ورزش سه: در بین همه تیترهای روزنامه های فرانسه، عنوانی که اکیپ برگزید، به تنهایی نمایانگر وجه ملی این شکست است: "ناقابل برای صعود". اکیپ توضیح داده که این دقیقا همان تیتری است که فردای شکست 2-1 فرانسه به تیم ملی بلغارستان و بازماندن از راهیابی به جام جهانی 1994 زده است!
دیگر مطبوعات این کشور با تیترهایی چون "یکی از مفتضح ترین نتایج فوتبال فرانسه"، "باخت زیادی"، ورشکستگی جمعی" به تحلیل این "کابوس" پرداختند: "رد پای سرنگونی جمعی PSG پاک نخواهد شد"
حتی ژان میشل اولا مدیرعامل باشگاه المپیک لیون بعد از حذف آ اس روما از یورولیگ و صعود به مرحله بعد، از شکست پاریسی ها به عنوان "فاجعه برای فوتبال فرانسه" یاد می کند و فراخوانی برای همبستگی می دهد: "باید همگی کمک کنیم تا فوتبال فرانسه دوباره از جایش بلند شود."
اما چرا باید شکست در فوتبال حرفه ای باشگاهی اروپا که در آن ملیت ها نقش تعیین کننده ای در انتخاب بازیکنان بازی نمی کنند، شکستی برای کل فوتبال آن کشور تلقی گردد؟
چون تضعیف برند معروف صنعت یک کشور، تضعیف صنعت آن کشور ارزیابی می شود.
فیفا با تعریفی که خودش از توسعه صنعتی فوتبال داده است، روز به روز از سهم باشگاه ها و لیگ های متوسط و کوچک کم کرده و درعوض به ارج و قرب غول ها می افزاید. پای تجارت، تبلیغات، پخش تلویزیونی در میان است. در بین تمام کنفدراسیون های فوتبال دنیا، یوفا همواره از لحاظ تحمیل دیدگاه های نخبه محور پیشگام بوده است تا جایی که آئین نامه اش را طوری تنظیم می کند که پاسخگوی شرایط تجاری کانال تلویزیونی طرف قراردادش باشد: تعهد به مشارکت هر ساله حداقل 4 تیم از کشوهای انگلیس، اسپانیا، آلمان و ایتالیا(نخبگان حال حاضر اروپا) یا عدم انجام همزمان بازی های پرتماشاگر.(از فصل 2018-2019)
فوتبال فرانسه روی استراتژی صنعتی مالکین قطری پاری سن ژرمن حساب باز کرده بود. سرمایه زیادی با هدف ورود به جمع غول های اروپا صرف شده است. حالا با بودجه ای نیم میلیارد یورویی و بعد از چهار حضور متوالی در جمع 8 تیم برتر، حذف در مرحله یک- هشتم نهایی، آن هم در شرایطی که به نظر می رسید در نزدیک ترین فاصله با اهداف خود قرار دارد، کل استراتژی این باشگاه را زیر سوال برده است.
حضور پاری سن ژرمن در بین غول ها این نوید را به فوتبال فرانسه می داد که شاخص ارزشگذاری یوفا بر روی لیگ فرانسه سیر صعودی طی کند و پشت سر این باشگاه، بقیه از افزایش سهمیه لیگ فرانسه متنفع شوند. درست همان دغدغه ای که باشگاه های ایرانی برای حضور در لیگ قهرمانان آسیا دارند. در واقع تبعیت AFC از سیاست های جدید، روز به روز از ارزش موفقیت های تیم ملی در محاسبات شاخص لیگ های فوتبال آسیا می کاهد و اگر نتایج تیم های ایرانی حاضر در لیگ قهرمانان آسیا بهبود نیابند سهمیه لیگ برتر ایران کمتر و کمتر خواهد شد.
می توانیم با این سیاست موافق باشیم یا برعکس آنرا بی عدالتی نسبت به فقرا، کاهش توجهات به فوتبال ملی نسبت به باشگاهی، پررنگ تر شدن مادیات و دور شدن از روحیه ورزشی تفسیر کنیم. ولی یک چیز مسلم است: این منطق، موجب همبستگی بیشتر هواداران باشگاه های رقیبی چون پرسپولیس و استقلال در رقابت های آسیایی خواهد شد. وقتی حذف یکی از باشگاه ها به قیمت کاهش سهمیه لیگ برتر تمام می شود، به نفع همه هواداران است که یکصدا از همه نمایندگان ایران حمایت کنند.
در این راه، قبل از همه، روزنامه و سایت های رسمی باشگاه های ما باید پیش قدم شوند. روز نامه متعصب "آس" که پیشتاز جدل با رقیب سنتی رئال است از قول ژرارد پیکه تیتر زده "(به خیال خودشان) آمده بودند ما را دفن کنند!". آیا چنین توقعی از بخش رسانه ای باشگاه های وطنی، توقع بی جایی است؟
و اما درس دوم، نحوه برخورد جامعه فوتبال فرانسه با این "فاجعه" است. تقریبا هیچیک از تحلیل گرانشان، تقصیرها را به گردن اشتباهات داوری مسابقه نینداخته است. آنها بی عدالتی را جزئی از فوتبال تعبیر می کنند، مدیریت بی عدالتی ها را طی بازی جزو وظایف تیمی می دانند و هیچ توجیهی برای دریافت 3 گل در عرض 7 دقیقه نمی تراشند. به جای پاک کردن صورت مسئله به دنبال ریشه یابی اشتباهات، آسیب شناسی های تاکتیکی، روانی و جلوگیری از تکرار چنین تجربه تلخی برای فوتبال این کشور می روند.
همان کاری که از فردای باخت تیم ملی شان مقابل بلغارستان در سال 1993 انجام دادند. تا آن تاریخ بهترین نتایج تیم ملی فرانسه به حضور در دو نیمه نهایی جام جهانی و یک قهرمانی در جام ملت های اروپا خلاصه می شد. روزنامه اکیپ با دیدن نمایش آن روز تیم ملی با تیترش پیام داد که با این وضعیت، ما "قابل" برای صعود نیستیم. همانطور که امروز پاری سن ژرمن را قابل ورود به دربار بایرن مونیخ، رئال و بارسلون نمی داند.
از آنروز استراتژی فدراسیون فوتبال فرانسه تغییر اساسی کرد و ساختار و سازمان تیم های ملی این کشور از رده های پایه تا بزرگسالان دچار تحول شد. آنها موفقیت های بعدی خود را مدیون کارشناسی علمی اتفاقات، زیر سوال بردن استراتژی و برنامه ها، ممانعت از فرافکنی، تمرکز بر روی رفع نقاط ضعف ... در یک کلمه درس گرفتن از شکست می دانند.
دیدگاه تان را بنویسید