روزنامه همشهری: دروازهبانی که در یک فصل با نمایش خیرهکننده این قدر جای پایش محکم است که خانواده را هم همراه خود به ایران آورده و با مادر و خواهر و زن و فرزندش در تهران زندگی میکند. « نیلسون جونیور کورهآ»: اسمی که قرار بود پاشنه لرزان دروازه پرسپولیس را نجات دهد. برای هواداران پرسپولیس که در این سالها زخم زیادی از این پست خوردهاند، باور اینکه پیرمرد بتواند از عهده این کار بربیاید سخت بود. کسی که سنش از تمام بازیکنان این تیم بیشتر بود، حتی از مهدی مهدویکیا که قرار بود آخر فصل کفشهایش را بیاویزد، اما... شماره ۴۰ پرسپولیس که سنش نزدیک به شماره پیراهنش است، یک فصل رویایی را برای خود و این تیم رقم زد. او در کنار این نمایش درخشان بعد از حضور در برنامه نود بسیار محبوب شد. حرفهای خوبی که میزد، در کنار چهره ویژهاش سبب شده یکی از محبوبترین بازیکنان پرسپولیس باشد. او این روزها درگیر مذاکرات برای ماندن در پرسپولیس است. دروازهبانی که در یک فصل با نمایش خیرهکننده این قدر جای پایش محکم است که خانواده را هم همراه خود به ایران آورده و با مادر و خواهر و زن و فرزندش در تهران زندگی میکند. یک دروازهبان برزیلی
در لیگبرتر ایران، چطور چنین اتفاقی افتاد؟ ایران را میشناختی؟ شناخت زیادی از ایران نداشتم. نمیدانستم چه اخباری در آن میگذرد و به چه هدفی فکر میکنند. مدیر برنامههایم خواست به پیشنهاد آن ها (مدیران پرسپولیس) فکر کنم و خیلی سریع جواب بدهم. اصلاً زمان نداشتم و باید به قلبم رجوع میکردم. خیلی زود جواب مثبت از آن گرفتم و گفتم وقتش است تجربه جدیدی را امتحان کنم. در اینجا (پرسپولیس) مانوئل ژوزه حضور داشت، پس میشد به آن اعتماد کرد. خیلی زود از طریق دوستانم درباره ایران تحقیق کردم و به نتیجه رسیدم. آنها برای بازی و حتی مربیگری به ایران آمده بودند و مطمئناً میتوانستند به من آگاهی مناسبی از شرایط بدهند یک شناخت معمولی باعث شد مسیرم به سمت پرسپولیس تغییر کند و امروز خوشحالم در اینجا هستم. دوستانم میگفتند تو دیوانهای که میخواهی به ایران بروی؟ تو که در فوتبال همه چیز به دست آوردی و از نظر مالی هم شرایط خوبی داری. پس برای چه میخواهی به ایران میروی؟ بله من به ایران آمدم تا دیوانگی کنم اما خوشحالم که الان اینجا هستم. روزهای اول روی نیمکت مینشستی. شاید کسی فکرش را هم نمیکرد که اینقدر دروازهبان خوبی باشی.
وقتی به پرسپولیس آمدم. دو ماه بود که تمرین نکرده بودم و سه ماه هم بود که بازی نمیکرد. برای همین خواستم بیشتر تمرین کنم تا زمانی که به ترکیب اصلی تیم میرسم شرایط خوبی داشته باشم و به این دلیل نیمکتنشینی مرا اذیت نکرد. شهاب (گردان) یکی از بهترین دوستان من در ایران و پرسپولیس بود و کمک زیادی برای تطبیق من با شرایط ایران کرد او یک رقیب نبود بلکه بهترین دوست و برادر ایرانی من بود. او توانایی فوقالعادهای دارد و مطمئناً میتواند روزهای درخشانی را در آینده تجربه کند و برای خود و تیمملی بسازد. من هم سعی کردم تجربه خودم را به او انتقال دهم. او یک پسر فوقالعاده است. با کدام یک از بازیکنان ایرانی رابطه خوبی داری؟ از همان اول تا امروز میتوانی مرور کنی. از بازیکنان تیمهای دیگر زیاد شناخت ندارم. بیشتر بازیکنان پرسپولیس را میشناسم و با تمام آنها رابطه خوبی دارم. محسن بنگر، حسن ماهینی، غلامرضا رضایی و مهرزاد معدنچی بازیکنانی بودند که باتوجه به اینکه زبان میدانستند، جزو اولین بازیکنانی بودند که با من ارتباط داشتند زمانی که مانوئل و دوستانش بودند، بیشتر با آنها بودم اما وقتی که او را اخراج کردند. بهنظرم
بازیکنان پیش خودشان گفتند این یارو غریبه است و باید هوای او را داشته باشیم! از همان زمان بود که ارتباطم با بازیکنان تیم بیشتر و بهتر شد و انها بهترین دوستانم شدند. ایرانیان قلبهای مهربانی دارند و این باعث میشود دوستان خوبی پیدا کنم با رضا محمدی و امیر(عابدزاده) هم دوستان نزدیکی هستیم. تو از جمله بازیکنان محبوب این فصل بودی. فکر میکنی چرا؟ من تمرین میکنم و تمرین و تمرین. در زمان مسابقه هم فقط تمرکز میکنم. باید طرفداران را با خود همراه کنید. نباید بگذارید آنها ساکت بنشینند. نشستن برای زمانی است که در خانه خود از جلوی تلویزیون فوتبال را تماشا میکنید. من از آنها میخواستم انرژیشان را به به تیم انتقال دهند. من آنها را تهییج میکردم و به سینهام میکوبیدم. اینگونه (بلند می شود و با ضربات محکم مشت به سینه خود میکوبد!) این گونه آنها باور میکنند تو از آنها انتظار داری. زمانی که انتظار داشته باشید همه چیز خوب پیش برود. این اتفاق خواهد افتاد. زمانی که بازی کردن برای پرسپولیس را شروع کردم و زمانی که حس کردم در دل هواداران جا افتادم. سعی کردم با تمرین بیشتر در کار خود موفقتر باشم و نظر انها را بیشتر جلب
کنم. یک رأیگیری در برنامه نود انجام شد و تو بهترین بازیکن خارجی لیگ شدی؛ انگار آن هم به این محبوبیت مربوط بود. زمانی که برنامه ۹۰ درباره بهترین بازیکن خارجی ایران رأیگیری میکرد، دوستانم خبر دادند. اسم من هم در بین نفرات برگزیده قرار دارد. دوستم گفت: «نیلسون. اسم تو در بین بهترینهاست و تو از همه جلوتر هستی.» به او گفتم اسم من نهایی نمیشود و من اول نمیشوم. بعد از پایان تماس، تصمیم گرفتم برنامه را ببینم متوجه نمیشدم چه میگویند و فقط منتظر اعلام نفرات بودم. میدانستم اسم قرمز رنگ من هستم. منتظر اعلام نهایی ماندم و در نهایت من اول شدم. بعدها به من گفتند این یک رکورد بود که اسم من خیلی جلوتر از دیگران و با ۴۹ درصد به عنوان اولین نفر انتخاب شده است. این خیلی خوشحالکننده بود و از جهت اینکه معمولاً بازیکنانی نفر اول میشوند که در خطوط حمله و دیگر پستها حضور دارند. برایم جالب بود که من اول شدهام. بعد از آن برنامه خیلی در خیابان به من میگفتند ما استقلالی هستیم ولی رأی ما در برنامه ۹۰ تو بودی! خودم رأی ندادم، نمیخواستم در نتیجه دخالت کنم! ما یک خانواده بزرگ داشتیم که کمک کردند نفر اول شوم. داشتن خانواده
بزرگی به اسم پرسپولیس در این گونه مواقع کاملاً به نفع ما تمام میشود و باید به آنها باور داشت. گفتی بزرگترین مشکلت در ایران زبان بود. پس در زمین هم خیلی با مشکل مواجه میشدی. این طور نیست؟ من بیرون از زمین مشکل زیادی برای ارتباط داشتم اما زمین فوتبال و توپ و چمن زبان نمیخواهد فوتبال یک زبان بینالمللی است بعضی کلمات در فوتبال هستند که آدم آنها را خیلی سریع یاد میگیرد و خود به خود همه هم میفهمند که من چه چیزهایی را میگویم. همین طور هم تیمیهایم. آنها خیلی زود منظور من را میفهمیدند. من سعی کردم چیزهایی که آنها از من انتظار داشتند را زودتر یاد بگیرم و با هم برای موفقیت تلاش کنیم. برای همین برو، من کنار، بالا، پایین و جلو را یاد گرفتم. آنها کمک زیادی به من کردند تا با بازیکنان ارتباط برقرار کنم. جواد (کاظمیان) محسن بنگر) و حوسین (حسین ماهینی) کمک زیادی به من برای یادگیری کردند و باتوجه به اینکه زبان انگلیسی بلد بودند، ارتباط بیشتر با آنها داشتم. اوضاع در لیگبرتر ایران چطور است؟ به هر حال تو در کشورهای مختلف بازی کردی؟ امکانات زیادی ندارید اما من از همان روز اول این انتظار را داشتم و میدانستم همه چیز
نباید آن گونه که من میخواهم باشد. امکانات اینجا و شرایطش جوری نیست که من بخواهم بگویم قابل تمرین و بازی کردن نیست. سنت کمکم به ۴۰ نزدیک میشود. من همیشه مراقب خودم هستم و همسرم هم مسئول تغذیه من است و مانع از پرخوری من میشود. تمرین کردن را بیاندازه دوست دارم و حتی روزهایی که تمرین نداریم هم من به تنهایی تمرینات خود را ادامه میدهم دوست دارم همیشه در فرم آیدهآل خود باشم و به همین دلیل تمرین را هرگز فراموش نمیکنم. در کنار آن زندگی سالمی دارم و اصول حرفهای را فراموش نمیکنم. هر قراردادی که با باشگاه میبندم، احترام میذارم و تمام تلاش را برای برآورده کردن انتظارات به عمل میآورم. همین باعث شده تا در سن ۳۸ سالگی هم بتوانم همچنان آماده و سرحال درون دروازه قرار بگیرم. این روزها ماجرای فیروز کریمی و کار نژادپرستانهای که کرده خیلی سروصدا کرده. تو با چنین مشکلی برخورد نکردی. کسی بهخاطر رنگ پوست به تو توهین نکرده؟ در ایران کسی به من بیاحترامی نکرده و از این نظر خیلی خوشحالم. مطمئناً اگر به دیگران احترام بگذارید. به شما احترام خواهند گذاشت. من بازیکن خارجی هستم و باید خودم را با شما وفق بدهم و نمیتوانم
انتظار داشته باشم ایرانیها خودشان را با من تطابق بدهند. این انتظار زیادی است که خودم را مقابل همه قرار دهم. مشکلی به وجود نخواهد آمد. شما مسلمان هستید و در دینتان مسخره کردن دیگران نکوهش شده است. این یکی از دلایلی بود که در ایران رفتار خوبی با من شد. البت با سختگیریهایی که فیفا در مورد رفتار نژادپرستانه انجام میدهد، این رفتار خیلی کم شده است. دربی برای تو چطور بود؟ دربی یک جشن بزرگ بود. استادیوم به دو رنگ قرمز و آبی درمیآید، ما در هر دو بازی از نظر فوتبالی و کیفیت خیلی بهتر از آنها بودیم. این را میتوانید از هوادارانشان هم بپرسید. هیچکدام از طرفداران آبی از بازی تیمشان راضی نبودند و خیلی خوششانس بودند. استقلال قهرمانان ایران شد؛ آنها از نظر تیمی یکی از بهترینها بودند. استقلال قهرمانان ایران شد؛ آنها از نظر تیمی یکی از بهترینها بودند اما میتوان گفت از طریق راه خودشان به نتیجه رسیدند. آنها تنها به دنبال گرفتن نتیجه بودند و مطمئناً از نظر کیفیت بازی راضیکنده نبودند. آنها جام گرفتند و در راهی که پیش گرفته بودند. موفق بودند ولی امیدوارم سال آینده قهرمانی را از تیم ما باشد.
دیدگاه تان را بنویسید