انتقادهای شدید و بیسابقه منصوریان از نفت!
علیرضا منصوریان سرانجام سکوتش را درباره اتفاقات نفت در فصل جاری شکست و حرفهایی جنجالی را به زبان آورد.
آقای منصوریان به خاطر مرگ آقای دارستانی تسلیت میگویم. مرگ او شوک بزرگی برای نفت و فوتبال ایران بود. چه اتفاقی روز دوشنبه افتاد؟
اول از همه مرگ اکبر آقا را به خانوادهاش تسلیت میگویم و برای آنها طلب صبر دارم. رفتن او برای ما درد بسیار بزرگی بود، چه برسد به خانواده اش. خدا فقط صبر بدهد. مرگ اکبر آقا را به خانواده فوتبال و دوومیدانی تسلیت می گویم. نمی دانم از کجا شروع کنم. حال روحی خوبی ندارم. اکبر آقا شب قبل از فوتش به من زنگ زد و گفت حال روحی ام به هم ریخته است. مشکلات زیادی دارم. وضعیت مالی ام خوب نیست. گفت خسته شده ایم از این همه مشکل در تیم. شب عیدی است و بچه ها همه ناراحتند. گفتم اکبر آقا حتما به تمرین بیا، بعد از آن شب با هم حرف می زنیم و یک راهکاری پیدا می کنیم تا این شرایط سخت را پشت سر بگذاریم. به او برنامه تمرینی را دادم. دوشنبه حول و حوش 30 دقیقه از تمرین گذشته بود که اکبر آقا گفت کمرم سوخت... همانجا سکته کرده بود. وقتی آمبولانس رسید با قرص خواستند وضعیت اکبر آقا را بهتر کنند ولی در آمبولانس یک بار دیگه سکته زد. سکته آخر را هم روی تخت بیمارستان زد و برای همیشه از جمع ما رفت. نمی دانم چه بگویم. دردی است که انگار درمانی ندارد. خیلی راحت اکبر آقا را از دست دادیم. او به خاطر مشکلات مالی سکته کرد.
با هر کدام از بازیکنان نفت هم که حرف می زنیم، می گویند آقای دارستانی به خاطر مشکلات مالی اوضاع خوبی نداشت و حتی نمی توانست همسرش را از استرالیا بیاورد. چرا شرایط نفت امسال این گونه شده؟
من در 30 سال فوتبال، چیزهایی که امسال در نفت دیدم، ندیده بودم. امیدوارم تا عمر دارم، دیگر این چیزها را نبینم. یکی از این اتفاقات را همین دیروز در نفت تهران افتاد. برای من وحشتناک بود. صبح زودتر رفتیم و پارچه های سیاه و بنرها را در محل تمرین زدیم ولی یک نفر از باشگاه نیامده بود، جز آقای شیبانی و ایرانیان که در این مدت همیشه کنار ما بودند. یک نفر از باشگاه نیامد که تسلیت بگوید. یک نفر از شرکت ملی نفت نبود. یکی نبود که به داد ما برسد. تسلی خاطر بدهد. یک نفر از هیات مدیره نیامد. این درد است به خدا. من این چیزها را در عمرم ندیدم. اصلا انگار اکبر آقا جزو این باشگاه نبود. انگار آنها همه شرایط را برای او و تیم مهیا کرده بودند. شما نمی دانید حال ما چطور بود.
بچه های نفت تهران هم گویا در رختکن به شدت گریه کرده اند و حتی صدای اعتراض شان درآمده است.
بچه هایم و من دیروز چیزهایی در این فوتبال دیدیم که.... دیگر حالم دارم از این وضعیت بهم می خورد. در این چند وقت در نفت تهران چیزهایی دیدم که اگر از جنس فوتبال نبودم و آن را نمی شناختم، از فوتبال متنفر می شدم و برای همیشه می رفتم. در این سال در نفت چیزهایی دیدم و تجربه کردم که در تاریخ فوتبالم ندیدم. می خواهم بگویم کلمه بی معرفت برازنده نفتی هاست. در اوج بی معرفتی با من و تیمم برخورد می کنند. فقط ما در تهرانسر هستیم و هر روز تمرین می کنیم. انگار فقط از تیم نفت ما وجود داریم و هیچکس نیست. این قدر سخت بود یک نفر برای تسلی خاطر به تمرین بیاید؟ این قدر سخت بود؟
این اتفاقات شما را شدیدا ناراحت کرده است. امسال که نفت مشکلات زیادی داشته، هیچگاه شما را این قدر دلخور ندیده بودیم.
حالا که دارم حرف می زنم بگذارید بگویم. من دیروز خیلی متاسف شدم. به امسالی که در نفت گذراندم فکر کردم. فقط می توانم کارشان را با کلمه بیمعرفت توصیف کنم. بی معرفتی کردند و باعث شدند این اتفاق ها برای نفت تهران بیفتد. این کلمه برازنده شان است. ناجوانمردانه ترین روش ها را به کار بردند. ما یک مشت بازیکن جوان داریم. چرا با آنها این کار را می کنند. مثل اکبر لارستانی که در تیم ما تحت فشار باشند، 20، 30 نفر داریم. اگر در این مدت دلگرمی های کادر فنی و میرشیبانی و ایرانیان که سنگ صبور بازیکنان شده اند نبود، خدا می داند چه اتفاقاتی می افتاد. دیروز بازیکن ما بی خود و بی جهت وسط رختکن داد می زد. همه می گفتند علی آقا شما نباید از گرفتن حق اکبر آقا عقب نشینی کنی. به خدا می ترسم اکبر آقا آخرین نفری نباشد که در تیم ما به این وضعیت دچار شد. شرایط یک سری بچه ها را که می بینم می ترسم. مربی ما به خاطر وضعیت خراب چند بازیکن تیم به رختکن آمد و گریه کرد. دیگر چقدر بی معرفتی؟ کلمه بی معرفت برازنده دوستان در نفت تهران است.
شما یک بار گفته بودید که در اول فصل قول دادند بودجه مشخصی در اختیار تیم قرار دهند. پس چه اتفاقی افتاد؟
چیزهایی که به من اول فصل گفتند، همه اش دروغ بود، همه اش. به نظر من این یک کلاهبرداری فوتبالی است. کاری که با من کردند کلاهبرداری بود. برای من خنده دار و جالب است. کلاه برداری در روز روشن بود. به من گفتند این قدر بودجه داریم. بیا و کارت را ادامه بده. من وارد کار شدم ولی دیدم همه منبع ها را به روی تیم ما بسته اند. حالا ما مانده ایم و این قدر مشکل. نهایت بی احترامی به ما شده است.
به خود شما پولی دادند؟
دوست ندارم درباره پول خودم حرف بزنم. برای من بچه هایم مهم هستند. ولی در سال 94 من یک هزار تومانی از پول قراردادم نگرفته ام. مایه شرمساری است. آن وقت می گویند توقع ما این بود نفت جزو مدعیان باشد. چه امکاناتی در اختیار تیم گذاشته اید که دنبال مدعی بودن هستید؟ مایه شرمسازی است. نمی دانم این خجالت را چه کسی حاضر است از مجموعه نفت تحمل کند. کسانی را که عامل و مسببش هستند واگذار می کنم به خدا. انشاءالله خدا در زندگی تان تنبیه تان کند. چرا اول فصل به من دروغ گفتید که نفت این طوری است؟ سرم کلاه گذاشتند که من در نفت بمانم. سر من و سر بازیکنانم کلاه گذاشتند. سر تدارکات، ماساژور و دیگر اعضای تیم. شما که شجاعت نداشتید چرا تیم داری کردید؟ اول فصل به ما می گفتند پول نداریم. آن موقع می گذاشتید تصمیم بگیریم.
گویا بازیکنان هم اعتراض هایی داشتند ولی به نتیجه نرسیده است.
متاسفانه سیستم دیکتاتوری در تیم پیاده کرده اند. بازیکن این قدر مشکل دارد که در رختکن داد می زند. اگر اینها بازیکنان استقلال و پرسپولیس بودند، هواداران به فریادخواهیشان بلند میشدند. هواداران فریادرسشان میشدند ولی ما چون هوادار نداریم، سیستم دیکتاتوری پیاده میکنند. تا یکی از بچه ها از مشکلات می گوید، به او جواب می دهند اگر از جایت تکان بخوری 30 درصد جریمه می شوی. من در سال 94 فقط در نفت تهران تهدید دیدم. این ادبیات مایه خجالت است. بازیکنان من مظلوم هستند. اگر استقلالی و پرسپولیس بودند کسی جرات می کرد این کارها را با آنها کند؟ کسی می توانست به بچه هایم بی احترامی کند؟ به شخصیت بچه هایم توهین کند؟ کاش ما هم مثل این دو تیم هوادار داشتیم. چرا باید بازیکن جوان من تا اعتراض می کند، تهدید به جریمه شود و به او بگویید همینی که هست؟ شما نفتی ها آخر بی معرفت ها هستید.
دیدگاه تان را بنویسید