حامیان تیم ملی و تعبیر شیرین یک رؤیا

کد خبر: 678344

تیم ملی فوتبال کشورمان، برای رسیدن به سرمنزل مقصود به امکانات فراوانی نیاز دارد.

خبرگزاری فارس: تیم ملی فوتبال کشورمان، برای رسیدن به سرمنزل مقصود به امکانات فراوانی نیاز دارد. در فوتبال حرفه‌ای، برای رسیدن به موفقیت باید تمام ابزار فراهم باشد تا فوتبال بدونِ هیچ دغدغه‌ای، بتواند به کارش ادامه دهد. امروزه فوتبال در بیشتر کشورها به‌عنوان یک صنعت شناخته شده و نه تنها هزینه‌های خود را تأمین می‌کند، بلکه با تکیه بر برنامه‌ریزی و ساختار صحیح در حوزه درآمدزایی، به یک صنعت پول‌ساز و دارای ارزش افزوده بدل شده است؛ اما در کشورمان، فوتبال به‌دلایل بسیار که بیشترِ آن‌ها به نوع نگاه دولتمردان به مقوله ورزش بازمی‌گشت، بسیار دیرتر از اغلب کشورها در راه تغییر مسیر از تفریح و سرگرمی به یک صنعت تجاری افتاد. در زمانی که کشورهای توسعه‌یافته و حتی درحال توسعه به‌سرعت مسیر انتقال از فوتبال آماتور به حرفه‌ای را طی می کردند، در کشور ما شرایط به‌گونه‌ای پیش رفت که نه‌تنها آن‌طور که باید و شاید از پتانسیل‌های این رشته پرهوادار در راه درآمدزایی استفاده نشد، بلکه تأمین نیازهای مالی همواره دغدغه‌ای اساسی بود و به‌نوعی با این ورزش عجین شد.
فوتبال، پرطرفدارترین ورزش در اغلب کشورهاست، بدون این‌که شرایط اقلیمی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی بتواند نقش زیادی در میزان علاقه عموم به این ورزش داشته باشد؛ چه‌بسا که فوتبال، به‌عنوان یک هنجار، خود بر برخی از این شرایط تأثیرگذار است. از این‌رو، علاقه به آن نه‌تنها در میان عامه مردم، بلکه در میان تجار و صنعت‌گران و حتی سیاسیون دیده می‌شود که هریک به‌نوعی و طریقی، با قصد بهره‌برداری از ضریب نفوذ بسیار بالای این رشته ورزشی میان مردم، به فعالیت در آن ترغیب می‌شوند.
امروزه، اسپانسرینگ و تبلیغات مهم‌ترین راه‌های درآمدزایی در فوتبال هستند که مؤسسات، خواه عرضه کننده محصول باشند یا ارائه‌دهنده خدمات، براساس برنامه‌ریزی هوشمندانه و جهت نیل به اهداف بازاریابی خود، سعی در بهره‌برداری هرچه‌ بیشتر از پتانسیل‌های نهفته در آن دارند. فارغ از پرداختن به سازوکارهای این امر در خارج از مرزهای کشورمان، اگر بخواهیم سیرتاریخی ورود حامی مالی به فوتبال ایران را بررسی کنیم، باید گفت که «آدامس خروس‌نشان» اولین‌ شرکتی بود که به کمک فوتبال آمد. در آن زمان، تیم ایران در مسیر جام جهانی قرار داشت و فدراسیون فوتبال، قول پاداشی چشمگیر به بازیکنان داد؛ اما نتوانست به آن جامۀ عمل بپوشاند. در بهار۱۳۵۷، اقتصاد کشور دچار مشکلات بی‌شماری شده بود و تورم بیداد می‌کرد. البته، ماجرا چند سال پیش‌ازآن شروع شده بود؛ یعنی در سال 1352 که قیمت نفت اوپک چندبرابر شد و همزمان بین اعراب و اسرائیل جنگ درگرفت و بازهم قیمت نفت، سیر صعودی پیمود. همان زمان، اندیشمندان وجودِ این سرمایۀ هنگفت را در بدنۀ دولت اشتباه می‌دانستند و معتقد بودند که این نقدینگی، باید سرمایه‌گذاری و اندک‌اندک وارد چرخۀ اقتصاد شود؛ اما ولخرجی‌های فراوان دولت و خریدهای نظامی چشمگیر باعث شد تا در مدت کوتاهی، پول در بازار سرمایه اسیر و به‌جای آنکه هزینه مردم شود، در راه خریدهای بی‌فایده به‌هدر رود. برای مثال، کِشتی‌های بسیاری در بندرها بارمی‌گرفت و محصولات فاسدشدنی‌اش فاسد می‌شد. کار به جایی رسید که ناگهان تورم آغاز شد و مردم دچار مشکل شدند و به‌دنبال آن، دولت با کسری بودجه مواجه شد. آموزگار جای هویدا را گرفت و دولت، سیاست کاهش هزینه‌ها را آغاز کرد و از کم‌ترین نتایجش این بود که پاداش فوتبالیست‌های صعودکرده به جام جهانی مسکوت ماند.
در این اوضاع‌واحوال، برخی از فوتبالیست‌ها خستگی و بی‌انگیزگی‌شان را ابراز کردند و گفتند حاضر نیستند با تیم ملی به جام جهانی ۱۹۷۸ بروند. ازجملۀ این بازیکنان نصرالله عبداللهی، ناصر حجازی، علی پروین و حسین کازرانی بودند. در آن وضعیت، ساواک وارد عمل شد و با تهدید، فوتبالیست‌ها را به اردو دعوت کرد. بازیکنان به خط شدند و فرح پهلوی با بالگرد به محل اردوی فوتبالیست‌ها رفت و برای خواروخفیف‌ کردنشان، به آنان سکۀ نقره داد؛ سکه‌هایی که در آن دوران، ارزششان به هزار تومان هم نمی‌رسید. فوتبالیست‌ها جز ساعت رولکسی که در روز آخر مانده به پرواز از محلی دیگر به آن‌ها اهدا شد، عایدی دیگری نداشتند. در همان زمان، شرکت آدامس خروس‌نشان وعده داد که اگر تیم ملی در جام جهانی به پیروزی یا تساوی دست یابد، پاداش هنگفتی به مربی تیم ملی می‌دهد تا به صلاحدید خودش بین بازیکنان تقسیم کند. درعوض، این شرکت از وی خواسته بود تا در آگهی تبلیغاتی حضور یابد و سیگار را از دهان خارج کند و به‌جای آن، آدامس‌خروس در دهان بگذارد.
در آن دوران، تنها پولی که ممکن بود به بازیکنان تعلق بگیرد، پاداش فیفا به بازیکنان تیم‌هایی بود که به جام جهانی صعود می‌کردند. ذکر این نکته لازم است که پاداش صعود به جام جهانی 1978 نیز، به بازیکنان تیم ملی فوتبال داده نشد؛ زیرا با پیروزی انقلاب اسلامی، فوتبال هیچ منبعِ درآمدی نداشت و پاداش فیفا، برای برپایی اردوی آمادگی مقدماتی المپیک 1980 مسکو هزینه شد.
در دوران پس‌از جنگ تحمیلی ایران با عراق، اوضاع تیم ملی و بازیکنانش اسفناک‌تر بود: آن‌ها در خوابگاه ورزشگاه آزادی مستقر بودند. باوجوداینکه جنگ تازه تمام شده بود؛ اما هنوز جامعه از عوارض جنگ خارج نشده بود و با آن دست‌وپنجه نرم می‌کرد. بازیکنان تیم ملی فوتبال کشورمان برای گرم‌نگه‌داشتن خوابگاهشان، باید خودشان به‌دنبال تهیۀ نفت برای بخاری می‌رفتند. روزگار تلخی بود. عباس کارگرجم، مهاجم تیم ملی ایران می‌گفت در شرایطی مشابه، بازیکنان ملی‌پوش برای بازی با کره‌جنوبی از حداقل امکانات بی‌بهره و به‌دلیل نداشتن کفش ورزشی، مجبور بودند با کفش‌های اهدایی کشورهای دیگر به‌میدان بروند؛ کفش‌هایی که گاهی دو شماره بزرگ‌تر یا کوچک‌تر از پایشان بود.
سال‌ها قبل، حتی تا دورۀ جام جهانی 2002، بازی برای تیم ملی فوتبال، فقط افتخار و اعتبار داشت و ازنظر اقتصادی صرفه‌ای نداشت. در آن سال‌ها، برخی از بازیکنان به این متهم می‌شدند که برای مراقبت از ساق‌هایشان، آرام بازی می‌کنند؛ برای مثال، در رقابت‌های مقدماتی جام جهانی 2002، مهدی مهدوی‌کیا برای تیم ملی کشورمان تلاش فراوانی کرد و عملکرد موفقی از خود نشان داد؛ چراکه یکی از همبازیانش، او را متهم کرده بود که برای مراقبت از پایَش با جان‌ودل بازی نمی‌کند.
باوجوداین، دغدغه‌های تیم ملی در دورانِ بخاری نفتی و کفش‌های دو شماره بزرگ‌تر یا کوچک‌تر، رفته‌رفته با حضور برندهای قدرتمند اقتصادی رفع شد و بازیکنان را به افرادی تبدیل کرد که بازی در تیم ملی، افزون‌بر جنبۀ معنوی و افتخار، پول و درآمد هم برایشان به‌همراه داشت. در سال 2006، ایرانول اولین حامی تیم ملی فوتبال کشورمان بود که تأمین هزینه‌های فوتبال ملی را برعهده گرفت. بااین‌حال در آن زمان، هنوز فوتبال ملی کشورمان به معیارهای جهانی نرسیده بود؛ تا اینکه در دورۀ اخیر، فوتبال ملی با حضور سامانۀ 9090، فصلی نو را تجربه کرد. مشارکت مستقیم مردم در تامین مالی تیم‌های ملی که برگرفته از طرح‌های هوادارای در فوتبال اروپا بود، با کمی تغییرات و در قالب «باشگاه هواداران فوتبال ملی» با استفاده از دردسترس‌ترین ابزار روزمره یعنی تلفن همراه میسر شد که بازدهی آن درطول چهارسال گذشته موجب گردید تا تیم‌های ملی فوتبال در تمامی رده‌ها شرایط آسان‌تری برای صعود به جام‌ جهانی داشته باشند. در مورد تیم ملی بزرگسالان نیز حمایت این اسپانسر و درنتیجه ثبات مالی فدراسیون نه تنها منجر به تداوم حضور کارلوس کی‌روش در هدایت تیم ملی شد، بلکه با فراهم آمدن تدارکات مناسب و درپی آن کسب نتایج مطلوب، غرور ملی در نزد هواداران فوتبال در آنچنان مرتبه‌ای قرار گرفت که دیگر دو دوره حضور پیاپی و نیز صعود از مرحله گروهی جام جهانی، یک رؤیا نباشد.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت