیدی از تیمی که به المپیک قبل فرستادیم ۹ یا ۱۰ بازیکن جدید به این تیم اضافه کنیم. با این روش در راهی که طی سه سال آینده در پیش است تیمی مستحکم و باانگیزه را راهی المپیک کنیم. ما این توان را داریم که خیلی سریع از مسیری که به اشتباه راهی جاده خاکی شده ایم برگردیم و به جاده اصلی برگردیم.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت