ورزش سه: با گذشت سه روز از المپیک ریو که همراه با حذف و شکستهای ورزشکاران ایرانی بود، کم کم صبر و حوصله ورزشدوستان ایرانی به پایان رسیده و گلایهها از این شکستها آغاز شده است. توقّع عمومی در پی نتیجههای درخشان سالهای اخیر در بازیهای آسیایی و البتّه نتیجه المپیک لندن بالا رفته است. در حالی که نباید فراموش کرد سه طلای کشتیگیران فرنگی در لندن 2012 هدیه غافلگیرکننده محمّد بنا به کاروان ایران بود؛ وگرنه کشتی ایران پس از مدال 16 سال پیش علیرضا دبیر در هیچ کدام از دو رشته فرنگی و آزاد طلا نگرفته بود. در هر حال شیب پیشرفت ورزشکاران ایرانی به نحویست که این انتظار را بالا برده، همواره امّا با شکستهای اینچنینی به یاد میآوریم که نباید سطح توقّع را بالا ببریم. این بار امّا از طرف دیگر به این قضیه نگاه کنیم؛ حقیقتا چرا نباید از چنین ورزشکارن درخشانی توقّع بالا داشت؟ دلیل این که با وجود این پیشرفتها و کسب نتیجههای درخشان در سطح آسیا، درخشش در سطح المپیک و جهانی در اغلب رشتهها نمود بارزی ندارد را کجا باید جست و جو کرد؟ در آسیا رقبایی که با امکانات روز و شرایط مدرن و پیشرفته تمرین میکنند همان رقیبان سنّتی
شرقی هستند؛ چین، ژاپن و کره جنوبی. در اغلب رشتههای ورزشی با این کشورها رقابت میکنیم و گه گاه و در موردهایی پیروز میشویم و اصولا سطح ورزش ما در این حد میماند. در بازیهای آسیایی کم کم از پس قزّاقزستان و یکی دو کشور پرجمعیّت آسیای جنوب شرقی بر آمدهایم و درست پشت سر سه غول آسیایی ایستادهایم؛ مقام چهارم یا پنجم آسیا را کسب میکنیم و در بعضی رشتهها قهرمان و اوّلیم و خب طبعا خوشحال! امّا فراموش میکنیم که در سطح المپیک، به جای سه ابرقدرت شرق آسیا، دهها کشور پیشرفته با ورزشکارانی که در بهترین شرایط تمرین کردهاند حاضر هستند و حتّی دهها کشور در حال پیشرفت مثل ما. به همین ترتیب، به جای اینکه تلاش و برنامه و امکانات ورزش کشور همپای توقّع مردم از طلاییها و برترینهای آسیایی بالا برود، اغلب مسئولان ورزش کشور هم بی آنکه تفاوتی در نوع کارشان برای المپیک ایجاد شود فقط غرق در توهّم امیدواری عمومی میشوند. اینچنین است که تیم تیراندازی ایران با کولهباری از مدالهای رنگارنگ بازیهای آسیایی روانه المپیک میشود و همه، از جمله مسئولان «امیدوار» به مدالاند امّا، در نهایت اشک درو میکنیم. اینچنین است که
دوچرخهسواری ایران سالها در رده نخست آسیا میایستد و بیشترین سهمیه آسیایی را میگیرد امّا همواره در روز نخست مسابقههای المپیک سوژه «به خطّ پایان نرسیدن» است. نابغه تنیس روی میزمان را به المپیک میفرستیم و حریفی از اروپای شرقی نه از نظر فنّی، که از نظر روحی بر او چیره میشود. کشتیگیرانمان مدالهای آسیایی را درو میکنند، ولی 16 سال است که در کشتی آزاد المپیک طلا نگرفتهایم. و در واضحترین مورد، جایی که ویترین فوتبال با تیم المپیکش تفاوت دارد و بیش از چهل سال است که از صعود به المپیک هم باز ماندهایم امّا به لطف آن ویترین تیم شماره یک آسیا هستیم. سقف کوتاه آسیا تنها ویترین را به ملازمان داده تا حساب و کتاب را صاف کنند و بگویند: «بفرمایید! ما قهرمانیم!» در حالی که با اضافه شدن چندین رقیب آماده و حرفهای، خبری از هیچ قهرمانیای نیست. المپیک عرصه رقابت و لذّت است. در مسابقه تیراندازیای که 51 نفر شرکتکننده دارد، به هر حال یک نفر باید پنجاه و یکم شود، یکی یازدهم، یکی ششم و یکی قهرمان. بنا نیست که همیشه همه ورزشکارها طلایی باشند؛ امّا زمانی که امیدی بر اساس موفّقیّت و تواناییهای کسی به او بسته میشود و در
نهایت ناامید، حیف میآید و افسوس. و با خود فکر میکنیم لابد برای آن طلای آسیایی هم نه فشنگی بوده و نه اردو و و نه شرایط مناسبی، و فقط و فقط زور تلاش و زجر و همّت شخصی الههها،که درود بر همهشان باد، به چند کشور آسیایی رسیدهست و بس.
دیدگاه تان را بنویسید