نه جوانگرایی و نه نتیجهگیری/ کولاکوویچ برای والیبال ایران چه کرد؟
تیم ایران در لیگ جهانی ۲۰۱۷، بجز شهرام محمودی که آن هم امیر غفور را در جای خود میدید، غایب دیگری نداشتیم و همان بازیکنان اصلی تورنمنتهای قبلی برای ایران به میدان رفتند. نتیجه و از آن مهمتر نمایش تیم ایران، اما ضعیفتر از آن چیزی بود که همه انتظارش را داشتند. تیم ایران در ۹ بازی خود و به خصوص سه بازی پایانی عملکرد نا امید کنندهای داشت و صدای همه را درآورد.
تیم ایران در لیگ جهانی ۲۰۱۷، بجز شهرام محمودی که آن هم امیر غفور را در جای خود میدید، غایب دیگری نداشتیم و همان بازیکنان اصلی تورنمنتهای قبلی برای ایران به میدان رفتند. نتیجه و از آن مهمتر نمایش تیم ایران، اما ضعیفتر از آن چیزی بود که همه انتظارش را داشتند. تیم ایران در ۹ بازی خود و به خصوص سه بازی پایانی عملکرد نا امید کنندهای داشت و صدای همه را درآورد. مشکل ایران در این رقابتها چه بود؟ تقریبا هرسه تیم بالای جدول لیگ جهانی با همان ترکیب اصلی خود به میدان آمده بودند. فرانسه، صربستان و برزیل که هر کدام نهایت یک یا دو تغییر داشتند که قدرتشان را آنقدرها تحت تاثیر قرار نداده بود. در کنار این سه تیم، روسیه، کانادا و آمریکا هم به مرحله نهایی صعود کردند. برزیل البته به عنوان میزبان این مرحله نیازی به قرار گرفتن در بین تیمهای برتر نداشت، اما حضورش باعث شد تا تیم ششم هم به مرحله بعد صعود کند. تیم ما، اما با سه برد، در نهایت از تیم ولاسکو هم در جایگاه پایین تری قرار گرفت و دستش از فینال باز ماند. آن هم در شرایطی که با همان بازیکنان اصلی اش به میدان میرفت. با این حال تیم ایران تغییری مهمی در راس کادر فنی اش داشت که البته این طور که به نظر میرسد بیشتر ضرر داشته تا منفعت! مصداق بارز این سخن هم کانادایی است که ما به صراحت خودمان را بالاتر و بهتر از آنها میدانیم، اما آنها هم مانند ما پنجم المپیک شده بودند و این بار در نخستین حضور خود در سطح یک لیگ جهانی، با مربی جدید خود راهی مرحله نهایی شدند. آن هم در شرایطی که لهستان و ایتالیا و ایران از دو رقابتها کنار رفتند! عامل برد کانادا چه بود؟ بازیکان ایران در این رقابتها همان هایی بودند که سهمیه المپیک گرفتند و در سال ۲۰۱۴ روی سکوی چهارم این رقابتها قرار گرفتند. حالا چه شده که با تجربه بیشتر و گذشت سه سال به عنوان یازدهمی میرسیم آن هم با این نمایش ضعیف و بد! اگر این نمایش را به حساب مربی نگذاریم به حساب چه کسی بگذاریم؟ همان مربی که میتواند از کانادای تازه وارد در لیگ جهانی، تیمی بسازد که به مرحله بعد صعود کند، باید بتواند از ایران که سابقه پیروزی برابر تمام این تیمها را دارد هم چنین تیمی بسازد. تاثیری که آنتیگا در کانادا گذاشت و یا سرمربی جدید روس ها، با عوض کردن تمام تیم روی والیبال این کشور گذاشت را باید در تیم خودمان هم میدیدم که هیچ کدام را ندیدیم. تیم ما نه جوان شد و نه همراه با با تجربه هایش نتیجه گرفت و نه بازیکن سازی کرد؛ و این یعنی یک شکست بزرگ از پروژه جدیدمان یعنی تغییر سرمربی! ایگور کولاکوویچ در عین اینکه تیمی خوبی را برای این رقابتها نساخته بود، در حین این رقابتها و در چالشهای حین بازی هم توان مدیریت نداشت. در هیچ کدام از بازیها نتوانست تیمش را از بحران ایجاد شده خارج کند و باخت را به برد تبدیل کند. برعکس، در هر دو دیدار با آمریکا و روسیه، ست هایی که ۲۴ بر ۲۱ پیش بود را به حریف باخت و در تهران هم در هر دو دیداری که از حریف پیش بود، کار را به ست پنجم کشاند؛ و این یعنی اینکه سرمربی در هدایت و مدیریت تیمش ناتوان بوده و هست. کولاکوویچ جسارت این را هم نداشت که وقتی بازیکنان داخل زمینش نتیجه نمیگیرند دست به تعویض بزند و به آنها میدان دهد. بازیکنانی که البته به هیچ وجه هم جوان نبودند و بجز معنوی نژاد که البته در خیلی هاشان با تجربهتر بود، همگی بالای ۲۵ سال داشتند! و این سنی است که در والیبال دنیا بازیکن به اوج پختگی و کیفیت بازی میرسد! ایگور کولاکوویچ در مجموع دل ما را به هیچ چیزی خوش نکرد که در این جاهای خالی بگذاریمش. او در معنای واقعی مربی بود شبیه کواچ و لوزانو که در منفعل بودن هنگام بازی، دست کمی از کواچ نداشت و حتی مانند او دست به تعویض هم نمیزد!
دیدگاه تان را بنویسید