درباره دورهمی و فوتبال ؛ آدرس غلط آقای مدیری

کد خبر: 573969

فوتبال در ایران همواره مورد طعن و تحقیر روشنفکران و شبه‌روشنفکران بوده است.

ورزش سه: با اینکه فوتبال در دنیا به عنوان پدیده‌ای که قادر است بسیاری از مناسبات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، سیاسی و ... جوامع مختلف را تشریح و تحلیل کند، مورد مطالعه و بررسی متفکران بزرگ علوم‌انسانی قرار می‌گیرد، در ایران اغلب فوتبال به عنوان ورزشی که مناسبات آن مورد وثوق روشنفکران قرار ندارد، جز طعن و تحقیر بهره‌ای از نظرات متفکران نبرده است. به عبارتی اظهارنظر در مورد فوتبال کسر شأن و جایگاه صاحب‌نظران علوم جامعه‌شناختی است. در غیاب نقد علمی، ژست مخالفت با فوتبال ایران، به سخره‌گرفتن آن و وارد کردن انتقادات زیاد به آن، طرفداران زیادی حتی در بین کسانی که آن را دنبال می‌کنند، دارد. اما مگر فوتبال جزیره‌ای منفک و جدا از جامعه‌ی ایران است؟ آیا فرهنگ حاکم بر مناسبات فوتبال ایران، تنها خاص همین حوزه بوده و نظیرش را در سایر پدیده‌ها و حوزه‌های اجتماعی نمی‌توان دید؟ این جامعه‌ی ایرانی است که هویت و فرهنگ خود را در بستر فوتبال تزریق کرده و آن را تبدیل به «فوتبال ایرانی» کرده است. اگر در فوتبال ایران، زدوبند، دروغ، توطئه، بدگویی و سایر بداخلاقی‌ها وجود دارد، نظیرش را می‌توان در اغلب مناسبات دیگر جامعه‌ی ایرانی دید. به عبارتی فوتبال ایران نمادی از جامعه ایران یا حداقل بخش بزرگی از آن است. اما این‌که فوتبال تا این حد مورد انتقاد و طعنه و تحقیر حتی مردم عادی قرار دارد، به ذات نمایشگرانه‌ی آن برمی‌گردد و همچنین گردش پولی که در درون خود دارد. گردش پولی که ارقام نجومی آن برای مردم عادی هم وسوسه‌کننده است و هم می‌تواند حسادت بسیاری از صاحبان مشاغل و حرفه‌های دیگر را برانگیزد‌. بنابراین دائما موفقیت‌های رشته‌های دیگر ورزشی بر سر بازیکنان فوتبالی کوبیده می‌شود که حقوق‌های چندصد میلیونی دارند. غافل از این‌که عدم موفقیت احتمالی در فوتبال دلایل بسیاری دارد که آخرین آن ضعیف بودن بازیکنان ایرانی‌است. ضعف مدیریت، ساختار، امکانات و عقب‌ماندگی ذاتی فوتبال ایران به عنوان ورزشی وارداتی نسبت به فوتبال دنیا که با علم و تکنولوژی روز اداره می‌شود، عواملی بسیار کلیدی‌تر و مهم‌تری هستند که بر روی نتایج فوتبال ایران موثر است. ضمن این‌که اگر در فوتبال ایران پول‌های نجومی به بازیکنان داده می‌شود، مقصرش بازیکنی نیست که این پول را دریافت می‌کند، بلکه باید سیستم مدیریتی را نقد کرد که ترجیح می‌‌دهد به هر دلیلی و با هر هدفی پول‌های کلان به فوتبالیست‌ها بدهد. اما از قرار معلوم سیستم مدیریت فوتبالی نیز ترجیح می‌دهد با مقصر جلوه‌دادن بازیکنان، آن‌ها را تبدیل به سیبل انتقادات مردم کند و خود را نیز مظلوم و هم‌نظر و همراه با انتقادات جامعه نشان دهد انگار که این بازیکنان ظالم هستند که این‌چنین پول‌هایی را به زور دریافت می‌کنند! اگر بازیکن ایرانی بدون دیدن آموزش لازم وارد عرصه‌ای می‌شود که در آن پول و شهرت قابلیت ایجاد بدرفتاری‌ها و بدفرهنگی‌ها را در بین بازیکنان و دست‌اندرکاران آن دارد، مقصرش بازیکن نیست بلکه مقصر سیستمی است که چنین مناسبات غلطی را بر فضای فوتبال حاکم کرده است. انتقاداتی از جنس آن‌چه در برنامه تلویزیونی دورهمی از فوتبال ایران صورت گرفت، تازگی ندارد و بارها به زبان‌ها و روش‌های مختلف انجام شده است. اما نکته اینست که این انتقادات از جنس انتقادات عامیانه‌ای است که هیچ‌گاه علت اصلی معضلات و بدفرهنگی‌های فوتبال را هدف نمی‌گیرند و آدرس اشتباهی می‌دهند. از برنامه و‌منتقدی که برای خود شأن روشنفکری قائل است و قرار است با ابزارطنز جلوتر از جامعه، مسائلی را گوشزد کند که از دید عامه‌ی مردم پنهان مانده است، انتظار می‌رود برای انتقاد و کوبیدن فوتبال به روش‌های پوپولیستی متوسل نشود و انتقاداتش را نه به مسائل جزیی که در همه عرصه‌ها از جمله بین هنرمندان سینما و تلویزیون دیده می‌شود، که به مسائل و علل اساسی و اصلی اختصاص دهد و اگر چنین اجازه‌ و آزادی‌ای برای طرح آن مسائل در رسانه‌ای رسمی ندارد، حداقل برای جذب مخاطب، به عوام‌زدگی و سطحی‌نگری دامن نزند. اگر منتقدان وطنزنویسان شبیه برنامه‌ی دورهمی نمی‌توانند از نقش حق پخش تلویزیونی مسابقات ورزشی در حرفه‌ای شدن ورزش در ایران بگویند، اگر نمی‌توانند ساختار معیوب مدیریت ورزشی و غیر ورزشی را به نقد بکشند و از تصدی‌گردی نهادهای دولتی و رسمی در فوتبال انتقاد کند، حداقل با ایجاد دوقطبی‌های کاذب بین فوتبال و سایر ورزش‌ها و تحقیر بازیکنانی که خود به نوعی قربانی سیستم مدیریتی هستند، به جامعه آدرس غلط ندهند. فوتبال در ایران اگر تا این حد مطرح است، نه به خاطر شانس و اقبالش که به دلیل مورد توجه و جذاب بودنش در بین عامه‌ی مردم است. فوتبال اگر ورزش لوس و عزیز‌کرده‌ای است، به این‌خاطر است که در بین مردم عزیز و لوس است. پس به جای تمسخر آن، باید به انتقاد اساسی از آن پرداخت و آن را همچون هر پدیده‌ی دیگری در بطن همین جامعه و نه به عنوان پدیده‌ای خاص و منفک از جامعه بررسی کرد.
۰

دیدگاه تان را بنویسید

 

نیازمندیها

تازه های سایت