سرویس ورزشی فردا: مریم آبنیکی-اهمیت ورزش در فرهنگ سازی و انتقال آن به دیگران به ویژه در دهه اخیر از سوی مسئولان کشور مطرح و ضرورت آن احساس شده است. آن چه مایه نگرانی و تاسف است شتاب زیاد ورزش به سمت حرفه ای شدن در جهان است که گاهی اثرات نامطلوب آن در رقابت های قهرمانی به صورت صحنه های ضد ورزشی و ضد ارزشی توانایی این هنر عصر حاضر را در انتقال فرهنگ و تمدن کشورها تهدید می کند. به این ترتیب رشد سریع ورزش حرفه ای در جهان و اثرات اجتماعی و نامطلوب آن در دهکده جهانی امروز زنگ خطری است که به علاقه مندان رشد و اعتلای فرهنگی در هر جامعه ای هشدار می دهد. گسترش ورزش عمومی فساد و تهاجم فرهنگی را کاهش داده و انگیزه جوانان را برای انجام فعالیتهای سازنده افزایش میدهد. ورزشکاران به عنوان قشر فعال جوان کشور نیاز به آموزش های فرهنگی و اجتماعی دارند که باید نقش این حوزه را بیش از پیش افزون کرد. بحث فرهنگ در ورزش از اهميت به سزايي برخوردار است به طوری که مقام معظم رهبری بارها در سخنان خود بر جایگاه آن در ورزش تاکید کرده اند.
" نکتهی مهمّی وجود دارد و آن اینکه شما وقتی بر سکوی قهرمانی قرار میگیرید به هر صورتی، به هر شکلی، در معرض دید صدها میلیون انسان در دنیا قرار میگیرید؛ منش شما و روش شما معرّف ملّتتان هم هست، معرّف فرهنگتان است، معرّف شخصیت ملّی شما هم هست. این خیلی مهم است که شما چهجوری عمل میکنید. آن خانم جوانی که با چادر میرود روی سکوی قهرمانی، نشان میدهد که در مقابل هجمههای قابل رؤیت و غیر قابل رؤیت که به اینچنین کاری در دنیا از سوی مراکز ضدّ فرهنگ و ضدّ دین و ضدّ عصمت و پاکیزگی صورت میگیرد، مقاوم است، این خانم یک شخصیتی از خود نشان میدهد؛ یعنی در واقع ملّت خود را معرّفی میکند. آن جوانی که بعد از پیروزی، سجدهی شکر به جا میآورد، یا فریاد بلندی با نام بزرگان دین از حنجره خارج میکند، یا لباسی که میپوشد، بلوزی که میپوشد، نام فاطمهی زهرا (سلاماللهعلیها) یا نام اباالفضل (علیهالسّلام) را روی آن نقش میکند، این دارد ملّت خودش را معرّفی میکند؛ معنویت ملّت را معرّفی میکند و در کنار معرّفی معنویت، استقامت ملّت را معرّفی میکند" با وجود تمام این تاکیدات همچنان وزارت ورزش و جوانان و بخش فرهنگی این وزارتخانه نتوانسته
دغدغه های رهبری و مسئولان را در این حوزه بر طرف کند.متاسفانه ساختار و برنامه های این معاونت صرفا به برگزاری همایش ها و جلساتی خلاصه شده که در عمل هیچ خروجی برای ارتقای ورزش کشور نداشته است. مسئولان فرهنگی ورزش حتی در بحث مسائل فرهنگی و اخلاقی در اعزام تیم های ملی به مسابقات برون مرزی که مهم ترین اولویت آنها محسوب می شود نیز ناکام مانده اند . همان طور که مشخص است در ورزش ما باشگاه ها، فدراسیون ها و بخش های مختلف باید در ارتقای فرهنگ و اخلاق در ورزش گام برداند اما نتیجه حرکت انها چیزی جز اوضاع نا به سامان فرهنگی در ورزش ما نیست. امروز در ورزش ما نه بازیکن حرمت مربی را نگه می دارد و نه مربی در برخورد با بازیکنان و ورزشکار نقش الگویی دارد. وضعیت پوشش و رفتاری برخی از ورزشکاران هم که کاملا مشخص است. ورزشکار و مربی حتی به خود اجازه می دهند علیه بالاترین فرد ورزشی نیز صحبت کنند. داوران هم که همیشه مورد همجمه قرار دارند. ورود به وضعیت فرهنگی ورزشگاه ها هم که جز نکات منفی و نا امید کننده چیز دیگری به همراه ندارد. شاید نتوان تمام تقصیرات را بر گردن وزارت ورزش انداخت اما این بخش باید به عنوان متولی فرهنگ از زیر
حوزه هایش برنامه های مدونی مطالبه کند و فعالیت فرهنگی ابعاد تازه و راهبری به خود بگیرد. در این روزها که باشگاه های ورزشی و ورزش از بی اخلاقی رنج می برد مطمئنا وظیفه سختی بر دوش مسئولان فرهنگی ورزش وجود دارد البته دست یابی به هدف دور از دسترس نیست چرا که در ورزش دیده ایم که برنامه مداری و مدیریت جواب خواهد داد و هر چیز غیر ممکنی را ممکن می کند. شاید در روزهای نخست آغاز به کار وزارت ورزش در دولت یازدهم کمتر کسی به بهبود اوضاع فدراسیون های ورزشی و ورزش در حوزه قهرمانی امیدوار بود و همه معتقد بودند که فرصت طلایی برای ورزش از دست رفته و بازی های اسیایی قتلگاه ورزش ایران خواهد بود اما با وجود برنامه های مدون در بخش قهرمانی همه غیر ممکن ها ممکن شد و در میان مشکلات مالی ورزش اردوی تیم های ملی به بهترین نحو برگزار شد و ایران در بازی های آسیایی اینچئون کارنامه قابل قبولی به دست اورد. شاید لازم است تا چنین برنامه هایی در بخش فرهنگی وزارت ورزش نیز اعمال شود تا با وجود تمام کمبودها و فرصت های از دست رفته حال فرهنگ و اخلاق در ورزش ما بهتر شود.
دیدگاه تان را بنویسید