ورزش سه: سرمربی سابق تیم ملی برای انتقاداتش که گاه فنی بوده و گاه حاشیهای، ادبیاتی را به کار میگیرد که متعلق است به خودش، ادبیات مایلی کهن؛ آنقدر که در خواندن یک مصاحبه میشود بدون دیدن نامش، گوینده را حدس زد.
تفاوت میان کارلوسِ مایلی کهن و کارلوس ِ فرگوسن
انگار حرفهای سرمربی سالهای دور تیم ملی درباره سوابق حرفهای کیروش تمامی ندارد؛ مایلی کهن هنوز هم پس از چهار سال سرمربیگری مرد پرتغالی، به دوران منچستریونایتد او فکر می کند و فکر می کند.
"این آقا افتخارش این است که در منچستر نفر دوم بوده در حالی که در آنجا هم نفر دوم نبود، چرا که تیمی به مانند منچستر 17، 18 مربی دارد که بین آنها تقسیم کار میشود"
اما سرالکس فرگوسن شاید کارلوس دیگری را می شناسد ؛ همان که یکی از سرفصلهای کتابش را به نامش کرده است؛ "کیروش یک نابغه"
مربی سابق منچستر یونایتد در بخشی از کتاب زندگینامهاش می گوید: " او مربی دقیق، ریزبین، باهوش و فوقالعادهای بود. در میان تمام افرادی که کنار من کار می کردند کارلوس بدون شک بهترین بود. هیچ شکی در این باره ندارم. "
ریشهای ماندگار
"تیم ملی مکزیک با رقم 300 هزار دلار هم کیروش را جذب نمیکند. حتی اگر یک تیم پرتغالی هم این مبلغ را به کیروش دهد من ریشهایم را از ته میتراشم"
البته کسی به یاد ندارد از مرداد سال پیش تاکنون او محاسن را داده باشد به پای حرفی که زده بود: اعمال شدن جریمه صادقیان که مساوی بود با ریش تراشیدن او.
بیگانهای در سرزمین کهن
دلخوریهای فوتبالیست قدیمی ایرانی از کیروش گاه بوی ناسیونالیستی به خود میگیرید، زمانهایی که مهر او به وطن، تبدیل به خشمی میشود که یقه آقای سرمربی را میفشارد:
« کیروش خود را تافته جدابافته می داند و از بالا به پایین نگاه می کند. ایران 2500 سال قدمت دارد و موزامبیک نیست که اینگونه در مورد آن صحبت می شود. ما پیش از حضور کی روش هم با کمترین امکانات 3 مرتبه به جام جهانی صعود کردیم.» این یکی از نقاط افتراق مایلی کهن با هوادارن کیروش است؛ همانهایی که مرد پرتغالی را دوست دارند چون در نبود امکانات، صدای خشک و خشن ِ تحریمهای بینالمللی را به گوش رسانههای دنیا میرساند؛ مردی که گاه برای تیم ملی ایران در کنار زمین بازی، جهنمی ساخته که داور از آن حساب ببرد.
از شک تا یقین
دعوت شدن یا نشدن به تیم ملی؛ مایلی کهن این حوزه را هم با عینک خود بارها و بارها بررسی میکرد؛ بازیکنان محبوب کیروش را به دیده شک مینگریست و حامی طردشدگان بود.
«من به برخی چیزها مشکوکم...؛ در مورد حضور بازیکنانی چون نظری و قوچاننژاد در اردوی تیم ملی حرف دارم، چرا که آنها بازیکنانی معمولی هستند اما یکسری روابط باعث شده به تیم ملی ایران راه پیدا کنند.»9 ماه بعد از این شک، قوچان نژاد حماسه ساز اولسان شد و گل صعود تیم ملی به جام جهانی 2014 را بر سر دروازه کره جنوبی زد. بازیکنی که اعتماد کیروش به او پیش از این 9 ماه هم جواب خود را پس داده بود.
مربی ایرانی، مربی همسایه
مایلیکهن، همیشه اعتقاد داشته که مربیان وطنی شایستگی بیشتری برای نشستن بر مصدر تیم ملی دارند، او حمایت اصحاب رسانه را از کیروش بارها به نقد کشیده است؛
تا جایی که حتی در زمان سرمربیگری گهردرود در کنفرانس مطبوعاتی قبل از دیدار برابر مس کرمان، گریزی زد به کیروش و خبرنگاران حامیاش:«عقیلی مدافعی است که بیشترین گل را در تاریخ تیم ملی به ثمر رسیده چرا در این مورد از کیروش سؤال نمی پرسید؟ متأسفانه مرغ همسایه همیشه غاز است به نوعی که مربی همسایه غاز است و برای من هم خبرنگار همسایه غاز است.»
نود یار کیروش
حمایت برنامه نود و عادل فردوسیپور از کیروش، بارها خشم فوتبالیست کهن ایرانی را برانگیخته است؛ او که این حمایت را به "بیگانهپرستی بدتر از قاجار" خطاب کرده بود، نام فردوسیپور را هم به بازی گرفت.در شهریور نود و سه ، مایلی کهن به عنوان سرمربی پیشین پرسپولیس برای صحبت درباره مسائل این باشگاه ، روی خط برنامه نود آمد، اما حتی داغ بودن مسئله او با دایی هم باعث نشد تا دشمن غار خود را فراموش کند؛مایلی کهن در ابتدای مصاحبه اش با نود، فردوسی پور را کروشیپور خطاب کرد که این مسئله هرچند برای لحظاتی لبخند مجری برنامه نود را در پی داشت، ولی در نهایت فردوسی پور از مایلی کهن خواست از این کار خود دست بردارد.
تیم پنجم کیروش، مایلیکهن و مردی به نام عباس
مایلی کهن ابدا با خیل طرفداران کیروش، بر جام جهانی 2014 اتفاق نظر ندارد؛ حامیان کیروش بازی تیم ملی را در این جام درخشان میخواندند، سرمربی پیشین تیم ملی که در زمان مربیگری در انتخابی جام جهانی 1998 تیمش راهی پلیآف شده بود، ظاهرا نتیجهگراتر از مردمیست که کیروش را میپسندند.
«من به خودروی بنز اعتقاد دارم، اما میخواهم بدانم در گروهی که فقط 4 تیم وجود داشتند آیا کارلوس کیروش میخواست تیم ملی ایران را پنجم کند؟ به عقیده من این تیم اگر دست عباسآقا هم بود همان تدارکاتچی زحمتکشی که کارلوس کیروش در مورد امید نمازی اسم او را به میان آورد باز هم تیم او چهارم میشد و پنجم نمیشد.»
یوزپلنگی با نام مستعار
«قرار بود ما در جام جهانی یوزپلنگهای ایرانی باشیم اما تبدیل به موش ایرانی شدیم. در باری با آرژانتین 10 دقیقه بازیکنان ما خودشان بودند، دیدید که چه کردند، آنقدر در ذهن بازیکنان ما کرده بودند که 5 گل از آرژانتین میخورید که خودشان نبودند»
مایلیکهن یوزپلنگان تیم کیروش در جام جهانی را از کوه پایین کشید ؛ با وجود باوری که کیروش به تیمش داشت؛ این همان مربیان ایرانی مورد حمایت مایلی کهن بودند که بر فراز قله ایستاده، تیم ملی کشور را کوچک دیدند و در یک برنامه تلویزیونی به هوای قطع شدن آنتن برنامه، 5 گل خوردن از آرژانتین را در میان خنده و شادی خود طبیعی میپنداشتند.
دو نقد با یک بلیت
مرد دیرینه فوتبال ایران نقش کیروش را در فوتبال ایران گاه آنقدر کمرنگ میبیند که حضورش را هیچ میانگارد، و گاه کیروش مقصریست که هر آنچه در این ورزش محبوب اتفاق میافتد، به گردن اوست.
پرده اول- بهمن 91
در خصوص محرومیت دو جلسه ای کیروش از سوی کمیته انضباطی فیفا، مایلی کهن در پاسخ به این پرسش که اگر رای کمیته انضباطی فیفا شکسته نشود آیا تیم ملی از نبود کیروش ضربه خواهد خورد، به خبرنگار مهر گفت: «مگر در بازی های دیگر مانند بازی با تیم ملی لبنان که کیروش بروی نیمکت تیم ملی نشسته بود اتفاق خاصی افتاد؟ آیا بودن یا نبودن کی روش بر روی نیمکت تیم ملی به حال این تیم تفاوتی دارد.»
پرده دوم- بهمن 93
«فوتبال تدافعی که کیروش به تیم ملی داد به باشگاههای ما سرایت کرد و عاملی شد که تماشاگران ما از بازیهای باشگاهی هم لذت نبرند و به ورزشگاه نیایند»
مربیگری با چشمان بسته
سرمربی پیشین تیم ملی، حضور کیروش در مسابقات لیگ برتر را تقریبا در هر مصاحبهاش به چالش کشیده است، او که چشم بر گاه و بیگاه روکردن بازیکنان گمنام کیروش و اعتمادش به جوانان میبندد، خمیازه کشیدن سرمربی تیم ملی در تماشای مسابقه ای از لیگ برتر را به سخره میگیرد. به ورزشگاه نرفتن کیروش را برخی انتقاد به فدراسیون فوتبال میدانند و خمیازهای که حامیان کیروش آن را تعمدی از سمت او برای نشان دادن کیفیت بازیها میپندارند؛ کسالت بار بودن بازیهایی که مایلیکهن هم خود گاهی به آن اذعان داشته است.
«کیروش چند بار مسابقات تیمهای پایه ملی ما را دیده است؟ مسابقات لیگ ما را چند بار دیده است؟ این چند باری که در ورزشگاه حاضر شد خوابآلود بود؛ او گاهی اوقات هم که حضور فیزیکی داشت توام با خواب آلودگی بود و چرت میزد حضور مسابقات لیگ را به خوبی نگاه نمیکرد یا وسط مسابقات هم از ورزشگاه میرفت.زمانیکه سرمربیگری تیم ملی را برعهده گرفتم مسابقات امیدها را هم بدون اینکه چرت بزنم تماشا می کردم وفرهاد مجیدی و علی موسوی را از تیم های امید بهمن و پاس به تیم ملی دعوت کردم.»
مربی انتقادناپذیر
«خوب است کیروش فارسی بلد نیست و متوجه خیلی از اعتراضها نمیشود که اعصابش به هم بریزد.»مربی قدیمی ایرانی گاهی هم خلق و خوی کیروش را دستمایه گلایههایش قرار میدهد؛حامیان کیروش هم گاهی او را به آرامش بیشتر دربرابر منتقدانش دعوت کردهاند؛ اما مایلیکهن که اعتراض سرمربی تیم ملی به داور را هم خوش ندارد، خود در دومین باری که به سمت مربیگری تیم ملی رسید و با انتقادات سهمگین سینه به سینه شد، سرانجام با انتشار بیانیهای جنجالی، عرصه را تاب نیاورد و استعفا داد.از داستان رویارویی مایلی کهن با داور ها هم که ... بگذریم .
بابا تو خوبی !
مایلی کهن درخصوص حرف های حسنی خو که گفته بود هرکس با کیروش مخالف است و نمی تواند با او کار کند از فدراسیون برود، گفت: «من هم میتوانستم رییس فدراسیون شوم اما دوست ندارم بی مورد جای کسی را اشغال کنم ، فقط می دانم به کی روش باید گفت: آره بابا کیروش تو خوبی، در قراردادت از شیر مرغ تا جان آدمیزاد برایت فراهم کردیم، پول کوتاه کردن ناخن و مو و دندانپزشکیاش را هم ما میدهیم »
خط قرمز
«اکنون در کشور ما راجع به هر مسئله ای می توانیم صحبت کنیم به جز در مورد کارلوس کی روش. او بالاتر از خطوط قرمز است شرایط طوری شده که شما می توانید در مورد مسئولان مختلف صحبت کنید اما از کی روش نه.» خوب است که بخشی از نقدها را مرور کردیم . با منتقدی مثل حاج آقا مایلی کهن ، کدام خط قرمز ؟
دیدگاه تان را بنویسید