ورزش سه: ابراهیم صادقی بازیکن کهنه کار سایپا پس از 17 فصل حضور مداوم در تیم سایپا سرانجام تصمیم به آویختن کفش هایش گرفت. این بازیکن در گفتگو با "ورزش سه" در مورد مسائل مختلف صحبت کرده است.
ابتدا در مورد این موضوع صحبت کن که چرا زیاد در مورد بازی خداحافظی ات صحبت نکردی. اصلا دوست داشتی خداحافظی کنی یا یک تصمیم خلق الساعه بود؟
در مورد خداحافظی در نیم فصل مسابقات به این نتیجه رسیدم که خداحافظی کنم. خوب می دانید که من این فصل کمتر بازی کردم؛ بازیکنی در سن و سال من که کمتر بازی می کند بازی می کند باید کنار برود و جای خود را به جوان ترها بدهد. 5 هفته قبل از پایان لیگ با مربی و مدیرعامل تیم در مورد خداحافظی ام صحبت کردم و با توجه به اینکه شرایط زیاد مساعد نبود قرار بر این شد که این خبر را رسانه ای نکنیم؛ خوب شرایط تیم ما تا روز آخر خوب نشد و من سعی کردم کوچکترین مشکلی برای تیم به وجود نیاید و تمرکز بچه ها به هم نریزد. حتی دو روز قبل از بازی مدیرعامل با من جلسه ای داشتند و برنامه ای برای روز آخر داشتند ولی من خواهش کردم که این کار را نکنند تا تمرکز تیم به هم نریزد و دوست نداشتم که خدایی ناکرده با خاطره ای تلخ از فوتبال خداحافظی کنم ولی خوب این موضوع در ذهنم بود و به این نتیجه رسیده بودم که خداحافظی کنم.
چه اتفاقی افتاد که به این موضوع فکر کردی که دیگر باید فوتبال را کنار بگذاری، با توجه به اینکه هنوز از لحاظ بدنی آماده هستی ؟
خوب وقتی کمتر بازی کردم احساس کردم که دیگر نباشیم. در تمام این این سال ها من شان و شخصیتیم مهم تر از همه چیز بوده است ولی امسال در هر سه چهار بازی، یکبار یا دوبار فیکس بازی می کردم و بهتر دیدم که میدان را در اختیار جوان ترهای تیم قرار دهم.
به عنوان بازیکنی که در سن و سال بالاتر از نرم فوتبال ایران فوتبال را کنار گذاشتی و به عنوان یک بازیکنی که سال ها به سایپا وفادار بوده ای، فکر می کنی این وفاداری می تواند برای تو یک دستاورد باشد؟
از نظر خودم اینکه توانستم 17 سال در یک تیم بازی کنم؛ آن هم در لیگی که بعضی بازیکنان هر سال تیم عوض می کنند، دستاورد بزرگی است. اینطور هم نیست که شما 17 سال در یک باشگاه بازی کنی و هیچ مشکل و مسئله ای پیش نیاید. همیشه با صبر خاصی این مسائل را حل کردم. خیلی مواقع بود که سر مبلغ قرارداد مشکل داشتم یا با مربیان و مدیرعامل اختلاف نظر داشتم ولی سعی کردم این مسائل را حل کنم. در مجموع دوران سختی بوده است و اینطوری نبوده که به راحتی بگذرد. ولی این موضوع که به عنوان یک بازیکن وفادار در میان مردم شناخته می شوم برای من خیلی خوشحال کننده است.
اگر در طول این سال ها در سایپا نمی ماندی و به عنوان مثال به پیشنهادهای استقلال و پرسپولیس جواب مثبت می دادی، فکر می کردی می توانستی تا این سن به فوتبال ادامه دهی و اگر تا این سن بازی می کردی فکر می کردی چطوری از فوتبال خداحافظی می کردی؟
این را مطمئنم که اگر سایپا را ترک می کردم و به تیم های بزرگ تر می رفتم قطعا نمی توانستم تا این سن به فوتبال ادامه دهم. خوب در سایپا همیشه احترام خاصی برای من قائل بودند و سایپا هم همیشه از من محافظت می کرد تا یک بازیکن وفادار را تربیت کند. فکر می کنم خیلی از بازیکن ها که تقریبا توانایی های مشابه من داشتند، بعضی از آنها سابقه حضور 2 ، 3 ساله در تیم هایی مثل استقلال، پرسپولیس و سپاهان دارند و از نظر شهرت جایگاه خیلی بهتری نسبت به من در جامعه داشتند؛ خیلی ها هم هستند که دوست دارند 2،3 فصل در تیم های بزرگ تر بازی کنند و با آنها قهرمانی کسب کنند.
خوب شانس قهرمانی تیم های بزرگ نسبت به تیم ما خیلی بیشتر است؛ چون آنها از حمایت هواداران برخوردار هستند. ولی خوب من خوشحالم از انتخابی که داشتم. این موضوع هم باید در نظر داشت که هر بازیکنی نسخه مخصوص به خود را دارد و این نیست که کاری که من انجام دادم را برخی فکر کنند برای آنها هم خوب است. باید شرایط را در نظر بگیرند. شاید یک بازیکن 22 ساله تصمیم بگیرد به تیم بزرگتری برود و آرزوهای خود را در آن تیم دنبال کند و این موضوع هم هیچ اشکالی ندارد و اینطور نیست که همه فکر کنند باید به باشگاهشان وفادار بمانند؛ باید به پیشرفت هم فکر کنند ولی نسبت به شرایط؛ من در 28 سالگی قهرمان شدم. تیم را خودمان قهرمان کردیم با بازیکنان امید. آن موقع تصمیم گرفتم که در تیم بمانم و حالا از این تصمیم خوشحال هستم.
چرا بازی آخر بازی نکردی؛ در حالی که از قبل اعلام شده بود که خداحافظی می کنی. به نظر می رسد تا حدودی خداحافظی ات تحت تاثیر قرار گرفت؟
در مورد بازی نکردنم مربی ها باید اظهار نظر کنند ولی خوب از قبل همه می دانستند که این بازی آخر من است و معمولا همه بازیکنان در بازی آخرشان چند دقیقه وارد زمین می شوند و بازی می کنند ولی خوب تیم ما شرایط خاصی داشت ؛ شاید مربیان در نظر داشتند که بازیکنان تهاجمی تر به زمین مسابقه بفرستند؛ چرا که بازی تا دقیقه 90 صفر صفر بود و شرایط بسیار خطرناکی بود.
آیا بازی نکردنت باعث دلخوری تو شده یا گلایه ای نداری؟
صادقانه بگویم اینکه بازی نکردم ناراحتم کرد ولی خوب مربیان هم به فکر تیم خودشان هستند؛ ولی من یک سال تمام سعی کردم با احترام با مربیانم برخورد کنم و شرایط خوبی را برای آنها فراهم کنم و فکر می کنم توانستم کمک کنم تا در فضای خوبی کار کنند.
اگر خودت جای حسین فرکی بودی، چه تصمیمی می گرفتی؟ آیا به بازیکنی با شرایط خودت بازی می دادی؟
حتما به بازیکنی که بازی آخرش دوران فوتبالش بوده؛ بازیکنی که 17 سال از فوتبال خود را در این باشگاه پشت سر گذاشته و به او لقب وفادار در فوتبال ایران داده اند، چند دقیقه ای بازی می دادم. چون با توجه به گفته مربی ها من شرایط بدنی خوبی دارم ولی با این حال به تصمیم مربیان خودم احترام می گذارم.
در روزی که خداحافظی کردی رضا عنایتی و لوسیانو ادینیو با سرنوشت های متفاوتی خداحافظی کردند؛ ادینیو با گلزنی و روی دوش هواداران و عنایتی تلخ و غریبانه بعد از سقوط ؛ جالب اینکه جای تو و عنایتی هم می توانست تغییر کند. به این موضوع فکر کردی که چقدر خوب است در روز خداحافظی یک اتفاق خوب بیافتد؛ مثل چیزی که برای ادینیو اتفاق افتاد
قطعا خیلی خوشحال کننده است که روز خداحافظی بتوانی گل بزنی یا تیمت برنده شود ولی شرایط تیم ما شرایط خاصی بود و ما خطر سقوط داشتیم. من بیشتر به این فکر می کردم که تیم بماند و زیاد به این فکر نمی کردم که گل بزنم. قطعا اگر وارد زمین هم می شدم مثل همه این سال ها در خدمت تیم بازی کنم. من زیاد به گلزنی در این سال ها فکر نکردم؛ قطعا اگر گل بزنی خیلی روز خوبی می شود ولی در این دو سه روز آخر خیلی استرس داشتم که خدایی ناکرده با شرایط بدی خداحافظی کنم. رضا عنایتی هم دوران خیلی خوبی داشته و قهرمانی های زیادی هم به دست آورده ولی برای من هم خیلی ناراحت کننده بود که بازی آخر آقا رضا خیلی تلخ تمام شد.
تو همانطور که خودت هم گفتی بازیکن پرتلاشی بودی ؛ بخشی مهمی از دوران حرفه ایت و تداوم آن هم به همین موضوع بر می گردد. اگر فرض کنیم که تو بازیکن تکنیکی بودی باز هم این روند را داشتی یا مشکلی برایت ایجاد می شد؟
البته از قدیم بازیکنان با استعدادتر به اصطلاح تنبل تر بودند ولی الان شرایط تفاوت کرده و بسیاری از بازیکنان زندگی حرفه ای دارند. اما در مورد خودم فکر می کنم بیشتر از هر چیزی در این سال ها پشتکار، انگیزه و سخت کوشی کمک کرده و این باعث شده تا از نظر شرایط بدنی وضعیت خوبی داشته باشم و در تمام این سال ها در 80،90 درصدی بازی ها حضور داشتم و فکر می کنم مربیان هم بازیکنانی را دوست دارند که انگیزه دارند و سخت کوش هستند و حس مسئولیت و تعهد به تیم دارند تا بازیکنانی که با استعداد هستند ولی کمتر تلاش می کنند و تعهد کمتری به تیم دارند. در مجموع فکر می کنم این مسائل به خودم کمک بسیاری کرد.
از بین مربیانی که با آنها کار کردی از هر کدام چه چیزی یاد گرفتی؟
من مربیان زیادی در سایپا کار کردم. فکر می کنم 12 مربی مختلف کار کردم. با آقای مایلی کهن 5 سال کار کردم؛ با آقای جلالی 2 سال؛ با آقای دایی 2 سال؛ با آقای تقوی یکسال و بقیه مربیان هم یک سال و کمتر بوده اند. من همیشه این را گفته ام که یک بازیکن مطیع بودم و به اصطلاح خودمانی برای مربی شاخ بازی در نمی آورم و همیشه ارتباط خوبی با مربیان داشتم و همیشه سعی کردم به آنها کمک کنم ولی صادقانه آقای مایلی کهن را خیلی دوست دارم و از اینکه شاگرد ایشان هستم افتخار می کنم. مایلی کهن را هم مربی خوبی می دانم و هم انسان بزرگواری. فکر می کنم بزرگترین چیزی که از او یاد گرفتم صداقت است؛ از علی دایی پشتکار و جاه طلبی را یاد گرفتم و آقای جلالی هم در این سال ها به نظم و سازماندهی و بازی دادن به جوانان خیلی اهمیت می داد.
آینده ای که پیش روی خودت بعد از پایان فوتبال ترسیم کرده ای چه چیزی است؟
در مورد آینده خودم اینکه خدا را شکر بعد از قهرمانی در سال 85 با کمک آقای دایی توانستیم در دانشگاه ثبت نام کنیم. من تربیت بدنی خوانده ام و توانستم فوق لیسانی تربیت بدنی بگیرم. کلاس C آسیا را گذرانده ام و برای B آسیا ثبت نام کرده ام و ان شاالله به زودی در این کلاس شرکت می کنم. ضمن اینکه همانطور که می دانید من 12 سال است که کاپیتان سایپا هستم و در خیلی از این سال ها به عنوان یکی از دستیاران مربیان کار کرده ام و خیلی چیزها یادگرفتم و واقعا هم علاقمند بودم. دوست دارم وارد مربیگری شوم و این را هم می دانم که فضای مربیگری با فضای بازی کاملا متفاوت است؛ چیزهای زیادی است که باید یاد بگیرم و تجربه کنم ولی دوست دارم وارد فضای مربیگری شوم. شناخت خوبی از سایپا دارم و توانستم با این تیم قهرمان شوم و دو بار سومی کسب کرده ایم؛ چندین سال میانه جدول بوده ایم؛ خطر سقوط را تجربه کرده ام؛ تو پلی آف بازی کردم و در جام باشگاه های آسیا بازی کرده ام. در کل مجموعه باشگاه که 100 کارمند وجود دارد، فقط 2 نفر از من قدیمی تر هستند و این شناخت خوب فکر می کنم در آینده می تواند خیلی به من کمک کند.
آیا بخشی از این که در این سال ها کمتر جام بردی به دلیل عدم ثبات مدیریتی در سایپا نیست؟
همانطور که می دانید ما در 5 سال اخیر 4 مدیرعامل داشته ایم و این بزرگترین ضربه را به باشگاه زده است. فکر می کنم اگر ثبات مدیریتی داشته باشیم مثل زمانی که در مدیریت 5 ساله آقای هاشمی قهرمان شدیم و هم زیر ساخت خوبی برای تمرینات فراهم شد. با این شرایط فکر می کنم باشگاه سایپا می تواند جایگاه خیلی خوبی در فوتبال و ورزش ایران داشته باشد و استعدادهای خوبی را به ورزش ایران مثل گذشته معرفی کند.
دیدگاه تان را بنویسید